جلسه دوم از دور بیست ویکم ، از سری کارگاه های آموزشی عمومی کنگره 60 شعبه بیستون کرمانشاه به استادی مسافر مهرداد ونگهبانی مسافر رضا ودبیری مسافر یزدان با دستور جلسه (وادی سیزدهم وتاثیر آن بر من )در روز پنج شنبه مورخ 25/11/1403 راس ساعت 17 آغاز به کار نمود
سخنان استاد :
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که فرصتی شدتا در این جایگاه باشم و خدمت کنم و آموزش بگیرم وخدا قوت میگم به تمام خدمتگزاران کنگره ۶۰ از قسمت آبدارخانه گرفته تا قسمت OT، سایت ، مرزبانی، ایجنت محترم و راهنمایان و همه خدمتگزاران .
.jpeg)
دستور جلسه این هفته دو قسمتی است و قسمت اول جلسه، (وادی سیزدهم و تاثیر آن بر من ) و قسمت دوم تولد مسافر حمید خدمتگذارعزیز کنگره 60 که در قسمت OTخدمت میکند.
در رابطه با دستور جلسه پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است، ۱۲ وادی را پشت سر گذاشتیم که به وادی سیزدهم رسیدیم، هر وادی کلیدی را در اختیارمان میگذارد تا دری را باز کنیم برای درست زندگی کردن هر وادی را که به درستی پشت سر بگذارم ، کلیدی است برای باز کردن در دیگری تا در کنار مشکلات بتوانم زندگی کنیم و آنها را پشت سر بگذاریم، هیچ شخصی نمیتواند در زندگی خود راکد بماند.
این وادی امیدی را به شخص میدهد که ناامید شده است و ساکن مانده است انسانی که ساکن میماند همانند آبی است که راکت میماند و میگندد و به لجنزار تبدیل میشود، مسافر باید در حال حرکت باشد از یک مبدا به یک مقصد و از همان جلسه سوم که وارد لژیون میشود باید آموزش گرفتن را شروع کند ، در ابتدا تغییرات ظاهری و نحوه لباس پوشیدن نظم و انضباط و نحوه مصرف دارویش، هر کدام از این کارها حرکتی است و ما را از یک آغاز به یک پایان میرساند و با گذاشتن نقطه به خطی دیگر میرویم ، آری من فرماندهی جسمم را با مصرف مواد مخدر از دست دادم و قدری سخت است که فرماندهی را از اول شروع کنم و سر ساعت ۷ صبح ،۳ ظهر و ۱۰ شب سر تایم مشخص داروی را مصرف کنم و فرماندهی کنم، برای این کار فقط باید فرمانبردار باشم ،
راهنما میگوید که خواب شب را باید تنظیم کنید هفت صبح که بیدار میشوید دارویتان را میخورید اگر خوابتان گرفت نخوابید، به بهانه پیادهروی به بیرون بروید.خوابیدن روی دارو، کاری میکند که انگار، اصلاً دارو را نخوردهاید و جسم شما آنطوری که بخواهید بازسازی نخواهد شد .همه باید نظم را سرلوحه خود قرار دهندجلسه، ساعت ۵ شروع میشود روزهایی که تولد داریم ساعت ۴:۳۰ شروع میشود و دقیقاً نیم ساعت قبل از جلسه باید در جلسه حضور داشته باشیم و اگر میخواهیم از یک نقطه به نقطه دیگر برویم درون جلسه که مینشینیم یک کلمه یاد میگیریم ، داخل لژیونها یک کلمه یاد میگیریم ، سی دی که مینویسیم یک کلمه یاد میگیریم و وقتی این کلمات را کنار همدیگر قرار میدهیم میبینیم که جمله ای را یاد گرفته ایم که مشکلات ما راحل کرده است ،اما وقتی در جلسه نیستیم هیچ پیشرفتی نمیکنیم .هر حرکتی را که آغاز میکنیم باید در چهارچوب و در صراط مستقیم باشد در مسیر ارزشها ، در ادامه وادی درباره انسانهای سه بعدی دو بعدی و تک بعدی حرف میزند انسان تک بعدی مشکلاتی را که در زندگی او پیش آمده است را نمیتواند حل کند دقیقاً همانند مثال ماهی، که نمیتواند مشکلات زندگی خود را حل کند، شخص اعتیاد دارد، راحه حل درمان اعتیاد نیزپیدا شده است ، به کنگره میآید ولی فرمانبردار نیست و به درمان نمیرسد ، منی که یک عمر به جسمم ظلم کردم قدرجسمم وبخصوص دندانهایم را ندانستم حال اگر دردی میکشم خودم کردم واگر از لحاظ مالی مشکل دارم ، مقصر خودم هستم خودم دوست داشتم که در این جایگاه باشم
وآیا مسافری که درست به کنگره میآید با مسافری که بینظم است یکی هستند و مسافری که زود به کنگره میآید خدمت میکند و مسافری که بعد از یک ساعت وارد جلسه میشود یکی هستند آری ؟به هیچ عنوان برابر نیستند و انسان دو بعدی شخصی است که مثلث عشق عقل و ایمان را دارد دیگران را دوست دارد و دیگران هم او را دوست دارند و دوست دارد به دیگر انسانها نیز خدمت کند دقیقاً مثل ایجنت شعبه ،مرزبانان ،راهنمایان و خدمتگزاران شعبه و انسان سه بعدی شخصی است که ۱۰ حس او بیدار است . روزی که جناب مهندس دستور قطع مواد را میدهد مسافر وارد مرحله دیگری از زندگی میشود و وارد سرآغاز و خطی دیگر میشود و قسمت دوم جلسه که تولد آقا حمید است و یکی از خدمتگزاران راستین کنگره میباشد ایشان شخصی فرمانبردار بود و از روز اولی که وارد کنگره ۶۰ شد من با او اتمام حجت کردم که باید با نظم و انضباط و فرمانبردار باشی، قبول کرد ولی یکی دو جلسه دیر به کنگره آمد ، به او گفتم که این جور آمدن به درد ما نمیخورد و به درمان نمیرسیم ، یکی از صحبتهای استاد امین است که میگوید سختگیری توام با مهربانی و محبت .رهجویی که ساعت ۵:۳۰ میآید بینظم است و رها نمیشود، از آن روز به بعد آقا حمید سر نظم آمد و فرمانبردار بود افتخار میکنم که امروز در کنار او نشستم و خوشحالم که او به کنگره وصل بود امسال پنجمین سال رهایی او را جشن میگیریم ایشان حدود سه سال است که در شعبه اسلام آباد به عنوان مرزبان خدمت میکند.
و در آخر پنجمین سال رهایی آقا حمید را به ایجنت محترم ،گروه مرزبانی ،راهنمایان وتمام خدمتگزاران ،مسافران و همسران تبریک میگویم با تشکر.
مرزبان خبری :مسافر اکبر
عکس :مسافر امین
تایپ و ارسال :مسافر رضا
- تعداد بازدید از این مطلب :
130