English Version
This Site Is Available In English

زنجیر محبت، زنجیر زیبایی

زنجیر محبت، زنجیر زیبایی

همسفر سمیه، همسفر مرضیه، همسفر مریم رهجویان راهنما همسفر مهشید (لژیون اول) نمایندگی بنیان مشهد در دل‌نوشته‌های خود نوشتند:

همسفر سمیه

زنجیر محبت، زنجیر زیبایی است که با  انتقال از راهنما به رهجو اتفاق می‌افتد؛  اما این چیزی جز عشق نیست و دفتری است که هیچ وقت بسته نمی‌شود.

هفته راهنما را در راس این سیستم پرقدرت، آقای مهندس و خانواده محترم ایشان تبریک می‌گویم، برکت خداوند با شما باشد. راهنما یعنی عشق، محبت، کسی که با دل و جان خدمت می‌کند بدون دستمزد، تمام اطلاعات خودش را در اختیار رهجو می‌گذارد؛ زیرا تمام دردهای رهجو را کشیده، حس کرده، لمس کرده و با دل و جان درک می‌کند و برای خوب شدن رهجو تمام تلاش خود را می‌نماید.

راهنما یعنی: رهایی، آرامش، همدم بودن، محبت داشتن، آزاد کردن از بند هرگونه ضد ارزشی. در ادامه هفته راهنما را به راهنمای خوبم همسفر مهشید و هم‌چنین به راهنمای سفر اول خود همسفر فائزه تبریک عرض می‌کنم.

همسفر مرضیه

عاشق را حساب با عشق است با معشوق چه حساب دارد. به راستی‌که جایگاه راهنمایی همان توفیق تزکیه و پالایش توسط خداوند به بنده شایسته است.

روزی‌که به کنگره۶۰ آمدم در ناامیدی غرق بودم، شال‌های رنگارنگ، صدای موسیقی، دعای آخر جلسه، دست در دست هم فقط یک دعا و یک خواسته، اشک‌ها شما از من چه می‌خواهید، حس و حال عجیب دعا که تمام شد مات و مبهوت بودم.

یادش به خیر راهنمای تازه واردین همسفر آسیه به من گفتند ببخشید شما تازه وارد هستید؟ بله، اشک‌ها نمی‌گذاشتند خوب ببینم؛ اما آغوش گرم ایشان عشقی که به من دادند، احساس امنیت، تا به حال آرامش این چنین حسی را تجربه نکرده بودم.

هیچ صدایی نمی‌شنیدم فقط و فقط اشک می‌ریختم، نگاه کردن به شال خوش رنگ مغز پسته‌ای به من آرامش می‌داد؛ اما آن روز حال و هوایی داشتم که صحبت‌ها و راهنمایی‌های همسفر آسیه را نمی‌شنیدم و اما سه جلسه تمام شد.

انتخاب راهنما و لژیون، گرفتن آموزش‌هایی که روزبه‌روز حال و هوای مرا بهتر و بهتر می‌کرد، آن‌ چنان‌که فرزندانم در کنار من احساس امنیت و آرامش داشتند، به راستی چگونه به این آرامش رسیدم که روز دوشنبه و پنج‌شنبه فرزند ۱۴ ساله‌ام می‌گفت: نمی‌خواهی به کنگره۶۰ بروی؟ دیر نشود. آن‌ها در من چه می‌دیدند. به راستی چه آموخته‌ام نمی‌دانم فرزندانم اولین کسانی بودند که در من تغییر را حس کردند و بی‌پروا می‌گفتند که چقدر عوض شده‌ای.

خداوند را شاکر هستم، راه و مسیری برای من گشود و راهنمایانی سر راه من قرار داد تا توسط آن‌ها آموزش بگیرم و هدایت شوم. هفته راهنما را به اولین راهنمایان کنگره۶۰ تبریک و تهنیت عرض می‌کنم و از اولین راهنمایان و استادان سپاس‌گزار هستم.

از آقای مهندس، استاد امین و اولین راهنمای همسفران خانم آنی و هم‌چنین خانم آنی کماندار، خانم شانی و تبریک فراوان به این خانواده که جوانمردانه و عاشقانه ایستادند تا امروز این چنین عاشقانه حال دل بنویسیم.

از راهنمای تازه واردین همسفر آسیه سپاس‌گزارم و هم‌چنین از راهنمای سفر اول همسفر معصومه که چراغ راه من شدند تا سفرم به پایان رسید و حال خوش رهایی نصیبم شد، از راهنمای سفر دوم همسفر زینب کمال تشکر را دارم که در ادامه راه مرا یاری نمودند ان‌شاءلله هر کجا هستند و  در هر کجا که خدمت می‌کنند خدا نگه‌دارشان باشد و هم‌چنان بدرخشند.

از راهنما همسفر مهشید که در ادامه سفر دوم خدمت ایشان هستم و آموزش می‌گیرم بی‌نهایت سپاس‌گزارم، این چند جلسه که به لژیون اول آمدم بسیار آموختم دعای خیرم بدرقه راهتان باد. هفته راهنما هزاران بار مبارک باد.

همسفر مریم

زمانی‌که درباره هفته راهنما در کنگره۶۰ صحبت شد، یاد اولین روزی‌که وارد فضای کنگره۶۰ شدم افتادم. در آن زمان دچار سردرگمی و بی‌قراری بودم، پر از حرف، بغض و... در که باز شد با جمعی از خانم‌های خوش‌رو روبه‌رو شدم، به گرمی از من استقبال کردند و من را به خانمی معرفی کردند که شال سبز داشتند و بسیار مهربان و آرام به نظر می‌رسیدند. ایشان راهنمای تازه واردین همسفر زهرا بودند، به تمام حرف‌های من با حوصله گوش نموده و در ادامه امیدواری دادند، مسیر رهایی مسافرم را برای من به زیبایی توصیف و من را به شدت امیدوار و دلگرم کردند، از همین‌جا از ایشان تشکر می‌کنم و همیشه دعاگوی ایشان هستم.

به یاد دارم زمانی‌که به عنوان یک تازه وارد، در جلسه دوم حضور داشتم، دعای دسته جمعی آخر جلسه بود، همه دست یکدیگر را گرفتیم و گفتند هر فردی در دل خود یک دعا و خواسته را در نظر بگیرد و همان‌جا چشم‌هایم را بستم و رهایی مسافرم را تصور کردم، همه زمزمه کردند خداوندا، ما در پی هم روان شده‌ایم، بسیار گفت‌وگوی بی‌نظیری با خدا بود، گوش می‌کردم و اشک می‌ریختم، چشمانم را که باز کردم خانومی‌ با شال نارنجی من را بغل کردند و گفتند: قبول باشد، من برای دعا خواسته شما را نیت کردم، برای من بسیار عجیب بود، شخصی‌که حتی من را نمی‌شناخت، برای من دعا کرده بود و این نشان دهنده قلب بزرگ و مهربان ایشان بود. بله من همان لحظه، راهنمای خود را پیدا کردم، همسفر مهشید شخصی است که بی‌منت و بدون چشم داشت علم، آگاهی و جهان‌بینی درست را به ما آموزش می‌دهند، چه کسی بهتر از شما می‌توانست راهنما باشد، شما که خودتان این مسیر سخت و پر از پستی و بلندی را طی کرده بودید و از تمام گذرگاه‌های سخت آن با خبر هستید، شما که تاریکی‌ها را تجربه کرده‌اید و عظمت روشنایی را هم چشیده‌اید، اکنون نقشه‌ی با ارزش این راه را می‌دانید و آن را بی‌منت به من رهجو می‌دهید و خودتان هم در این مسیر سخت با مهربانی و صبوری من را همراهی می‌کنید.

به فرموده آقای مهندس «راهنمایان بر یک سیستم نامتعادل، بحرانی و ناپایدار، حکم فرمانی می‌کنند» و این اصلاً کار راحتی نیست؛ زیرا اکثر افرادی‌که به کنگره۶۰ می‌آیند، حال خوبی ندارند و تخریب‌های زیادی را از سمت مسافر خود تجربه کرده‌اند و از سوی دیگر از اشتباهات خودشان نیز به هم ریخته‌اند و راه را گم کرده‌اند و خدا را شکر در این‌جا راهنمایانی داریم که به کمک ما می‌آیند و با عشق بی‌پایانی که خدمت در این مکان مقدس دارد، دست ما را می‌گیرند و نمی‌گذارند با حال زاری که داریم مسیر را به اشتباه طی کنیم و ما را تا رسیدن به مقصد یاری می‌کنند، ممکن است در طی مسیر ناامید شویم؛ اما آنان به ما امید می‌دهند و ممکن است خسته نیز شویم؛ اما در ادامه به ما انرژی می‌دهند و اگر راه را اشتباه برویم راه درست را به ما نشان می‌دهند تا این سفر به سلامت به پایان برسد و این در واقع نعمت باارزشی است.

در کنگره۶۰ یاد گرفتم شکرگزار باشم و خدا را شکر در مسیر کنگره۶۰، که به نظرم همان صراط مستقیم است قدم گذاشته‌ام، خدا را شاکر هستم برای داشتن بزرگترین راهنما، آقای مهندس دژاکام که هم‌چنان در حال راهنمایی ما در همه‌ی امور زندگی‌‌مان هستند، و در ادامه خدا را شکر برای سفری‌که شروع کرده‌ام و راهنمای خوبی همانند همسفر مهشید را دارم، در همین زمان کوتاهی‌که به کنگره۶۰ آمده‌ام علم من روز‌به‌روز در حال بیشتر شدن است و واقعا صبوری، آرامش و تفکر را ذره ذره از شما یاد می‌گیرم.

امیدوارم بتوانم به بهترین نحو از آموزش‌های شما استفاده کنم و با سفر درست و فرمان‌برداری، کمی قدردان زحمات فراوان شما باشم، از خدا برای شما سلامتی، آرامش و رسیدن به جایگاه‌های بالاتر را خواستارم و در آخر هفته راهنما را به تمامی معلمان دلسوز این راه سخت تبریک می‌گویم.

ویرایش: همسفر عزت رهجوی راهنما همسفر مهشید (لژیون اول)
ارسال: همسفر آتنا رهجوی راهنما همسفر ناهید (لژیون دهم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی بنیان مشهد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .