English Version
This Site Is Available In English

دلنوشته مسافر محسن

دلنوشته مسافر محسن

به نام قدرت مطلق الله 

تنهایی انسان معاصر و نبرد با اعتیاد

انسان معاصر بیش از هر زمان دیگری درگیر تنهایی است.
این تنهایی را  در جهانی که ارتباطات به اوج سرعت خود رسیده، paradox غریبی رخ داده است: آدم‌ها در میان هزاران پیام، تماس و شبکه‌های اجتماعی، روزبه‌روز تنهاتر می‌شوند.
هستند  اما گویی نیستند

این تنهایی،
این منزوی بودن برای برخی، تبدیل به دردی خاموش شده که آن را با اعتیاد – به مواد، به الکل، به شبکه‌های اجتماعی، به هر چیزی که لحظه‌ای تسکین دهد – تسکین می‌بخشند.
و چه کانون های مقدسی به اسم خانواده از بین می رود.
گریزی نیست از این ماجرا غم انگیز!
معتاد همیشه به دنبال فرار است، فرار از خلأیی که درون انسان رخنه کرده، از اضطراب‌هایی که کلمات قادر به توصیف‌شان نیستند، از رنجی که راهی جز بی‌حسی برای آن پیدا نشده است.
انسان معاصر که در رقابت بی‌پایان برای موفقیت و تأیید اجتماعی گیر افتاده، گاهی برای لحظه‌ای فراموشی، به دام اعتیاد کشیده می‌شود.

اما دیر یا زود، آگاهی از راه می‌رسد. لحظه‌ای که فرد درمی‌یابد این تسکین موقت، خود تبدیل به اسارتی دائمی شده است. این نقطه، آغاز جست‌وجو برای راه نجات است. برخی به روان‌درمانی پناه می‌برند، برخی به معنویت، برخی به هنر یا فعالیت‌های فیزیکی. اما همه در جست‌وجوی چیزی واقعی هستند، چیزی که نه فرار، بلکه درمان باشد.

راه رهایی از اعتیاد، در بازگشت به خود، در پذیرش تنهایی به‌عنوان بخشی از وجود انسانی نهفته است.

در یادگیری این حقیقت که تنها راه پر کردن خلأ درونی، روبه‌رو شدن با آن است، نه گریز از آن.

این لحظه لحظه ای است که من وارد کنگره ۶۰ می شوم.
می فهمم که جهان بینی من است که باعث و بانی این همه ماجراست.
وچه تلخ که منم که آخر می فهمم به کجای سیاهی رسیده ام.


انسان معاصر، اگرچه درگیر این بحران است، بحرانی که به معنای واقعی کلمه دامن گیر همه است اما همزمان، در جست‌وجوی امید، اتصال واقعی و زندگی درست به سبک کنگره ۶۰است.

مسافر محسن لژیون 20

بارگذاری: مسافر حامد 

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .