English Version
This Site Is Available In English

جایگاه راهنما یک بازی برد‌برد است

جایگاه راهنما یک بازی برد‌برد است

جلسه اول از دوره نهم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی باغستان کرج به استادی راهنما همسفر سمیه، نگهبانی همسفر بهار و دبیری همسفر میترا با دستور جلسه «هفته راهنما» روز دوشنبه ۲۹ بهمن‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۳۰ آغاز به کار کرد.

سخنان استاد:

خدا را شکر می‌کنم که توفیق خدمت به من دادند که یکبار دیگر در این جایگاه قرار بگیرم و بتوانم خدمت کنم و آموزش بگیرم. هفته راهنما را در ابتدا به بنیان کنگره60 که اولین راهنمای ما بودند و همین‌طور سرکار خانم آنی که اولین راهنمای گروه همسفران بودند تبریک می‌گویم و به تمام راهنمایان کنگره60 چه در بخش مسافران و چه در بخش همسفران این‌هفته را تبریک می‌گویم امیدوارم خداوند کمک کند بهترین توفیقات را از جایگاه راهنمایی شامل حال این عزیزان شود. در مورد دستور جلسه راهنما و جایگاه راهنما این‌هفته می‌دانستم که استادم خیلی فکر کردم که چه چیزی بگویم؟! حقیقتاً در مورد این جایگاه که بتوانم حق مطلب را ادا کنم مقالاتی خواندم و دیدم که اساتید ما این جایگاه را به خوبی تعریف و بیان کرده‌اند؛ اما می‌خواهم یک مقدار از پیام آقای مهندس کمک بگیرم که امسال این پیام را دادند و همه ما پیام را از ایشان شنیدیم که می‌گویند: «اگر یک نفسی را احیاء کنی انگار کل ساکنین زمین را احیاء کردی و اگر نفسی را نابود کنی مثل اینکه کل نفس را نابود کردی» این پیام دقیقا دارد ارزش و جایگاه راهنما را در کنگره60 بیان می‌کند که از چه ارزش بالایی برخوردار است.

من فکر نمی‌کنم هیچ‌کدام از ما برای راهنما شدن به کنگره آمده باشیم؟ اصلاً این جایگاه را نمی‌شناختیم همه ما چه در بخش مسافران حالا بیمار اعتیاد بودن می‌خواستند درمان شوند همسفرانی هم بودند که می‌خواستند بیمارشان درمان شود آمدیم در کنگره کم‌کم با فضای کنگره آشنا شدیم و از همان روزهای اول خواستار راهنما شدن نبودیم تا اینکه کم‌کم آموزش گرفتیم و به واسطه الگوهای خوب راهنمایان خوب که توی کنگره خدمت کردن اشتیاق راهنما شدن در ما به وجود آمد وکم‌کم حجاب از دیده‌های ما برداشته شد و به حقیقت کنگره پی بردیم و خواستار جایگاه راهنمایی شدیم. البته این صورآشکار قضیه هست چون صورپنهان راهنما شدن بالاتر از این‌ها هست که می‌گویند ما در هر مسئله، یک چگونگی مسئله داریم یعنی مسئله‌مان را چگونه می‌توانیم حل کنیم و یک چرا در مسئله داریم یعنی مسئله ما چرا به وجود آمده در مورد راهنما هم چگونه راهنما شدن خب پروسه‌ای دارد که مشخص همه ما می‌دانیم که باید حتما مصرف‌کننده مواد باشد و یا خانواده درجه یک مصرف‌کننده باشد و بعد باید حتما رها شود، در امتحان شرکت کند، مصاحبه می‌کنند و از فیلترهای زیادی رد می‌شود تا اینکه اجازه تشکیل لژیون را به شما می‌دهند، اما چرا راهنما می‌شویم؟

خیلی‌ها می‌آیند در کنگره و رها می‌شوند و می‌روند دیگر خواستار راهنما شدن را ندارند اما عده‌ای می‌خواهند بمانند و راهنما شوند این عده‌ای که می‌مانند، به آن حقیقت جایگاه راهنمایی پی می‌برند، جایگاه راهنما در این پیام مشخص می‌شود «احیاء نفوس» و دنیا که مادر آن زندگی می‌کنیم پاداش خیلی چیزها را نتوانیم همان لحظه دریافت کنیم حتی مجازات هم همین‌طور، مثلاً  یک نفر صد نفر را می‌کشد ما نمی‌توانیم صدبار آن را بکشیم نهایتاً یکبار می‌توانیم آن را بکشیم و مجازات کنیم پس این دنیا، دنیای فیزیکی ظرفیت و پتانسیل پاداش‌ها و مجازات‌ها را به ما طور کامل نداده است پس این مجازات به ابعاد مختلفی منتقل می‌شود. در مورد احیای نفوس هم همین طور است اگر یک نفسی را احیا بکنی شاید پاداشش نتواند در این بعد به انسان داده بشود و آن انسان‌هایی که خواستار جایگاه راهنما هستند جزو انسان‌هایی هستند که زیرک هستند و می‌خواهند در ابعاد دیگر این حال خوب و این پاداش شامل حالشان بشود.

آقای مهندس در سی‌دی خط سوم پیامی که دادند به خوبی در مورد ارزش جایگاه راهنمایی صحبت کردند و می‌گویند: من سر تعظیم فرود می‌آروم به کسی که بتواند یک نفر را از جهان اعتیاد و از ظلمت اعتیاد خارج کند و این کار بسیار بزرگی است و گفتند که سر تعظیم فرود آوردن فقط در برابر پروردگار مجاز است ولی می‌خواستند با این صحبت‌شان ارزش و جایگاه راهنما را نشان دهند. از طرفی ما که در جایگاه راهنما قرار می‌گیریم می‌دانیم که آموزش در کنگره با قرار گرفتن در جایگاه راهنمایی می‌شود. واقع بودن در جایگاه راهنما یک بازی برد‌برد است یعنی هم دارید به دیگران کمک می‌کنید و خدمت می‌کنید و هم با تاریکی‌های درون خودت و گره‌های درونی خودت آشنا می‌شوی تا بتوانید از ضد ارزش‌ها و تاریکی‌های خودت رها شوی در این جایگاه. حقیقتاً برای خود من در این سال‌ها که راهنما شدم همین‌طور بود و هیچ جایگاهی نتوانست من را به قدری که جایگاه راهنمایی به خودم نزدیک کرد، نزدیک بکند، می‌توانم به جرعت بگویم من هیچ شناختی نسبت به خودم نداشتم و در جایگاه راهنمایی بود که توانستم به شناخت نسبی و حدودی از خودم برسم، تازه توانستم گره‌های وجودی‌ام را ببینم و تازه توانستم با خودم آشنا بشوم و اگر بتوانید در این جایگاه به خوبی با خودتان آشنا بشوید، ارزشی که دارد می‌توانید به خداوند هم نزدیک بشوید. درسته که ما داریم به رهجو خدمت می‌کنیم؛ اما در اصل به خودمان داریم خدمت می‌کنیم.

من از آقای مهندس شنیده بودم که می‌گویند: یک نفر که می‌خواهد راهنما شود شاید هزاران هزار سال التماس خداوند کرده است که این جایگاه روزی آن شود و بتواند از آن تاریکی‌ها وجودی خود فاصله بگیرد و به نور وجود خود دست پیدا کند این ارزش بالای این جایگاه را می‌رساند خدا را شکر می‌کنم که در بستر کنگره۶۰ قرار گرفتم و دعوتنامه برای ما همه ارسال شد و از طرف خداوند این فرصت به ما داده بشود و ما بتوانیم تزکیه و پالایش بشویم و بتوانیم از آن تاریکی‌های وجودی‌مان فاصله بگیریم.

امیدوارم این جایگاه برای تمامی کسانی که خواستار این جایگاه هستند توفیقاتش شامل حالشان بشود و همه کسانی که تازه قراره وارد این جایگاه بشوند بتوانند بهترین برکات را از این جایگاه ببرند و همه کسانی که مثل من در این جایگاه هستیم بتوانیم در این جایگاه به خوبی خدمت بکنیم و از برکات معنوی این جایگاه بهرمند بشویم. هفته راهنما را به تمامی راهنمایان و رهجویان کنگره۶۰ تبریک می‌گویم و از این که به صحبت‌های من توجه کردید از همه شما تشکر می‌کنم.

در ادامه جشن راهنما برگزار شد.

مرزبان کشیک: همسفر لیلا و مسافر منصور
تایپ: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر نیره (لژیون یکم)
ارسال: همسفر سارا رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون چهارم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی باغستان کرج

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .