نهمین جلسه از دوره چهل و سوم کارگاههای آموزش عمومی کنگره۶۰، با استادی راهنما مسافر فرشید، نگهبانی مسافر مصطفی و دبیری مسافر مهدی با دستور جلسه<<هفته راهنما>>در تاریخ بیست و هفتم بهمن ماه ۱۴۰۳ رأس ساعت 17 برگزار گردید.

خلاصه سخنان استاد:
خیلی خوشحالم که در خدمتتان هستم. این هفته را به جناب آقای مهندس دژاکام و راهنمایان گرانقدرشان تبریک عرض میکنم. شروع این حرکت از لژیون جناب مهندس بود که باعث ایجاد این مسیر شد و افرادی را که در آینده قرار بود راهنما شوند، بشارت داد. این حرکت برای تمام کسانی است که خواهان رهایی از بندهای وجودی خود هستند.
هنگامی که به این نقطه از کنگره مینگریم، میبینیم که در ابتدا یک لژیون بود که با حرکت درست خود، بهترین معلمها و بهترین شاگردها را به وجود آورد. از این حرکت بزرگ، عمل رهایی بهوجود آمد و از رهایی، شعبات مختلف کنگره شکل گرفت و بعدها درمانهایی مانند مواد، سیگار، الکل، اضافهوزن و... ایجاد شد.
حتی بسیاری از بیماریها، مانند سرطان، قابلدرمان شد.
بسیاری از بیماریهای روانی که در سراسر دنیا دانشمندان به دنبال کشف درمان آن بودند، در کنگره راهحلشان پیدا شد. این نشان میدهد که چقدر افراد، ساعتها و راههای مختلف در حرکت و بدون وقفه بودهاند.
از اولین لژیون، درمان و کشف بسیاری از مجهولاتی که امروزه در دنیا مطرح است، شکل گرفت. بسیاری از بیماریهایی که در جسم ظهور میکنند و منشأ آن در روان انسان است، به درمان رسیدند.
یکی دیگر از درمانهایی که در کنگره اتفاق افتاد، درمان جهانبینی و مشکلات روانی بود. اگر در گذشته به روانپزشک مراجعه میکردیم و مشکلاتمان را بازگو میکردیم، شاید بسیاری مواقع راهحل منطقی برای حل مشکل ما وجود نداشت.
اما اکنون در کنگره، با خدمت، فرمانبرداری و آموزش، بسیاری از مجهولات ذهنی ما کشف شدهاند. بسیاری از معضلات بزرگی که در زندگی داشتیم، در طی سفری که در کنگره انجام میدهیم، در حال حل شدن هستند.
من به جناب آقای مهندس دژاکام و اساتید ایشان بسیار تبریک عرض میکنم، همچنین از راهنمای خودم، دیدهبان محترم آقای ترابخانی، تشکر و خداقوت میگویم که به یک الگو در کنگره تبدیل شدهاند. به راهنمایان گروه همسفران و مسافران نیز تبریک عرض میکنم. حرکت یک راهنما و لژیون ایشان، حرکتی بسیار بزرگ است.
یک شعبه از یک لژیون شکل میگیرد، یک راهنما و یک دیدهبان از یک لژیون به وجود میآیند. کاری که در کنگره انجام میشود، یک حرکت عظیم است.
کسی که به کنگره وارد میشود، دارای مشکلات بسیار زیاد و گوناگون است. در کنگره جهانبینی آموزش میبیند و با آموزشپذیری، فرمانبرداری و خدمت درست، آهستهآهسته به درمان میرسد. هنگامی که به درمان برسد، برای درک برخی مسائل، باید خدمت کند و بهعنوان مثال، راهنما شود.
اصول راهنمایی این است که یک راهنما در ابتدا امتحان دهد و قبول شود، چرا که باید بتواند رهجوهای خود را، که همحس او هستند، راهنمایی کرده و گذرگاههای سخت را برای ایشان آسان کند. خدمت در جایگاه راهنمایی، باعث تجربه حسهای جدید و افزایش آموزشپذیری خود راهنما میشود.
تعریف سفر درونی برای یک راهنما دقیقاً به همین شکل تعریف میشود که بتواند چیزهای جدیدی که قبلاً تجربه نکرده است، تجربه کند. عبور از گذرگاههای درونی، همان سفر درونی یک راهنما است که میتواند با راهنمایی رهجو، به دست آورد. در ابتدا مسیرهای ناشناخته برای یک راهنما باید تجربه شوند تا بتواند این تجربیات را به اعضای لژیون خود انتقال دهد.
جناب مهندس میفرمایند که همیشه به حرکت درونی یک راهنما نگاه و توجه کنید، زیرا در همان حرکت درونی است که بسیاری از اتفاقات رخ میدهد.
هنگامی که حرکت درونی در یک راهنما آغاز میشود، باید از بسیاری از مسائل و گذشته خود عبور کند. بسیاری از مسائل حسی باید تزکیه و پالایش شوند.
جناب مهندس در سیدی نینوازان میفرمایند که کسی که در حال نواختن نی است، اگر باری در نی او وجود داشته باشد، صدای آن نی به گوش نمیرسد.
این دقیقاً برای راهنمایان گفته شده است. این صدا، به راهنما القا میشود.
انسان زمانی میتواند دیگران را جذب کند که به محبت درونی برسد. ما در کنگره آموزش میبینیم که بتوانیم با همه ارتباط بگیریم و به درستی برخورد کنیم. انسانها با حرف با یکدیگر صحبت نمیکنند، بلکه با حسهای خود ارتباط برقرار میکنند. یک راهنما، بخش اعظمی از تزکیه خود را با حسهایش انجام میدهد تا بتواند با دیگران ارتباط بگیرد.
استاد همه راهنماها، جناب مهندس دژاکام هستند. اگر این جمع توانسته در کنگره به حرکت دربیاید و پاینده بماند، به دلیل وجود جناب مهندس است، چرا که ایشان باعث این اتفاق شدهاند.
هفته راهنما، تقدیر از راهنما است. این یکی از بزرگترین مسائلی است که ما در کنگره در حال آموختن آن هستیم. قدردانی و قدرشناسی، چیزی است که جناب مهندس به ما آموختهاند.
قدردان بودن و قدرشناس بودن، تنها با گذشتن از چیزی امکانپذیر است و صرفاً با زبان و حرف نیست. هنگامی که یک راهنما با جان و دل در لژیون حضور مییابد و از مسائل شخصی و زندگی خود میگذرد، در اصل با انجام این کار، محبت واقعی خود را به اثبات میرساند.
هنگامی که یک رهجو از بسیاری از چیزها، مثلاً مصرف مواد، میگذرد، در اصل در حال اثبات عشق خود به راهنما و کنگره است. وقتی چیزی را دوست داشته باشیم، از بسیاری چیزهای دیگر صرفنظر میکنیم. تعریف دوست داشتن، یعنی اینکه فردی در راه خدا حتی از جان خود چشمپوشی کند.
بخش دیگر از دوست داشتن، رعایت قوانین و حرمتهای کنگره است. بخش دیگری از اثبات عشق، پیروی از قوانین کنگره و محترم شمردن آن است. اگر کسی بخواهد زحمات کنگره را جبران کند، باید بداند که کنگره چقدر ارزشمند است و چگونه میتواند لطفهای آن را جبران کند.

ما خودمان به یک موضوع ارزش میدهیم. مثلاً در روز گلریزان، وقتی فردی مبلغی را بدون چشمداشت کمک میکند، این یعنی از صمیم قلب، ارزش کاری را که کنگره برای او کرده است، محترم میشمارد. هنگامی که شخصی بهای یک چیز را میپردازد، آن چیز برای او ارزشمند میشود.
در هفته راهنما، باید از راهنما به بهترین نحو تقدیر شود.
من به راهنمای گروه خانواده، مسافران، اساتید جناب مهندس، استاد امین دژاکام و خانواده محترم جناب مهندس دژاکام تبریک و تهنیت عرض میکنم.
برای همه عزیزان آرزوی سلامتی دارم و برای کسانی که آرزوی راهنما شدن دارند، صمیمانه آرزوی موفقیت و قبولی در آزمون دارم.ممنون که به صحبتهای بنده گوش کردید.
تایپ: مسافر سپند(لژیون دوم)
ویرایش و بارگزاری: مسافر حسام(لژیون شانزدهم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
209