English Version
This Site Is Available In English

راهنمایان کنگره ۶۰؛ مشعل‌داران مسیر رهایی و امید

راهنمایان کنگره ۶۰؛ مشعل‌داران مسیر رهایی و امید

سلام دوستان زهره هستم یک همسفر

هفته راهنما را به آقای مهندس دژاکام و تمام راهنمایان، مخصوصاً راهنمای خودم همسفر صفیه و خانواده بزرگ کنگره۶۰ تبریک می‌گویم. راهنما یعنی: نشان‌دهنده راه، در کنگره جایگاه راهنما بسیار مقدس و رفیع است؛ زیرا علاوه بر داشتن تجربه، رهایی و گذشتن از تاریکی‌ها دانش تخصصی در مقوله اعتیاد و همین‌طور جهان‌بینی دارند و راهی را رفته‌اند که از تاریکی به روشنایی رسیده‌اند. راهنمایان کسانی هستند که عاشقانه و بدون هیچ‌گونه چشم داشتی خدمت می‌کنند و کار آن‌ها بر اساس عشق، محبت و ایمان است و توقع هیچ اجر و مزدی در مقابل آموزش‌های ارائه‌شده ندارند؛ چون معتقد هستند اجر و پاداش، همان رهایی است و البته برکتی که از خدمت در زندگیشان جاری است. جمله زیبایی هست که می‌گوید: عبادت به جز خدمت خلق نیست. تک‌تک جایگاه‌های کنگره مثل یک تسبیح به هم متصل هستند و همه اعضا با خدمت کردن، هدف مشترکی دارند. اصولاً همه افراد، روز اول ورود به کنگره و کسی را که به آن‌ها مشاوره می‌دهد را همیشه به خاطر دارند. تازه واردین سردرگم هستند و با کوله‌باری از تجربه‌های نافرجام وارد کنگره شده‌اند؛ پس راهنما باید شور و نشاط از چهره‌اش کاملاً معلوم باشد و تمام حواس خود را در رفتار و صحبت‌هایش متمرکز کند، باید کاملاً راه را بلد باشد و فرازونشیب آن را بداند. من تا آخر عمر سپاس‌گزار راهنمایم هستم؛ چون بر همه ما واجب است که جایگاه راهنمای خود را محترم بشماریم و ناسپاس نباشیم.

سلام دوستان آمنه هستم یک همسفر

لبخند عمیقی روی لبانش نقش بسته بود و چشمانی که هر آن، منتظر لحظه‌ای بود که یکی از ما از راه برسد تا ما را در آغوش بگیرد و عشق بورزد و بهترین‌ها را به او هدیه دهد که با گفتار، کردار و عمل سالم خود رهجویی بسازد؛ همچون فولاد که نشکند، ناامید و سرگردان نشود و با هر باد و طغیانی فرو نریزد و مانند خودش بشود. تو خود را درون ما پیدا می‌کردی، وقتی می‌دیدی آموزش‌هایت به بار نشسته و درخت امیدت میوه‌ شیرین صبر و ایمان را داده است. با لذت آن را می‌چیدی و در ظرف عشق و محبت با رنگ نارنجی و سبز تزئین می‌کردی و با دقت به آن‌ها می‌نگریستی و باز لبخندی عمیق می‌زدی و می‌گفتی صفت گذشته، در انسان صادق نیست؛ چون جاری است. الهه‌ی نجات از تاریکی‌ها، راهنمای خوبی‌ها، حال خوبم را مدیون تو هستم. در سفری که از منیت و غرور لبریز بودم و به خود می‌بالیدم که همه چیز می‌دانم، تو به من فهماندی هنوز راه زیادی دارم و باید بدانم که هیچ نمی‌دانم. حالا بیشتر می‌فهمم و درک می‌کنم که هر رفتار تو به من خیلی چیزها  آموخت و گفتار تو مرا به زیبایی‌های بودن در کنگره آشنا کرد. حالا می‌دانم که هنوز بیشتر از این نیاز دارم به بودن و به زیبا سازی شهر  وجودی‌ام. دوستت دارم و قلبم همیشه جایی برای بودن تو را می‌طلبد و بهترین‌ها را برایت آرزو می‌کنم ای خود من که در خودم پیداشدی.

سلام دوستان بهاره هستم یک همسفر

راهنمای من، چراغ راه تاریکی‌ام، صدایت برایم همانند قاصدک‌هایی هستند که خبر از آینده‌ای روشن، از روزهای نیامده، می‌آورد. تو همیشه خستگی‌هایت را پشت لبخندهایت پنهان می‌کنی، لبخندهایی که بوی افتخار، غرور و سربلندی می‌دهند. لبخندهایی که بوی امید می‌دهند، بوی بالندگی می‌دهند. ما همچون ماهیان قرمز کوچکی هستیم که غیر از آب ندیدیم و از یکدیگر می‌پرسیم آب را و تو رودی هستی که به اقیانوس‌های دور پیوندمان می‌دهی. تو ابری، جان تشنه‌ی کویری و ما را از باران دانش‌ خود سیراب می‌کنی. تو به ما یاد می‌دهی همانند پرستوها پرواز کنیم و خویش را به خداوند برسانیم، مثل تمام آه‌هایی که از دل‌های سوخته می‌آید. وقتی‌که مثل همیشه آرام آرام شروع به سخن گفتن می‌کنی، گویی که همانند بلبلان مست‌خوان، بهار را آواز می‌کنند. آری، آب حیات همین کلماتی هستند که تو به من می‌آموزی، بی‌آنکه چشم و طمعی داشته باشی، تنها لبخندمان برایت کافی است. من درس چگونه زندگی کردن را از تو آموخته‌ام و تمام دارایی‌ام، کوله باری است از آموخته‌های تو که در اختیارم نهاده‌ای تا سربلند به مقصد برسم. همیشه دلگرمم کردی تا جاده‌های لغزنده و پر پیچ‌وخم زندگی‌ام را با امیدواری طی کنم. دست‌های گرمت را می‌فشارم که گرم‌ترین دست دوستی‌ها است. حال برایم بخند تا همه خستگی راه را فراموش کنم. راهنمای من، تمام روزهایت سپید و بهاری و لب‌هایت سرشار از شکوفه‌های لبخند.

سلام دوستان مقدسه هستم یک همسفر

خدا را شکر می‌کنم که این لطف و عنایت خاص را به من داد. خیلی حس قشنگ و آرامش بخشی دارم از وقتی فهمیده‌ام در آزمون راهنمایی شال نارنجی قبول شده‌ام. وقتی شال سبز قبول شدم  نگرانی داشتم. می‌گفتم: خدایا من می‌توانم تازه واردی که به کنگره می‌آید را حالش را خوب کنم؟ می‌توانم با مشاوره او را جذب کنگره کنم؛ ولی الان آرامشی درون من برقرار است که  این از لطف خداوند است. راهنما یعنی عشق، راهنما یعنی محبت، راهنما یعنی یاری رساندن به درماندگان.

عکس: همسفر ریحانه رهجو راهنما همسفر لیلا (لژیون هشتم)
ویرایش: رابطین خبری
ارسال: همسفر مهتاب دبیر سایت
همسفران نمایندگی عطار نیشابوری

 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .