در ابتدا هفته راهنما را به استاد بزرگوار آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان و تمامی راهنماهای کنگره60 و همچنین راهنمای گرامی همسفر زهرا تبریک عرض مینمایم. همانطور که میدانیم برای راهنما شدن شرایطی لازم است که عبارت است از قبولی در آزمون، کسب نمره انضباط از مرزبانی، کسب تاییدیه تربیتبدنی، کسب تاییدیه از مرزبان راهنمایان، انجام پیمان و دریافت شال و نشان راهنمایی که این شرایط برای راهنما شدن لازم است؛ اما کافی نیست. راهنمایی کردن؛ یعنی کسی را هدایت کنی تا در مسیر درست قرار بگیرد که لازمه آن داشتن اطلاعات، دانش، تجربه و آگاهی است؛ پس راهنما؛ یعنی نشاندهنده راه که در کنگره60 هم به این صورت است.
یک راهنما در مرحله اول درست صحبت کردن، درست گوش کردن و درست ارتباط برقرار کردن را به رهجو خود آموزش میدهد تا اگر رهجو به کنگره60 ایمان آورده و به آن اعتقاد داشته باشد بتواند این آموزشها را در لژیون از راهنمای خود یاد بگیرد و به آنها عمل کند. کسی که وارد کنگره میشود باید زکات رهایی خود را بپردازد تا همیشه در راهش استوار بماند و این امکانپذیر نیست، مگر با عهده گرفتن خدمتها و تجربه کردن جایگاههای مختلف که یکی از این جایگاهها راهنما شدن است. در نوشتار کنگره60 آمده است که ما برای آموزش و سپس خدمت قدم به حیات نهادهایم؛ بنابراین بیشترین بار آموزشی برای رهجویان در کنگره بر عهده راهنمایان است و در مقابل هم بیشترین خدمتگزاری توسط راهنما صورت میگیرد که مسئولیت پرورش راهنماها و خدمتگزاران آینده کنگره را بر عهده دارند.
یک راهنما قوانین و حرمتهای کنگره را بهدرستی میداند و خود به آنها عمل میکند؛ زیرا قوانین و حرمتهای کنگره از مهمترین مسائل هستند که باید از بدو ورود به آنها توجه و عمل کرد تا شخص بتواند این مسیر را بهدرستی طی کند. راهنما باید خودش فرمانبردار باشد تا بتواند لژیون را بهدرستی فرماندهی نماید تا افراد آموزش لازم را از او بگیرند. یک راهنما میتواند براساس رفتار رهجو با آن برخورد نماید و تصمیمگیرنده اصلی راهنما است که اگر زمانی رهجو دارد به بیراهه میرود جلوی آن بایستد و با آگاه ساختن، او را به راه درست بازگرداند. راهنما میتواند حد و مرز رفتار رهجو را مشخص کند؛ چون اگر خلاف این باشد به بیراهه میرود و از هدف مشخص شده دور میشود و حضور او در کنگره نمیتواند مثمرثمر باشد. راهنما خودش آموزشهای کامل و جامعی را دیده است که بتواند رهجویی را که تازه در مسیر کنگره قرار گرفته به مسیر نور و روشنایی هدایت شده و راه خود را یافته است بهدرستی راهنمایی کند.
یک راهنما الگوی کامل برای رهجو است؛ پس باید با حضور به موقع و مرتب خود در جلسات نظم و انضباط را به اعضاء لژیون یادآور شود. همانطور که میدانیم کنگره براساس عشق و ایمان است. یک راهنما خود عاشق کار و جایگاهش در کنگره بوده و میتواند عشق و امید را در دل رهجویان خود زنده کرده تا آنها هم عاشق راهی که انتخاب کردهاند بشوند، از اعماق وجودشان خدمتها را بر عهده بگیرند و برای همیشه در این راه بمانند. همانطور که میدانیم یک راهنما با عشق و ایمانی که در وجودش است میتواند رهجویانش را به صبر، تحمل و مسیر درست هدایت کند و آنها را از اعماق تاریکی بیرون بکشاند و راه را برای آنها نمایان کند تا در مسیر درست قرار بگیرند.
یک لژیون مانند یک خانواده است که راهنما نقش سرپرست خانواده را دارد؛ پس باید خود بر تمامی قوانین و حرمتها واقف باشد و در همه زمینهها اطلاعات کافی و لازم را داشته باشد تا در نهایت بتواند خانواده را سالم به مقصدی که در پیش روی آنها است برساند و در پایان مسیر، راهنماهای آموزش دیدهای را به کنگره تحویل بدهد. راهنمایان با دل خودشان و عشقی که دارند خدمت میکنند و هیچ چشمداشتی ندارند بهراستی که همینطور است آنها بدون هیچ چشمداشتی کولهباری از تجربیات خود را در اختیار ما قرار میدهند که ما را به صلح و آرامش برسانند و به زندگی ما جان دوباره ببخشند؛ پس ما باید قدردان زحمات آنها باشیم. یک راهنما بر منابع و کتابهایی که در کنگره تدریس میشود تسلط کامل دارد تا هر زمان که رهجو برایش سوال پیش آمد یا مطلبی برایش نامفهوم بود بتواند پاسخگو باشد و او را آگاه کند. در نهایت از خداوند بلند مرتبه خواستارم که دعای خیر رهایافتگان بدرقه زندگیشان باشد.
نویسنده: همسفر ویدا رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر زلیخا رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون چهارم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی پرند
- تعداد بازدید از این مطلب :
104