جلسه ششم از دوره چهل و سوم کارگاههای آموزشی کنگرۀ ۶۰ نمایندگی ارتش، با استادی راهنمای محترم مسافر علی، نگهبانی مسافر حامد و دبیری مسافر احمد، با دستور جلسه «هفته راهنما» در روز شنبه ۲۷ بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.
(13).JPG)
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علی هستم یک مسافر.
این هفته، هفته راهنما است و من در ابتدا به جناب آقای مهندس و خانواده محترم ایشان تبریک عرض میکنم که راهنمای همه ما هستند و در ادامه به همه راهنمایان کنگره ۶۰ تبریک میگویم و امیدوارم همگی سلامت و موفق باشند.
دررابطهبا جایگاه راهنمایی من از قبل شنیده بودم که انسان در این جایگاه بهصورت فشرده یک سری از مسائل را یاد میگیرد، با یک سری مسائلی سروکار دارد و هر دورهٔ آن به اندازه چند دوره زندگیکردن میباشد. همانطور که آقای مهندس گفتند جایگاه راهنمایی جایگاهی خاص میباشد و در کنگره اهرم تولید و احیا میباشد.
در کنگره برخلاف مکانهای دیگری که من دیدهام، هر چه جایگاه بزرگتر میشود، مسئولیت آن سختتر و سنگینتر میشود و اگر راهنما شدم باید به همان میزان آگاهی خودم را بالا ببرم. چیزی که من در مورد جایگاه راهنمایی برداشت کردم این بود که ۲ بعد در مسیر راهنمایی وجود دارد؛ یکی خدمت من به خودم و دیگری خدمت به کل هستی.
خدمت به خود من بسیار بزرگ و عظیم است که اذن آن صادر شده که من در این مسیر قرار گرفتهام و دارم برای خودم قدمهایی بر میدارم. بعد خدمت به خودم آن قدر بزرگ است که شاید خدمت به هستی و جوانب آن برای من مسئله نیست. من باید به این آگاهی برسم که حتی اگر به هستی خدمت میکنم اول دارم به خودم خدمت میکنم و یک مسیر عظیمی را در پیش دارم و باید خودم را به این جایگاه برسانم.
به نظر من رسیدن به این جایگاه مبنی بر این است که به خود اصلی خودم برگردم. شاید اگر من دیدگاه خودم را نسبت به جایگاه عوض کنم، مسیر خیلی متفاوت شود و دیگر توقع ندارم که در قبال خدمت من به هستی اتفاقی برای من بی افتد. در نتیجهٔ همۀ این مسائل، من متوجه شدم که من در این جایگاه آن قدر دریافت میکنم که بقیهٔ مسائل در آن گم میباشد و منتظر سپاسگزاری هستی از خودم نیستم!
ما در کنگره این کار را بهعنوان یک رسم انجام میدهیم و من باید بهعنوان یک رهجو سپاسگزاری را یاد بگیرم؛ چون سپاسگزاری از معلم یعنی سپاسگزاری از تمام هستی و قدرت مطلق. اگر این سپاسگزاری درست اتفاق بی افتد در مقابل مسیرها و درهایی برای من باز میشود تا بتوانم بهتر در مسیر زندگی جلو بروم.
وقتی بهعنوان یک رهجو نگاه میکنم که راهنمای من برای من چه کاری کرده است، میبینم از زمانی که وارد کنگره شدم مقدار زیادی از انرژی، وقت و هزینهای که قرار بود برای زندگی خودش صرف کند را برای من گذاشت تا از تاریکیها نجات پیدا کنم. من در زمان مصرف خیلی از کارهایی که باید را انجام ندادم و فقط با مصرف از آنها فرار میکردم و حتی درگیریهایی را برای همسفران خودم به وجود میآوردم. این انرژی توسط راهنما در اختیار من قرار میگیرد تا بتوانم از تاریکیها نجات پیدا کنم و از زندگی لذت ببرم.
من فکر میکنم این کار را نمیشود جبران کرد و زمانی که گستره تر نگاه میکنم متوجه میشوم تمام مسائلی که برای من به وجود آمد تا به این نقطه رسیدم و درمان شدم، همه به مسیری بر میگردد که خودم خواستم و قدرت مطلق به من کمک کرد. این هفته را مجدد به همهٔ راهنمایان تبریک میگویم و امیدوار هستم در این هفته آن طور که باید و شاید از راهنمای خودم آقا مجتبی و همچنین آقای امین دژاکام سپاسگزاری کنم.
متشکرم که به صحبتهای من گوش کردید.
تایپ، ویرایش و ارسال: مسافر محمدرضا
نمایندگی ارتش
- تعداد بازدید از این مطلب :
86