English Version
This Site Is Available In English

راهنما برای من حکم یک ناجی را دارد

راهنما برای من حکم یک ناجی را دارد

دست‌هایی که کمک می‌کنند مقدس‌تر از لب‌هایی است که دعا می‌کنند.
ابتدا هفته راهنما را به اولین راهنمای کنگره60 آقای مهندس دژاکام و خانواده محترم‌شان و همه راهنمایان کنگره60 به خصوص راهنمای عزیزم  همسفر زهرا تبریک می‌گویم و بهترین‌ها را از خداوند مهربان برایشان خواستارم. زمانی‌که وارد کنگره شدم مانند یک ساعت‌شنی بودم که نفس‌های آخرش را می‌کشید و منتظر بود یکی پیدا شود و آن را برگرداند. آن‌گاه خداوند بهترین بنده خود را سر راهم قرار داد و جسم یخ‌زده من را جانی دوباره بخشید. گاهی خداوند از طریق آدم‌هایی که سر راهت قرار می‌دهد به تو می‌گوید من کنارت هستم. راهنمای عزیزم در این دنیای پر از چالش شما نوری در تاریک‌ترین شب‌های من بودید.

راهنما چه واژه زیبایی بود. برای من که راه را گم کرده بودم و تاریک‌ترین و سخت‌ترین روزهایم را می‌گذراندم. خداوند را شاکرم که بنده برگزیده‌اش را سر راه من قرار داد تا راه و روش درست زندگی کردن را به من بیاموزد. هیچ‌وقت فکر نمی‌کردم کسی را پیدا کنم که تمام غم‌هایی که سال‌ها روی دلم سنگینی می‌کرد و نمی‌توانستم برای کسی بازگو کنم را برایش بگویم. به نظر من برکت می‌تواند در قالب یک انسان باشد و کسی که مادرت نیست؛ اما مادرانه محبت می‌کند، کسی که هم خونت نیست؛ اما خواهرانه سنگ صبورت می‌شود و با کمک و آموزش‌هایش برایت پلی می‌سازد تا از دریای پرتلاطم گذر کنی. راهنما برای من حکم یک ناجی را داشت، آن زمان که در دریای جهل و نادانی در حال غرق شدن بودم دستم را گرفت و مسیر دانایی و روشنایی را برای من هموار ساخت. راهنمایان چراغ‌های شعبه هستند و ما هیچ‌گاه نمی‌توانیم محبت‌های آن‌ها را جبران کنیم.

راهنما؛ یعنی یک آموزگار مهربان که وقت باارزش خود را بی‌مزد و منت در اختیار رهجوهایش قرار می‌دهد. راهنما؛ یعنی نشان‌دهنده مسیر از تاریکی به سمت نور، از نفرت به عشق، از غم به شادی، از جهل به دانایی و از ناامیدی به امید، راهنمای عزیزم به پاس تمام این خوبی‌ها برایت دعا می‌کنم تویی که از مهربانی آفریده شدی، که پاداش فردای تو بهشت است و فداکارانه دل‌های زیادی را شاد کردی. خداوند با دست تو دست انسان‌های گرفتاری را گرفته است؛ وقتی دست افتاده‌ای را می‌گیری، لبخند را مهمان قلبش می‌کنی چقدر زیبا است. راهنمای خوبم دستانت نورانی و بوسیدنی شده‌ است و تو را پاس می‌دارم که بی‌منت به من چیزهایی که در هیچ‌کلامی نبود، جز مکتب عشق آموختی.

نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر سمیرا رهجوی راهنما همسفر الهه (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی پرند

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .