همسفر الهه
سلام دوستان الهه هستم همسفر، مسافر نیکوتین
من به سرچشمه خورشید نه خود بردم راه ذرهایی بودم و مهر تو مرا بالا برد
در مسیر رویش بذرهای درونیمان، چه بسیارند رویدادهایی که الهامبخش هستند و نشانهای میشوند تا ما را به مسیر درستتری رهنمون سازند تا با شناخت کاملتری به حسهای درونیمان دست یابیم. این نشانهها را میتوان در حضور انسانهایی همچون راهنما یافت. انسانهایی که مثل یک شعر زیبا، وجودمان را به هیجان میآورند. آدمهایی که آغوش گرمشان همدلی ناگفتهای را بیان میدارد و آرامش مطبوعشان به جان مشتاق و بیقرارمان آرامشی شگفت به ارمغان میآورد که خداوند در هسته آن پیچیده است تا نگرانیهایی که ما را در خود گرفتهاند و مثل خوابی ناخوشایند میگذرند، بیدارمان کنند و در میان نبرد زندگی، امید را لحظهبهلحظه برایمان دیکته میکنند.
چه متبرکند انسانهای اندک شماری که پیوسته در وجود دیگران جاری هستند، آنان سرریز از عشق و لبریز از محبت هستند و چه دلنشین است؛همسایگی با چنین روحهایی که ما را از روزمرگی به دنیای واقعی میکشانند تا با چشمهایی دیگر ببینیم، با گوشهایی تازه بشنویم و اندیشه و احساس انسان را بر بال سپید فرشته عشق مینشانند و بر وجود نازنین و عطر آلود و سبز خویش، مهمان میکنند و جام وجود آدمی را سرشار از شوق و شعف حضورشان میگردانند. با همه توان خویش دیگران را یاری میکنند تا به رویای خود رنگ واقعیت بخشند و در سفری بیانتها، در امتداد نیاز دیگران میکوشند تا نان شادمانی و رویش و سرشاری را میان خود و دیگران تقسیم کنند و میآموزند که هدف سفر زندگی؛ یافتن حقیقت است و دوست داشتن انسانها که نقطه پایانی بر تمامی رنجها است.
در این سفر، پختگیها، درسها و تجربهها را هر کسی به اقتضای شعور خویش باید از سر بگذراند. اگر دوستی به تو راه صداقت، مهربانی، تلاش، عشق و صمیمیت را نشان داد، سخت به دامنش آویزان باش. هفته راهنما را به پیر فرزانه زمانم، اولین راهنمای کنگره۶۰ و اهل بیتش تبریک میگویم و همچنین بر تمامی راهنمایان از خود گذشته و راهنمای خودم، راهنما همسفر لیلا و همچنین راهنمای نیکوتین؛ راهنما همسفر زهرا تبریک صمیمانه دارم. إنشاءالله حاصل این خدمتهای بیدریغشان نوری از انوار الهی باشد که بر زندگیشان تابناک است. هفته راهنما مبارک.
همسفر پریناز
سلام دوستان پریناز هستم همسفر
بارانی که بیمنت همه را سیراب میکند و جانی دوباره میبخشد. هفته راهنما را در رأس به آقای مهندس دژاکام، خانواده محترمشان، استاد جهانبینی؛ آقای امین و راهنمای عزیزم خیلی تبریک عرض میکنم، إنشاءالله برکت این خدمتها در زندگیشان جاری باشد. راهنماها چراغ راه ما رهجوها هستند راهنما کسی است که بهترین حسها را به رهجویش انتقال میدهد. راهنما یعنی نشان دهنده راه تاریکی به نور؛ از غم به شادی و از نفرت به عشق است. راهنما نمایانگر رسیدن به آرامش، بهشت و نجات از جهنم است. واژه انسانیت؛ برازنده راهنماها و محبتهایشان جبران ناپذیر است. ما در کنگره۶۰ یاد گرفتیم که شکرگزاری از مخلوق، همان شکرگزاری از خداوند است. کسانی که به ما خدمت میکنند؛ باید از آنها قدردانی کنیم. راهنما با عشق و محبتی که در سایه آموزشهای کنگره به دست آورده است به انسانهایی که در تاریکی هستند و هنوز بیدار نشدهاند کمک میکند. خدا به بندگانش همیشه فرشتههایی را میفرستد که به آنها کمک کنند. خدا را شکر میکنم که در این مسیر قرار گرفتم و در کنار چنین استادانی درس زندگی میآموزم.
همسفر مهناز
سلام دوستان مهناز هستم همسفر
در ابتدا هفته راهنما را خدمت اولین راهنمای بزرگ کنگره۶۰ آقای مهندس و خانواده محترمشان و تمام راهنمایان بزرگواری که عاشقانه و بدون هیچ چشم داشتی به کمک انسانهایی میآیند که کولهباری از غم و ناامیدی همراه دارند، تبریک میگویم. امیدوارم که برکات این خدمتها در زندگیشان جاری باشد. راهنما شدن؛ یک دنیا عشق واقعی میخواهد زیرا این افراد از خود، خانواده و فرزندانشان میگذرند و با عشق به کسانی که احتیاج به کمک دارند خدمت میکنند. اگر عاقلانه نگاه کنیم؛ پیخواهیم برد که کاملاً درست میگویند: «آنچه باور است محبت است و آنچه نیست، ظروف تهی است» و این همان وادی عشق است. من قبل از اینکه وارد گنگره شوم در دنیای تاریک خود، سرگردان بودم و با خود میگفتم؛ چرا من؟ چرا اینطور شد؟ فکر میکردم دنیا روی سرم خراب شده و فقط من مشکل اعتیاد مسافرم را دارم.
بد خلقی مسافرم در رفتار فرزندانم تأثیر گذاشته بود و این بیشتر کلافهام میکرد. خدا را هزاران بار شکر که راه کنگره به ما نشان داده شد. وقتی برای اولین بار وارد کنگره۶۰ شدم، آنقدر به من انرژی داد؛ واقعاً حس کردم بهشت روی زمین همین جا است. وقتی دیدم افراد چهقدر با عشق و محبت خدمت میکنند و حالشان خوب است، با خود گفتم: این حال خوب اگر فرمانبردار باشیم؛ روزی و قسمت ما هم صد درصد خواهد شد. راهنمای تازهواردین من، راهنما همسفر پروانه بودند. با حس قشنگ صحبت میکردند که متحول شدم.
در بین صحبتهای راهنما همسفر پروانه، چشمانم به لبخندهای شیرین راهنما همسفر لیلا برخورد میکرد. در دلم ایشان را انتخاب کرده بودم و بعد از سه جلسه وارد لژیون راهنما همسفر لیلا شدم، طوری بغلم کرد که گویی چندین سال با هم آشنایی داشتیم. خدا را شکر کردم بابت این مکان مقدس و این فرشتههای زمینی، حرفهایی که چندین سال در سینهام حبس مانده بود که نمیتوانستم به نزدیکترین افراد زندگیام مثل: خواهر و مادرم بگویم؛ فقط میتوانستم از این فرشته نجات کمک بگیرم، در زندگی کاربردی کنم و به حال خوب و رهایی برسم.
خدا را شکر که این اتفاقات قشنگ رخ داد و به واقعیت تبدیل شد. راهنما همسفر لیلا، راهنمای مهربانم این حال خوب را اول مدیون کنگره۶۰ و بعد شما هستم، دستانتان را میبوسم و کمال تشکر را از شما دارم. امیدوارم که خیر و برکت این خدمات بیدریغ و بیمنت در زندگیتان جاری باشد، بهترینها نصیب قلب مهربانتان شود، فرزندانتان عاقبت به خیر شوند و همچنین قدردان تمامی راهنمایان کنگره۶۰ هستم و به همگی خدا قوت میگویم.
نویسنده: همسفر الهه، همسفر پریناز و همسفر مهناز رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون هفدهم)
رابط خبری: همسفر اکرم رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون هفدهم)
ویرایش: همسفر پریناز رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون هفدهم)
ارسال: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر لیلا (لژیون هفدهم) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی حر
- تعداد بازدید از این مطلب :
196