سومین جلسه از دور دوم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره۶۰ نمایندگی ارم، با استادی ایجنت محترم مسافر مجید، نگهبانی مسافر رضا و دبیری مسافر فرهاد، با دستور جلسه: «هفته راهنما» روز یکشنبه ۲۸ بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مجید هستم یک مسافر
از نگهبان جلسه سپاسگزارم که اجازه دادند اینجا باشم و در این جایگاه خدمت کنم.
قبل از هر چیز باید بگویم که این شعبه انرژی بسیار زیادی دارد و خدمتگزاران زیادی در ساخت این شعبه خدمت کردهاند و امیدوارم که شاهد رهاییهای با کیفیتی در این شعبه باشیم.دستور جلسه این هفته جشن راهنما میباشد.جشن راهنما جزء جشنهای چندگانه کنگره ۶۰ است ؛جشن ایجنت و مرزبان ، جشن همسفر ، دیدهبانان و گلریزان را داریم. من از اول که وارد کنگره شدم فکر میکردم که این جشنها دلیلش چیست؟ یا خیلی از دستور جلسه ها را برای چه چیزی قرار دادهاند؟ به عنوان مثال من نقطه تحمل به چه دردم میخورد؟ یا قضاوت به چه دردم میخورد؟ و ... اما کم کم که سفر اول را آمدم جلو متوجه شدم که منِ مجید در زندگی مشکلم فقط مواد مخدر نبوده است یعنی فکرم این بود که گفتم من اعتیادم که درمان شد میروم ولی جلوتر که آمدم و آموزشهای کنگره را که گرفتم دیدم که چقدر مشکل دارم و چقدر ناآگاهم ؛ از خیلی چیزها خبر ندارم ، خیلی چیزها را بلد نیستم.این دستور جلسه ها وآموزشها به من یاد داد که از اینها در زندگی هم استفاده کنم.من خودم را یک آدم تحصیلکرده میدانستم ولی اصلا تقدیر و تشکر بلد نبودم.بلد نبودم کسی که به من خوبی میکند را از او تقدیر و تشکر کنم.ولی همین دستور جلسات که بابت جشنهاست به من یاد داد تقدیر و تشکر از افرادی که برای من زحمت کشیدند چگونه است.به قول آقای مهندس این قدردانی و تقدیر به نوعی جبران گذشته خودمان است.خب اخلاق و رفتار من با قبل از اینکه به کنگره بیایم قطعا تفاوت دارد و تغییر کرده است.من این را مدیون کنگره و راهنمای خودم هستم ؛ مدیون افرادی که به من آموزش دادند هستم و این آموزشهای کنگره را هیچ جایی نمی شود پیدا کرد ، اگر هم جایی باشد بدون دستمزد نخواهد بود.همه این ها توسط آقای مهندس به ما آموزش داده میشود که باید از این بابت خدا را شکر کنیم.در مورد راهنما من فقط میتوانم از کلمه انسانهای عاشق استفاده کنم.انسانهای عاشقی که تلاش میکنند افرادی که مانند خودشان گرفتار اعتیاد هستندرانجات بدهند.خب راهنماهایی که من اینجا میبینم واقعا از راه دور میایند،فکر نمیکنم جایی چنین افرادی را خارج از کنگره پیدا کنیم.یعنی هیچ جایی پیدا نمیکنید افرادی که حال بد رهجوهایشان حال بدی خودشان باشد و بالعکس به عبارتی یک راهنما با رهجوی خود قدم به قدم جلو میآید ؛ این افراد را آقای مهندس آموزش دادند تا توسط آنها افرادی که خواهان درمان اعتیاد هستند حالشان خوب شود. من خودم حقیقتش اصلاً قصدم این نبود در کنگره راهنما شوم .تنها کاری که حال من را خوب کرد فرمانبرداری بود و اینجا به سفر اولیها هم همین توصیه را میکنم اگر شما فرمانبردار بودن را سرلوحه خود قرار دهید امکان ندارد که به چیزی که میخواهید نرسید.من وارد کنگره که شدم مشکلات زیادی داشتم در مورد شغلم یعنی چون من معلم بودم و اینکه یک معلم معتاد است خب من را بسیار ناراحت میکرد و برای مصرف مواد و دارو باید یک ترفندی را بهکار میبردم،اما با آموزشهای کنگره به این نتیجه رسیدم که این آموزشها چقدر در زندگی به درد من میخورد که بعد از آن به جایگاه های خدمتی علاقمند شدم بخصوص جایگاه راهنما و اینکه بتوانم به کسی که نیاز به کمک دارد کمک کنم به من انگیزه میداد.بعد از این که راهنما شدم به جرات میتوانم بگویم که طی این سه الی چهار سال بهترین لحظات زندگیام را تجربه کردم.اینکه میبینم رهجوهایم رو به جلو حرکت میکنند و حالشان خوب میشود احساس خوشبختی میکنم.با دیدهبان محترم آقای حکیمی که صحبت میکردم گفتم احساس میکنم دوره خدمتم در کنگره خیلی زود میگذرد اما ایشان گفتند تو فقط عمل سالم را انجام بده ؛ کنگره کسی را که در حال عمل سالم است پس نمیزند.
اما در مورد جشن راهنما ؛ جشن راهنما در کنگره را ما به سه طریق از راهنمای خود تقدیر میکنیم ؛کلامی،قلبی و پاکتی که به قول آقای مهندس راهنماها به این مبلغ نیازی ندارند ولی این موضوع نشان دهنده درک ما از قدردانی است.امیدوارم که همه ما به آن مرحله از بیداری رسیده باشیم.از اینکه در بین شما هستم بسیار خوشحالم و ممنون از اینکه به صحبتهای من توجه کردید.متشکرم.

تایپ:مسافر مسعود
تنظیم و بارگزاری:مسافر احسان
- تعداد بازدید از این مطلب :
165