در مورد هفته راهنما باید بگویم: راهنما، یعنی رب و کسی که راهنما و چراغ راه ما است که در تاریکی فرو رفتهایم. نجاتدهنده فکر و افکار ما و کسی که نور هدایت را به ما نشان میدهد. وقتی وارد کنگره شدم فکر میکردم خودم سالم هستم و مسافرم بیمار؛ در حالی که فکر من هم با جهل، نادانی و تاریکی که در آن قرار گرفته بودم بیمار شده بود و راهی جز پناه بردن به این مکان را نداشتم.
کنگره راه را به من نشان داد و راهنما را سر راه من قرار داد تا با چراغی که در دست داشت به من نور و روشنایی و مسیر درست را نشان دهد و با دریافت آموزشها یاد بگیرم که هیچ وقت تحت هیچ شرایطی قضاوت نکنم و منیت را از خودم دور کنم. داشتن راهنما، یعنی امید، یعنی هیچ وقت احساس ترس و ناامیدی نکنم؛ چون کسی هست که مرا از ضدارزشها دور کرده و مسیر درست را به من نشان میدهد. این هفته را صمیمانه و از ته قلبم با تمام وجودم به راهنمایان خوبم تبریک میگویم که انتخابشان کردم و توانستم تا حدودی خودم را از تاریکی دور کنم. هرچند مسافرم سخت و دیر سفر کرد؛ ولی من راهم را با راهنمایم انتخاب کردم و باید حال دلم را خوب کنم تا بتوانم به مسافرم کمک کنم و همیشه مدیون راهنماهایم هستم؛ چون سفر نیکوتین هم انجام دادم و خودم را از ضدارزشی دور کردم که رهایی از آن لازمه زندگی و جسمم بود. معلم و راهنما مقدس هستند؛ چون در مسیر آموزش قرار دارند و ما را هم با این راه آشنا میکنند. همه راهنماها لایق بهترینها هستند و همیشه برایشان آرزوی بهترینها را دارم.
ویرایش: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر نازی (لژیون چهاردهم) دبیر سایت
ارسال: همسفر گندم رهجوی راهنما همسفر شهناز (لژیون سوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ستارخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
43