English Version
This Site Is Available In English

وجود راهنما برای به تکامل رسیدن انسان‌

وجود راهنما برای به تکامل رسیدن انسان‌

هفتمین جلسه از دوره سوم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره‌۶۰ نمایندگی الیگودرز به استادی راهنما همسفر هما، نگهبانی همسفر شبنم و دبیری همسفر فخرالسادات با دستور جلسه «هفته راهنما» روز دوشنبه ۲۹ بهمن‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۰۰ برگزار شد.

خلاصه سخنان استاد:

خدا را شکر می‌کنم بار دیگر این فرصت به من داده شد تا در این حیات و در این جایگاه خدمتگزار باشم و در خدمت شما آموزش بگیرم. هفته راهنما را به اولین راهنمای کنگره‌۶۰ آقای مهندس حسین دژاکام تبریک می‌گویم و همچنین خدمت خانم آنی، اولین راهنمای گروه همسفران تبریک و شادباش عرض می‌کنم. امیدوارم که بتوانم در کنار شما همسفران و با حضور اسیستانت خانم مرجان حق مطلب را در مورد دستور جلسه ادا کنم.

در سال، چهار جشن در کنگره ۶۰ است که هر جشنی در زمان خودش برگزار می‌شود و امسال آقای مهندس اعلام کردند هفته راهنما در فصل زمستان که فصل کسب قدرت و انرژی است برگزار شود. من از خداوند خواستارم که به تمام راهنمایان کنگره ۶۰ بالاخص راهنمایان نمایندگی الیگودرز انرژی و قدرت مضاعف را عنایت بفرمایند. همان‌طور که می‌دانیم انسان‌ها برای به تکامل رسیدن و برای رشد و آگاهی از همان بدو ورودشان به جهان خاکی، راهنمایانی برایشان انتخاب شده و خداوند انسان را با دو راهنما به زمین فرستاد که یک راهنمای الهی و یک راهنمای اهریمنی است و این به عهده خود انسان است که با قدرت انتخابی که دارد فرمانبردار کدام راهنما باشد، اگر بخواهد راهنمای اهریمنی را انتخاب کند و فرمانبردار او باشد قطعاً نیاز به آگاهی ندارد؛ اما اگر بخواهد فرمانبردار الهی باشد قطعاً به آگاهی و شناخت نیاز دارد. در سی‌دی کلمه، آقای مهندس حسین دژاکام مثلثی را مطرح کردند برای شناخت انسان، که یک ضلع آن خواست و یک ضلع آن فیزیولوژی و ضلع بعد آن جهان‌بینی است. این سه ضلع همدیگر را تقویت می‌کنند که انسان شناختی از خود داشته باشد حال سوال پیش می‌آید که چرا اصلاً انسان باید خود را بشناسد؟ انسان باید خودش را بشناسد که به آن آگاهی برسد و بتواند درست زیستن را یاد بگیرد و به این سمت حرکت کند.

راهنمایان چگونه انتخاب می‌شوند؟ راهنمایان از فیلترهای مد نظر کنگره که زیر نظر دیده‌بان‌هاست عبور می‌کنند و همچنین قبولی در آزمون است، باید از مسیرهای سخت عبور کرده باشند و بدانند و آگاهی داشته باشند که کدام مسیر هموار است و کدام مسیر سخت است. اوایل که کنگره ۶۰ تاسیس شد مهندس حسین دژاکام با مشکلاتی در آموزش مواجه شدند و با آن درایت و تفکری که داشتند لژیون را برگزار کردند و هر رهجویی که در کنگره وجود دارد باید یک لژیون داشته باشد و هر لژیون یک صاحب دارد و صاحب آن لژیون را راهنما اعلام کردند. راهنمایان با عشق حرکت می‌کنند و می‌دانند که اگر من راهنمای فردی هستم باید در تمام امور مربوطه مسئول باشم اگر پذیرفتم قطعاً مسئولیت را پذیرفته‌ام و آن‌جا نیروهای الهی هم یاری رسان راهنمایان هستند.

ما باید بدانیم که آموزش در جمع اتفاق می‌افتد به صورت فردی هیچ آموزشی اتفاق نمی‌افتد، اگر در جمع بخواهد آموزش اتفاق بیفتد همه ما نیاز به یک راهنما داریم. ما در تمام مراحل زندگی به راهنما نیاز داریم اصلاً بدون راهنما حرکت کردن مانند حرکت کردن در یک مسیر تاریک بدون چراغ و فانوس است. این راهنمایان حکم آن چراغ و فانوس را دارند که می‌آیند با تلاش خودشان و عشق و محبت خودشان مسیر امید و نور را به افرادی نشان می‌دهند که خودشان خواهان رهایی از اعتیاد و خواهان رسیدن به خود برای درست زیستن هستند. یک راهنما اگر با عشق حرکت نکند قطعاً نمی‌تواند آن اتصال بین خود و رهجو اتفاق بیفتد و آن عشق و محبت است که اتصال اتفاق می‌افتد. یک راهنما اگر با عشق حرکت کند سختی‌ها و ناهمواری‌هایی که در مسیر برایش اتفاق می‌افتد را نمی‌بیند و آن‌ها را رها می‌کند. مشکلات به دست چه کسی حل می‌شوند؟ در طول مسیری که حرکت می‌کند و در مسیر خدمتی قطعاً مشکلات به دست همسفران دیگری که کلید قفل‌های خود را پیدا کرده‌اند به دست آن‌ها باز خواهد شد. آقای مهندس فرمودند که راهنمایان را از درون نگاه کنید این نیست که فکر کنید راهنما این‌جا نشسته و هیچ‌گونه مشکلی ندارد ما می‌آییم و تمام مشکلات و دغدغه‌هایمان را بیان می‌کنیم و فکر می‌کنیم آن‌ها مشکلی ندارند خیر! آن‌ها هم مشکل دارند و رهایشان کرده‌اند؛ زیرا عاشق خدمت هستند و تمرکزشان روی خدمتشان است و مطمئن هستند که آن سختی‌ها و آن ناهمواری‌ها در طول مسیر از بین می‌رود.

این را باید در زندگیمان بدانیم که ما در مسیرمان رب و مربی یا کسانی که به ما خدمت می‌کنند را باید در سه مرحله از آن‌ها قدردانی کنیم، کردار نیک، گفتار نیک، پندار نیک است و بدانیم که یک راهنما تمام تلاشش را می‌کند. چه چیزی او را خوشحال می‌کند؟ زمانی‌که میوه‌های لژیونش به ثمر برسند حال خوبی دارد که اگر یکی از این رهجویان از رهجویان واقعی کنگره باشد و عاشقانه خدمت کند آن موقع است که یک راهنما می‌گوید: عیدی خود را دریافت کردم.

در آخر شعری تقدیم می‌کنم به راهنمای خودم خانم ملیحه که من را با مسیر نور و امید آشنا کردند و همچنین ایجنت‌ و مرزبانان که نمایندگی را با آرامش و آسایش تحویل من دادند تا بتوانم در این آرامش خدمت کنم.
توی اقیانوس ظلمت انجماد انجماد
متصل ترس و هوس‌ها در وجودم نهاد
دور باطل در درونم ریشه کرد
مرده بودم گور من نمناک و سرد
پیش چشمم مه گرفته راه بیراهه بود
تا سر آمد با کلامت آن همه اندوه و تب

     

                               تصاویر جشن هفته راهنما

مرزبانان کشیک: همسفر معصومه و مسافر جواد
عکس: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر هما (لژیون دوم)
تایپ‌: همسفر زهره و همسفر مژگان رهجویان راهنما همسفر شبنم (لژیون‌ اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه، راهنمای تازه‌واردین (نگهبان سایت)
همسفران نمایندگی الیگودرز

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .