زندگی ما برمبنای سه محور استوار است. چون بعضیها معتقد بودند که زندگی همهاش جبر، بعضیها معتقد بودن نه، زندگی به اختیار، بعضیها گفتند نه جبر نه اختیار، ولی در کنگره 60 این موضوع پاسخش دادهشده چون کنگره 60 پاسخها را داده. تاکنون هم در مورد اعتیاد وهم راجع بعضی بیماریها پاسخ را داده است. چون اگر سؤال درست مطرح بشود ما میتوانیم به نتیجه برسیم. پاسخی در اعتیاد داده شد اعتیاد مسمومیت نیست، وابستگی نیست، اعتیاد یک نوع جایگزینی است. مسئلهای که مطرح شد قضیه حل شد و دهها هزار نفر به درمان رسید.
جبر هم است اختیار هم است، فرمان الهی هم است، نمیتوانیم بگوییم هیچکدام نیست تقدیر گفتیم نامه پیشین مثلچی مثل چکی میکشیم برای شش ماه دیگر بعد یادمان میرود بعد شش ماه دیگر برای پرداخت چکتان تقدیر یعنی چه یعنی شما چه کاشتید گندم کاشتید صبر کن وقتی گندم برسد آنگاه اتفاق میافتد و گندم درمیآید ولی اگر زقنبود کاشتی همان درمیاید اگر حنظل کاشتی چی همان درمیآید. پس بعضی چیزها برای ما تقدیر نمیخواهیم بگوییم هر اتفاقی افتاد تقدیر نه ما به تلاش خودمان کوشش خودمان ادامه میدهیم بقیهاش با ما نیست. خواست و تقدیر و فرمان الهی خواستش به عهده ماست تقدیر هم مربوط به ماست ولی الآن یادمان نیست.
زدیم به گوش کسی میزنند تو گوشمان، عیسی به رهی دید که کسی کشته افتاده، حیران شد و بگرفت سرانگشت به دندان، ای کشته که را کشتی تا کشتی شدی زار تا باز کشته شود آنجا که تو را کشت انگشت مکن رنج کشته شدن کس تا کس نکند رنج به کفن موش همه حال از آغاز خلقت در گردش و چرخش هستیم یعنی ما هستیم چیزی که است تبدیل است که انجام میپذیرد میگوید از آغاز خلقت تا خلقت دیگری تا قیامت برسد بر آن مبنا اسطورهای نگاه کنیم باز یک خلق دیگری آغاز میشود یعنی آغاز خلقت یعنی جهان فیزیکی را در نظر بگیریم بینک و بنگ هدف تبدیل را میخواهد عناصر تبدیل را میخواهد زمان تبدیل و شرایط تبدیل را میخواهد و نیاز تبدیل را میخواهد دانش تبدیل را میخواهد اینها همه باید باشد تا اینها نباشد تبدیل انجام نمیگیرد برای تبدیل یک عامل مهم وجود دارد آنهم ایجاد محبت است، محبت که میتواند تغییر تبدیل ترخیص را به وجود بیاورد تبدیل خیلی خوبی را به وجود بیاورد. پایه محبت معرفت است یکجا محبت معرفت دانش است یک موقع مثبت یک موقع دانش منفی دانش منفی یعنی چه یعنی بمب شیمیایی درست میکنی دانش منفی یعنی یک ویروس درست میکند و میدهد دست مردم پس اینکه انسانها در خلق هستند جمع کرده و این زمین است که ما را جمع کرده دورهم اگر نبود همه پراکنده بودیم امواج محبت هم همین میآید انسانها را به هم نزدیک میکند اصل تکامل در انسان وجوداست و هر نوع مثل آبوآتش در بین و ترفیعات آن است حیات بدون مصالحی که خلقشده امکان ندارد. ما هرگز نیست نیستیم زیرا در همه عالم هستی هستیم.
نویسنده : همسفر معصومه از لژیون یکم رهجوی راهنما همسفر نیره
ارسال مطالب : همسفر ساناز
همسفران نمایندگی معدن فیروزه نیشابور
- تعداد بازدید از این مطلب :
39