مردی از جنس نور
از عمق تاریکی، از درد و آه
آمد صدایی، پُر از مهر و راه
آن مرد، خورشید در شام سرد
آرامشی در هیاهوی درد
با عشق، با صبر، با جانِ خویش
بخشید بر خَستگان راهِ نیش
از یخبندان، گذر کرد و گفت
صبحی دگر هست، این رنج رفت
بذر امیدی که در جان کاشت
هر روز در قلبِ انسان گذاشت
او راه را با یقین ساختن
با نورِ علم و شکیب ساختن
هر واژهاش، نقشِ راه نجات
هر گامِ او، درسِ بیانتهاست
ای مردِ آرام، ای رهنما
ای آنکه دادی به شبها ضیا
ماندست نامت، به آیندگان
چون کوه، پاینده در هر زمان
تقدیم به آقای مهندس حسین دژاکام و استاد امین
شعر از همسفر سمیه، رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون پنجم)
ویراستاری و ارسال: همسفر فاطمه، نگهبان سایت
همسفران نمایندگی گوجان
- تعداد بازدید از این مطلب :
247