English Version
This Site Is Available In English

جایگاه راهنمایی حرکت در بیداری است

جایگاه راهنمایی حرکت در بیداری است

اولین جلسه از دوره اول کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی ارگ کرمان با استادی ایجنت گروه خانواده همسفر سمیه، نگهبانی همسفر افسانه و دبیری همسفر اسماء با دستورجلسه «هفته راهنما» روز دوشنبه ۲۹ بهمن‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۵:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

خدا را شکر می‌کنم که امروز این فرصت را به منِ همسفر داد تا در شعبه حضور داشته باشم و بتوانم از حس خوب شما استفاده کنم. قبل از هر چیز هفته راهنما و جشن راهنما را خدمت آقای مهندس عزیز، استاد بزرگوار همه ما همسفران،  خانم آنی بزرگ و خدمت راهنمایان کنگره۶۰ در تمامی شعب تبریک عرض می‌کنم.   همچنین خدمت همسفر سحر اسیستانت رابط و همسفر مهری راهنمای بزرگوارم تبریک عرض می‌کنم؛ چراکه اگر امروز در شعبه هستم و اجازه دارم از آموزش‌ها استفاده کنم بابت راهنمایی‌ها و لطفی است که ایشان به منِ همسفر دارند.

در کنگره۶۰  چهار جشن برگزار می‌شود. آقای مهندس این جشن‌ها را قرار دادند برای اینکه منِ همسفر قدردانی از مخلوق خداوند را یاد بگیرم که وقتی قدردانی از مخلوق را یادبگیرم دقیقاً مثل قدردانی از خداوند است. زمانی‌که اذن منِ همسفر  در کنگره داده شد و این اجازه را به من دادند تا آموزش‌ها استفاده کنم؛ وقتی همسفر ذره‌ذره آموزش می‌گیرد به جایی می‌رسد و در خود می‌ببیند که نیاز دارند که آموزش بیشتری بگیرد و برای همین در جایگاه‌های خدمتی در کنگره قرار می‌گیرد که آموزش و یادگیری خودش را بیشتر کند. یکی از این جایگاه‌ها جایگاه راهنمایی است که به قول آقای مهندس «جایگاه راهنمایی حرکت در بیداری است». فرد در کنگره ذره‌ذره آموزش‌ها را دریافت می‌کند و بعد در آزمون‌هایی که هر ماه برگزار می‌شود شرکت می‌کند و با تلاشی که خودش دارد در کنار اینکه خواسته‌ راهنما شدن و خدمت کردن را در خودش قوی می‌کند در آزمون راهنمایی شرکت می‌کند و با کسب نمره قبولی در آزمون راهنمایی که هم نمره فنی و هم نمره جهان‌بینی نیاز است؛ بعد از مراحل کارآموزی، مصاحبه، پیمان و دریافت شال، شال خوشرنگ راهنمایی را از دستان آقای مهندس دریافت می‌کند و در قالب جایگاه راهنمایی قرار می‌گیرد.

وقتی در قالب جایگاه راهنمایی قرار می‌گیرد فرد هم خودش آموزش می‌بیند و هم  این آموزش را به دیگران منتقل می‌کند. یعنی می‌توانم این را بگویم که فرد با راهنما شدن تازه آموزش‌ها برایش شروع می‌شود و تازه یاد می‌گیرد که در این جایگاه آموزش بگیرد چرا؟ چون فردی که راهنما می‌شود آموزش‌ها در جایگاه راهنمایی دوطرفه هستند؛ یعنی هم راهنما از رهجو و هم رهجو از راهنما آموزش می‌گیرد. این راهنما است که این مسئله را برای منِ همسفر باز می‌کند که اگر من کنار یک مصرف‌کننده قرار گرفتم برای این نبوده است که در جمع باشم. برای این بوده است که رشد و تکامل پیدا کنم بتوانم تزکیه و پالایش را روی خودم انجام دهم؛ به خودشناسی برسم و ذره‌ذره ارزش‌ها را جایگزین ضدارزش‌ها کنم. این مسئله را چه‌کسی برای من باز می‌کند؟ شخص راهنما است که این مسئله را برای من باز می‌کند. حالا اگر منِ همسفر در این مسیر فرمانبردار باشم، چشم بگویم و آموزش‌ها را دریافت کنم؛ قطعاً می‌توانم راه درست را  پیدا کنم؛ به حال خوب برسم و اشتباهات خود را تکرار نکنم؛ چون آقای مهندس می‌گویند: «هر انسانی در زندگی نیاز به رب و مربی دارد» و خداراشکر کنگره۶۰ این نعمت را به رایگان در اختیار منِ همسفر قرار می‌دهد. راهنمایی که خودم با حس خودم انتخاب می‌کنم که از آموزش‌ها استفاده کنم تا به حال خوش برسم.

راهنما با صبر، عشق، ایمان و آرامش راه را برای افرادی باز می‌کند که یک روز مثل خود راهنما بودند؛ یک روز از درب کنگره۶۰ با حال خراب وارد شعبه شدند. راهنما راه را برای این افراد باز می‌کند و دست رهجو را می‌گیرد که بیشتر در تاریکی‌ها فرو نرود. من به‌عنوان یک راهنما باید رهجو را برای کنگره تربیت کنم نه برای خودم. باید با آموز‌ش‌ها کاری کنم که رهجو عاشق  کنگره و خدمت کردن شود. زمانی‌که رهجو آموزش‌ها را در کنگره می‌گیرد به خودش نزدیک می‌شود یعنی به خودشناسی می‌رسد؛ من این جمله را در لژیون به رهجویان می‌گویم که درون هر رهجویی یک معدن طلا وجود دارد که این معدن باید کشف شود؛ چه‌کسی کمک می‌کند که این معدن درون  رهجو کشف شود؟ شخص راهنما با آموزش‌هایی که به رهجو می‌دهد کمک می‌کند که این معدن طلا کشف شود.

اولین چیزی که یک راهنما به رهجو می‌دهد امید است و راهنما کمک می‌کند که نور امید در دل رهجو زنده شود. شال راهنمایی ابزاری است که من به واسطه این شال می‌توانم تغییر کنم. شاید در ظاهر فکر کنیم جایگاه راهنمایی کمک به دیگران است؛ این هست؛ ولی اول کمک به خود فرد است. شخصی که راهنما می‌شود وقتی که به واسطه جایگاه راهنمایی تعییر می‌کند اول به خودش و بعد به دیگران کمک می‌کند. به قول آقای حکیمی دیده‌بان محترم می‌گویند: «وقتی منِ همسفر به گنگره می‌آیم باید در قالب کنگره قرار بگیرم» و راهنمایان این کار را انجام می‌دهند؛ یعنی راهنما با آموزش‌هایی که به رهجو می‌دهد رهجو را آماده می‌کند که در قالب کنگره قرار بگیرد. برای هر راهنما رهجویی که وارد کنگره و لژیون او می‌شود تکرار خودش است؛ پس این نباشد که منِ راهنما دچار منیت بشوم یا نگاه از بالا به پایین داشته باشم و بخواهم آموزش‌ها را برای خودم متوقف کنم؛ چون اگر این باشد هم راهنما و هم رهجو بگیرم سقوط می‌کنند. آقای مهندس هم می‌گویند: «عاشق را حساب با عشق است با معشوق چه حساب دارد؟» راهنمایی که پیمانی را بسته است این پیمان را بین خود و خدای خود بسته است با عشق این قرار را با خود و خدای خود گذاشته است که با عشق حرکت کند پس در این مسیر حسابش با عشق است با معشوق حسابی ندارد.

راهنما اگر ۵ یا ۱۰ دقیقه سر لژیون صحبت می‌کند؛ در ظاهر مسئله مهمی نباشد؛ ولی شاید راهنما برای همین ۵ یا ۱۰ دقیقه ساعت‌ها و یا روزها فکر می‌کند که چه‌چیزی نیاز رهجوی لژیون من است که کمک کند و گره‌ای از مسائل زندگی‌اش را باز کند. پس برای همین راهنما تجربیات خودش را در قالب آموزش به منِ همسفر هدیه می‌کند که آموزش ببینم و به حال خوش برسم. این هفته که هفته راهنما و جشن راهنما برگزار شده است منِ راهنما از خودم سوال کنم و ببینم اگر من راهنما هستم آیا در این هفته با عشق حرکت کرده‌ام؟ آیا با عشق قدم برداشته‌ام؟ آیا با عشق خدمت کرده‌ام؟ آیا رهجویان قدردانی برای کنگره پرورش داده‌ام؟ آیا خودم بی‌نقص عمل کرده‌ام؟ آیا از از قوانین کنگره‌‌۶۰ پیروی کرده‌ام؟ در قرآن هم آمده است که؛ «اگر یک نفس را احیاء کنی گویی تمام نفس‌ها را احیاء کرده‌ای». راهنمایی که بدون هیچ چشم‌داشتی و بدون هیچ مزدی و بی‌منت از عصاره جان و مالش می‌بخشد که منِ همسفر به حال خوش برسم آیا منِ همسفر وظیفه ندارم که در این هفته‌ای که به نام راهنما است و به یاد راهنما آقای‌ مهندس اجازه دادند یک هفته به نام راهنما نامگزاری شود و یک هفته و یک مرتبه این اجازه به منِ همسفر داده شده است آیا من اجازه ندارم و آیا باید این فرصت را از خودم دریغ کنم که از راهنمایان خودم در کنگره۶۰ قدردانی کنم؟

من به رهجویان سر لژیون می‌گویم که پاکتی که منِ همسفر می‌دهم؛ شاید در عمل، گفتار و کردار نتوانم از راهنمای خود قدردانی کنم؟ چرا؟ چون من فکر می‌کنم خدمت، وقت، انرژی، زمان و تمام چیزهایی که راهنما در اختیار منِ همسفر قرار می‌دهد من فکر می‌کنم حتی با پاکتی که به راهنما می‌دهم من نمی‌توانم جبران  زحمات ایشان را جبران کنم که وقتی را برای منِ همسفر گذاشتند و اگر خودشان کوهی از مشکلات را داشتند باز آن را پشت در می‌گذاشتند و وارد کنگره می‌شدند. من این را در مورد راهنمای خودم می‌گویم ایشان همیشه می‌گفتند من مشکلاتم را پشت در کنگره می‌گذارم و با یک حس خوب وارد کنگره و لژیون می‌شدند که این حس را به رهجویان خود هم منتقل کنند. پس آیا منِ همسفر نباید این نعمت‌ها را ببینم؟ این را می‌گویم شاید همسفرانی که تازه‌ وارد شعبه ارگ شده‌اند برایشان سوال باشد که مگر نمی‌گویند کنگره پولی نیست و رایگان است؛ چرا من باید در این هفته پاکت بدهم؟ یا چرا دیگران این قدردانی را انجام می‌دهند؟ درست است، کنگره پولی نیست؛ ولی وقتی آقای مهندس این جشن‌ها را برای منِ همسفر قرار دادند؛ آیا من نباید این نعمت‌ها را ببینم؟ زمانی‌که من این نعمت‌ها را ببینم و استفاده کنم و به روی آن‌ها بیاورم و این شکرگزاری‌ها را داشته باشم آن‌وقت این نعمت‌ها از من گرفته نمی‌شود؛ چون آقای مهندس دژاکام می‌گویند که اگر شکر‌گزاری از نعمتی داشتم این نعمت برای من می‌ماند و می‌توانم از آن استفاده کنم؛ پس چقدر خوب است که این هفته‌ها وجشن ها گذاشته می‌شود که منِ همسفر این نعمت‌ها را ببینم و این قدردانی را با حس خوب انجام دهم.

من  فکر می‌کنم بهترین قدردانی برای تمامی راهنمایان کنگره‌۶۰ همین است که رهجو ادامه‌دهنده راه راهنما باشد؛ در کنگره بماند و بعد از رهایی خدمت کند. من به شخصه فکر می‌کنم این بهترین قدردانی است؛ چون راهنما زمانی‌که پیمانی می‌بندد؛ حسابش با عشق است و هیچ نگاهی به این پاکت ها ندارد و حساب را با شخص دیگری بسته است؛ ولی‌ خیلی خوب است که رهجو در کنگره بماند و این اوج لذت برای راهنما است زمانی‌که می‌بیند رهجوی او در جایگاه‌های خدمتی خدمت می‌کند و شال خوش‌رنگ راهنمایی یا راهنمای تازه‌واردین را دریافت می‌کند. من این جمله را سر لژیون خودم هم گفته‌‌ام و دوست داشتم مجدد آن را بگویم که من هر مبلغی که به نشانه قدردانی از راهنمای خود در پاکت می‌گذارم جزء سرمایه منِ همسفر است و این باعث می‌شود که خودم به حال خوش برسم و یک باری از روی دوش خودم برداشته می‌شود که خداراشکر این اتفاق‌ها و این نعمت‌ها در کنگره۶۰ هستند تا منِ همسفر به آرامش و به حال خوش برسم.

شخص راهنمای تازه‌واردین که شال مغز پسته‌ای خوشرنگ را روی دوشش دارد این شخص سه جلسه  تازه‌واردین را راهنمایی می‌کند و حس خوبش را در اختیار او می‌گذارد؛ تمام سعی خودش را می‌گذارد که چه بگویم که یک رهجو که با اضطراب، ترس و ناامیدی وارد کنگره شده است امیدوار شود و  در کنگره بماند. اوج لذت یک راهنمای تازه‌وارد است که می‌بیند همان شخص  وارد لژیون شده است و از آموزش راهنما استفاده می‌کند و بعداً خدمتگزار شده است. برای یک راهنما هم همین‌طور است وقتی‌که راهنما آموزش خودش را در لژیون می‌دهد اوج لذت و انرژی برای یک راهنما زمانی است که ببیند رهجو به رهایی رسیده است و به همراه مسافرش برای رهایی بالا می‌آید و در کنگره می‌ماند و خدمتگزار می‌شود. ان‌شاءالله این هفته فرصت خیلی خوبی است برای منِ همسفر که فراموش نکنم؛ چون انسان‌ها دچار حقه فراموشی می‌شوند. فراموش نکنم که کنگره‌۶۰ و استادان و راهنمایان کنگره۶۰ و در رأس آقای مهندس دژاکام برای منِ همسفر چه‌کار کرده‌اند و این نباشد که یادم برود؛ اگر به جایگاه خدمتی رسیدم؛ اگر شالی دریافت کردم و یا به قول خودم مقامی را در کنگره کسب کرده‌ام بگویم تلاش خودم بوده است و اگر فراموش کنم و دچار حقه فراموشی شوم حال خوش از خودم گرفته می‌شود.

چقدر خوب است که در این هفته فرصت را در اختیار منِ همسفر قرار داده‌اند و دوست دارم امروز  تمامی عزیزانی که در این جلسه حضور دارند مشارکت‌ کنند و این‌طور بگویم عزیزان کنگره از فرد بیشتر از حد توانش انتظار ندارد؛ هر کدام از ما که اینجا هستیم در حد توانمان می‌توانیم. شاید یک همسفر در حد یک دلنوشته از راهنماش قدردانی کند؛ یک همسفر در حد یک جمله کوتاه و یک همسفر شاید در حد یک خداقوتی که به راهنمای خودش می‌گوید و می‌خواهد قدردانی را از راهنمای خود داشته باشد. در کنگره بیشتر از حد توان هر فرد انتظار ندارند؛ پس امروز توان خودتان را بگذارید و به بهترین شکل ممکن از راهنمای خود با مشارکت‌هایتان قدردانی داشته باشید.

مرزبانان کشیک: همسفر رقیه و مسافر احسان
تایپ: همسفر مینا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
عکاس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
ویرایش و ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر سمیه (لژیون دوم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی ارگ کرمان


 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .