جلسه هفتم از دور پنجم جلسات لژیون سردار ویژه همسفران آقا نمایندگی آکادمی با دستور جلسه "چگونه در کنگره 60 قدردانی می کنیم" به استادی راهنمای محترم همسفر ماجد، نگهبانی راهنمای محترم همسفر علی اصغر و دبیری همسفر علی، پنجشنبه ۱۴۰۳/11/18، ساعت ۱۲:۰۰ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
ابتدا خدا را شکر میکنم که در کنگره شصت هستم. کل هفته یکطرف و لژیونها یکطرف. دستور جلسه موضوع پیچیدهای نیست. ابتدا از همین لژیون سردار شروع میشود. من از راهنمای خودم شنیدم که میگفت من سالها به دنبال درمان مسافرم بودم و حالا وقت جبران آن است.
همین الآن یاد آیهای از قرآن افتادم که میگوید عهدی باهم بستیم و زمانی که عهد را بستید و آن خیر را از خدا گرفتید، یادتان نرود که چگونه باید به عهدتان وفا کنید. من به یاد دارم که دو سال قبل و سه سال قبل چون تازه اسبابکشی کرده بودیم و بازسازی کرده بودیم، بدهکار شده بودیم و پرداخت لژیون سردار برایم خیلی سخت بود. از آن سختتر این بود که ما هر چه سکه و طلا داشتیم فروخته بودیم برای بازسازی خانه و بلند کردن مستأجر و همسرم دنبال راهی بود که یک پسانداز کوچکی درست کند و یکتکه کوچک طلا بگیرد.
به همسرم گفتم که سردار خیلی مهمتر است. دیدم که قبول نمیکند و دیگر با او بحث نکردم. تمرکز کردم روی خودم و آمدم و سریع کارت کشیدم. خدا را شکر کردم و گفتم من آن کاری که باید انجام میدادم را در یک حد بسیار معمولی انجام دادم. بعد یادم افتاد که سال قبل من هم اینجا عضو لژیون سردار ربودم هم پارک لاله. با خودم گفتم که این فایده ندارد و اینطوری کار نمیکند. به قول مهندس در سیدی ایمان بعضیها میخواهند هفت هزار تومان بگذارند و هفتاد میلیون بردارند. هرچقدر هم برمیدارند سیر نمیشوند. من دقت کردم دیدم دقیقاً گرفتار همین قضیه شدم. یکبار آقا محمد ایجنت شعبه مشارکت کردند و در مشارکتشان گفتند که اگر من دنور میشوم دلیل نمیشود که همان حداقل مبلغش را که شش میلیون تومان است را کارت بکشم. میتوانم هرچقدر که میتوانم پرداخت کنم. راحت بگویم که ایشان الگوی من هستند.
امسال یک حقهای آمد سراغ من که چرا صد تومان یا دویست تومان بیندازم در سبد قانون یازده؟ همان پول را میآورم در لژیون سردار. چند هفته به این قضیه فکر میکردم ولی بهسختی کارت قانون یازده را میکشیدم. حتی چند بار که تلفن همراهم زنگ خورد رفتم بیرون که به تلفنم جواب بدهم، برگشتم و دیدم که سبد قانون یازده را بستهاند.
پولی که من میخواهم بدهم به قانون یازده تفاوتی نمیکند. من دارم آن را در کنگره پرداخت میکنم. جلوتر که آمدم یک مبلغی پول دستم آمد و با خودم گفتم حالا که اولویتهای زندگی و زن و بچه تا این ماه تأمینشده است با این پول چهکار کنم؟ مبلغ کمی هم بود. حدود سه چهار میلیون تومان. فکر کردم آن چیزهایی که از وقتی متأهل شدهام نتوانستهام بخرم و کارهایی که نتوانستهام بکنم را انجام دهم را به سراغش بروم. بعد یاد کنگره افتادم و دیدم اگر من آرامش دارم و همسفر و فرزند خوب دارم از کنگره است.
آدم که سیر نمیشود. من گاهی اوقات با خودم حساب میکنم اگر من یک خانه ۲۰۰۰ متری در الهیه داشته باشم دیگر تمام است. بعد میگویم که حالا باید یک ویلایی داشته باشم شمال. ویلا را میگیرم، با خودم میگویم ویلا را که در ایران همه دارند، خارج از کشور یعنی من عرضه ندارم که یک خانه بگیرم؟ هرچقدر میگیرم سیر نمیشوم. بعد یکدفعه دیدم اگر من اینها را میبینم، تمام این دریافتها برای کنگره است. درنتیجه آن پول را آمدم اینجا کارت کشیدم و بعدازاین اتفاق، آن کارهایی هم که فکر میکردم مدتهاست میخواهم انجام دهم و فرصت نمیشود هم پولش رسید. میخواهم بگویم که سیستم بینهایت دقیق است و حساس. همانطور که میگوید اگر مثقالی کار خوب انجام میدهی نتیجهاش را خواهی دید کاملاً صحیح است.
نیروها میتوانند کمکم من را از مسیر دور کنند و مثلاً بگویند که حالا سبد را یک مقدار کمتر توجه کن.

تایپ و ویراستاری: همسفر علی (لژیون ششم)
تصویربردار: همسفر بهنام (لژیون اول)
تهیه و تنظیم: سایت همسفران آقا، نمایندگی آکادمی
- تعداد بازدید از این مطلب :
139