همسفر آمنه:
از خدا پرسید: «خوشبختی را کجا میتوان یافت؟»
خدا گفت: آن را در خواستههایت
جستجو کن و از من بخواه تا به تو بدهم
با خود فکر کرد: «اگر خانهای
بزرگ داشتم بیگمان خوشبخت بودم»
خداوند به او داد
«اگر پول فراوان داشتم یقینا
خوشبختترین مردم بودم»
خداوند به او داد
اگر... اگر... و اگر...
اینک همه چیز داشت اما هنوز
خوشبخت نبود،
از خدا پرسید: «حالا همه چیز
دارم اما باز هم خوشبختی را نیافتم»
خداوند گفت: «باز هم بخواه»
گفت: چه بخواهم؟
هر آنچه را که هست دارم
خدا گفت: «بخواه که دوست بداری،
بخواه که دیگران را کمک کنی، بخواه
که هر چه را داری با مردم قسمت کنی»
او دوست داشت و کمک کرد و در کمال
تعجب دید لبخندی را که بر لبها مینشیند و نگاههای سرشار از سپاس به او لذت میبخشد ...
رو به آسمان کرد و گفت:
«خدایا خوشبختی اینجاست؛
در نگاه و لبخند دیگران...»
راهنمایان عزیز کنگره۶۰ هستند، که این خوشبختی نصیب آنها شده و با لبخند دیگران خود نیز احساس خوشبختی می کنند.
“خوشبختی نمیتواند مسافرت کردن باشد، داشتن باشد، بهدست آوردن باشد یا حتی پوشیدن!
خوشبختی یک تجربه معنوی از زندگی کردن در هر دقیقه از زندگیمان با عشق، لذت و قدردانی است.
آرامش امروز، حال خوش، سلامت جسم و روحم، همه و همه بهخاطر تلاشهای بیوقفه، ایثار و ازخودگذشتگی راهنمای عزیزم بوده است.
کار خوب کردن خود نوعی دعاست.
و با کار خوب تمام دعاهای خوب به سمت تو سرازیر میشود. باید از دیگران برای هر کاری که انجام میدهند، تشکر کنیم. از راهنمای عزیزم یاد گرفتم، که همیشه قدردانی کنم، چون هر زمان که از شخص دیگری تشکر میکنید، نهتنها باعث میشوید که آن شخص خود را بیشتر دوست داشته باشد؛ بلکه شما عزت نفس او را بالا میبرید و تصویر بهتری از خودتان در ذهن فرد بهوجود میآورید. تشکر کردن شما از دیگران باعث میشود، آنها احساس اهمیت بیشتری پیدا کنند، زیرا شما به آنها این حس را منتقل میکنید، که کارشان بسیار ارزشمند بوده است و به این ترتیب، شما آنها را توانمند میکنید.
راهنمای عزیزم بابت همه خوبیهایت
دعاگوی شما در هر لحظه در زندگی خواهم بود.
همسفر مرضیه:
در ابتدا خداوند را شاکرم، که فرمان حضور من در کنگره و آموختن الفبای زندگی در صراطمستقیم را به من عنایت کرد.
هفته راهنما را به اولین راهنمای کنگره۶۰ آقای مهندس، استاد امین و خانواده محترم ایشان تبریک عرض میکنم و برایشان از درگاه خداوند عمر باعزت و سلامتی آرزومندم.
میگویند حرفی که از دل برخیزد، لاجرم بر دل نشیند، پس به سادگی از این دلنوشته نگذرید که آن را دل، نوشته است.
راهنما یعنی نشان دهنده راه تاریکی به نور، غم به شادی، نفرت به عشق. راهنما نمایانگر رسیدن به آرامش و قدرت مطلق، نمایانگر راه بهشت و نجات از جهنم است.
راهنمای عزیزم خانم زهره برای نوری، که تمام لحظات زندگی مرا روشن کرده است، از شما سپاسگزارم. برای کشف این من جدید از شما سپاسگزارم. برای آرامش درونی که دارم از شما سپاسگزارم. برای تمام حسهای خوبی، که به واسطه راهنماییهای شما پیدا کردهام و قدرت بیان آن را ندارم، از شما سپاسگزارم.
من هیچ ندارم، به جبران این عشقی که به من دادهاید پیشکش حضورتان کنم؛ ولی دعای خیر من و خانوادهام تا ابد بدرقهی راه شما خواهد بود. امیدوارم عمرتان پربرکت و غرق در انوار الهی باشد و هر چه خواسته در دل دارید، خداوند بزرگ به شما عطا کند.
خدای مهربانم نور کنگره۶۰ را در جهان پرفروغ کن، تا تمام کسانی که اسیر تاریکی شدهاند راه نجات و روشنایی را پیدا کنند و عمر باعزت و سلامت به بنیان کنگره جناب آقای مهندس عنایت کن، آمین یا رب العالمین.
همسفر آذر:
هفته راهنما را ابتدا به جناب آقای مهندس بنیانگذار کنگره۶۰ و خانواده ایشان تبریک میگویم، سپس به راهنمای خود و تمامی راهنمایان نمایندگی بیرجند، که با تمام وجود خود برای همه سنگ تمام میگذارند. این را فقط با عشق میتوان به چرخش درآورد. راهنمای عزیزم، دوست مهربانم، محرم رازم، واژهی زیبای راهنما، برازنده وجود نازنینت. وقتی در ظلمت، تاریکی، جهل و نادانی بودم و به دنبال فرشته نجات میگشتم، دستان پر مهر و انرژی شما بود، که به سوی من دراز شد ومرا از تاریکی و ظلمت به سوی نور و روشنایی به آغوش کشید و قلب ناآرام مرا آرام کرد. چراغ دانشی که در دست من است، از وجود بابرکت شماست، که اکنون به روشنایی رسیدهام. اگر حالا من به رشد و آگاهی رسیدهام، نتیجه زحمات و تلاشهای بیوقفه شماست، اگر در هر لحظه از روز با مشکلی مواجه شدم، بدون محدودیت زمان مرا آگاه کردید و همیشه به صبوری، توکل و امیدواری دعوت کردید.
نویسندگان: همسفر آمنه، همسفر مرضیه، همسفر آذر رهجوی راهنما همسفر زهره (لژیون اول)
ویراستاری: مرزبان خبری همسفر زهرا
ارسال: همسفر مریم نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بیرجند
- تعداد بازدید از این مطلب :
93