English Version
This Site Is Available In English

رهایی و درمان رهجویان؛ تنها خواسته‌ی راهنمایان است

رهایی و درمان رهجویان؛ تنها خواسته‌ی راهنمایان است

دوازدهمین جلسه از دوره‌ی بیست و یکم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره۶۰ نمایندگی زنجان با استادی راهنما مسافر اسمعیل، نگهبانی موقت مسافر بهنام و دبیری موقت مسافر حسن؛ با دستور جلسه‌ی هفته‌ی راهنما در روز یک‌شنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان اسماعیل هستم یک مسافر؛ در ابتدا هفته‌ی راهنما را خدمت استاد راهنمایان جناب مهندس تبریک عرض می‌کنم، همچنین این هفته‌ی مبارک را خدمت تمامی راهنمایان عزیز تبریک می‌گویم.

در وادی نهم از پیامبر درونی و بیرونی صحبت شده است، پیامبر درونی همان عقل انسان می‌باشد و پیامبر بیرونی پیام‌آوران وحی و پیام الهی هستند که جهت هدایت انسان فرستاده شده‌اند؛ از نظر من راهنمایان کنگره نیز به نوعی نقش پیامبران و پیام‌آوران بیرونی را دارند که رهجویان خود را به سمت زندگی درست و سالم و مسیر صراط مستقیم هدایت می‌کنند.

یک راهنما در قبال لژیون و رهجویانی خویش مسئولیت سنگینی دارد و گاهی اوقات ممکن است که بر خلاف شخصیت و میل باطنی خود به جای مهربانی و گذشت نسبت به رهجویان سخت‌گیری کند، اما این امر به خاطر این است که رهجو به درمان و رهایی برسد؛ بنابراین رهجویان بایستی این موضوع را مد نظر قرار دهند که هر کار و رفتاری که راهنما از خود نشان می‌دهد، جهت درمان و به صلاح آنان می‌باشد.

راهنمایان کنگره۶۰ با وجود مشکلات شخصی و شغلی که در زندگی خود دارند، با تمام وجود و انرژی خدمت می‌نمایند و آموزش می‌دهند و تنها خواسته‌ای که دارند، درمان شدن و ماندگار شدن رهجو در کنگره است تا به حال خوب و خوش دست یافته و جزو خدمتگزاران کنگره60 باشد‌.

در هفته‌ی راهنما رهجویان به راهنمای خود پاکت می‌دهند و اگر ما به راهنمای خود پاکت می‌دهیم، به خاطر این است که این امر وظیفه‌ی ما می‌باشد که قدردان زحمات راهنمای خود باشیم و موضوعی که در این امر نهفته است این است که قدردانی و تشکر لسانی و کادو دادن به کسانی که برای ما زحمت کشیده‌اند، به آرامش و رشد ما منجر می‌شود.

در انتها صحبت‌های خود را با شعری از علامه طباطبایی به اتمام می‌رسانم و این شعر را به راهنمایان عزیز تقدیم می‌کنم:
من به سرچشمه‌ی خورشید نه خود بردم راه
ذره‌ای بودم و مهر تو مرا بالا برد
من خس بی سر و پایم که به سیل افتادم
او که می‌رفت مرا هم به دل دریا برد
از این که به صحبت های من توجه کردید متشکرم.

خدمتگزاران سایت نمایندگی زنجان:
تایپ: مسافر علیرضا از لژیون چهارم
ویراستار: مسافر مهرداد از لژیون سوم
ارسال: مرزبان خبری مسافر شهرام

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .