English Version
This Site Is Available In English

دلنوشته ای از مسافر طیب

دلنوشته ای از مسافر طیب

به نام قدرت مطلق الله

دلنوشته ای از مسافر طیب رهجوی راهنمای محترم مسافر مجید در باب هفته راهنما

در روزگاری که با اعتیاد آشنایی نداشتم و در زندگی خود کمی شاد بودم فکر می‌کنم سیستم ایکس من کار می‌کرد و در تعادل بود اما نسبتا؛ تا اینکه روزی رسید که با عدم آگاهی به سمت اعتیاد کشیده شدم. اولش اگر راستش را بخواهید عالی بود و مثل خیلی ها می‌گفتم من که وارد اعتیاد نمی‌شوم. من با بقیه فرق دارم. افسوس که لب زدن به مواد یعنی وارد شدن به اعتیاد؛ ولی چند مدت بعد دیر و زود دارد ولی سوخت و سوز به هیچ وجه. کم کم رو به حال خرابی رفتم در حالی که خود نمی‌دانستم هر روز به عمق تاریکی فرو می‌رفتم و الان که فکر میکنم هیچ راهی به جز این روش که در کنگره وجود دارد نمی‌توانست من را از این تاریکی به سمت نور ببرد. خلاصه بعد از مدتها خدا به من لطف داشت و من توسط یکی از دوستانم وارد کنگره60 شدم. دو سه ماهی که گذشت کم کم متوجه شدم قضیه از چه قرار است. بعد از چندین ماه به این باور رسیدم که خداوند من را خیلی دوست داشته و اصلا فلسفه اعتیادم این بود که با کنگره60 آشنا شوم. الان هنوز در سفر اولم هستم می‌بینم که خیلی از چیز ها را نمی‌دانستم و آگاهی بسیار پایینی داشتم. الان چیزهایی را دانستم که اگر معتاد نمی‌شدم و وارد کنگره نمی‌شدم هیچوقت آن ها را درک نکرده بودم. کنگره60 جایی است که انسان می‌سازد. به سمت نور و خداوند است و از تاریکی ها و ضدارزش ها دور است به سان کشتی نوح که هر هر کس در آن سوار می‌شود به خداوند نزدیک می‌شود. امیدوارم در کنگره به اذن خداوند باقی بمانم و خدمتگزار خوبی باشم که عبادت جز خدمت به خلق نیست. به آقای مهندس ایمان دارم و خیلی دوستشان دارم.
مسافر طیب لژیون پنجم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .