ششمین جلسه از دوره چهل و یکم کارگاههای آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ شعبه دانيال اهواز به استادی راهنمای محترم مسافر آقا منصور و نگهبانی مسافر هادی و دبیری مسافر جواد با دستور جلسه "وادی سیزدهم وتاثیر آن روی من" در روز سهشنبه بیست و سوم بهمن ماه ۱۴۰۳ راس ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
سلام دوستان منصور هستم مسافر؛ خدا را شاکر و سپاسگزارم که بعد از مدتی توانستم در این جایگاه قرار بگيرم وآموزش بگيرم. از ایجنت محترم آقا امین تشکر میکنم که این فرصت را ایجاد کردند. صحبت در رابطه با وادی ها همیشه برای شخص من سخت بود، مجموعه چهارده وادی به گفته آقای مهندس به من نمیگویند که این کار را بکن یا آن کار را نکن اصلا اين شکلی نیست بلکه راه و روش زندگی را به ما نشان میدهند. حق انتخاب با ما است و آنجایی که راهنما به رهجو میگوید بار درمان تو را کسی نمیکشد از این نکته میآید. بقول استاد امین در سی دی خواب، وقتی ذهن فرکانسش پایین آمد و به آرامش رسید، آماده دریافت میشود، حالا دریافت چه چیزی؟ برای هر کسی متفاوت است. پس شما اول باید در مسیر قرار بگيريد و این مسیر را باید از کجا بفهميم؟ از وادی ها، و وقتی عمل کنید به آرامش میرسید و به آرامش که رسیدید شروع میکنید به دریافت کردن.
یک داستانی هست که یکی تعریف میکرد در يک روستائی آب نبود و به مشکل برخورد کردند يک نفر گفت که من میدانم آب کجا هست شما باید این قسمت را حفاری کنید تا به آب برسید و شرط این کار این است که شما هم به ديگران کمک کنید و حیواناتی که در این اطراف هستند بتوانند از این آب استفاده کنند و یک آبشخور درست کنید که این حیوانات بتوانند ازاين آب بخورند. وشروع کردند به حفاری چاه عمیق و پله زدند رفتند پائین و گفتند چطوری آب را بالا بیاوریم که بتوانيم این استخر را پر کنیم. گفت با مشک، مشک را پر کنید و اين استخر را پر کنيد، و مردان آن روستا جمع شدند و مشکها را بردند پائین که پر از آب کنند که توی استخر بريزند یکی این وسط گفت حالا بیست سی نفر آدم هست چه کسی متوجه میشود که من مشکم را پر کردم یا نه، مشک را پراز هوا میکنم الکی هم ادا در میآورم و وقتی همه دارند خالی میکنند من هم سر مشک را میگیرم توی اون حوض، هن هن کرد وآمد بالا یکی گفت اول شما خالی کن آن یکی گفت نه آقا اول شما خالی کن همه به هم تعارف میکردند دیگه مجبور شدند که مشکها را خالی بکنند و دیدند همه باد هوا آوردند یعنی هیچکس آب نیاورده بود. اگر اطلاعات ودانش وآگاهی نباشد آن مشکها همه خالی میشوند. حالا اين اطلاعات را چه کسی میدهد؟ اولین شخصی که اين کار را انجام داد آقای مهندس بودند به عنوان اولین راهنمای کنگره ۶۰.
سپاسگزاری را از کجا میفهمیم؟ از ناسپاسی میفهمیم و بالعکس. هر چیزی را در کنگره از ضدش متوجه میشویم ناسپاسی ریشه در کفر دارد و نتیجه ناسپاسی، ناامیدی میشود. یعنی ثمرهاش میشود ناامیدی. انسانی که سپاسگزار نباشد، در کنگره و یا هر جای دیگر، در زندگی نسبت به همسفرش، نسبت به خانوادهاش، نسبت به جامعهاش منجر به ناامیدی میشود. آقای مهندس میفرماید: پایان هر نقطه سر آغاز خط دیگری است یعنی ما ازل وابد خودمان را نمیدانيم که پيش از تولد چند میلیارد سال زندگی کردیم، نمیدانیم چند تا زندگی را زندگی کردیم، نمیدانیم چند بار مردیم و زنده شدیم، مثالی که آقای مهندس در خصوص چاه و دلب آب، اگر چاه عمقش بیست متر باشد، من اگر نوزده متر و نود سانت پایین بروم و ده سانت آخر را نروم، تبدیلی صورت نمیگیرد. استاد امین میفرماید موقع کشیدن بالا ممکن است دلب به در و دیواره چاه برخورد بکند و بخشی از آب بریزد و یعنی بخشی از انرژیت هدر میرود اما اشکالی ندارد بالاخره آن دلب را بالا میآوری و ترخیص صورت میگیرد آیا این انتهای کار است؟ خیر، اين دانش و آگاهی را ما در کنگره از راهنما دریافت میکنیم پس باید قدر شناس باشیم .ولی چجوری قدر شناس باشیم؟ اگر سفرم را منظم و درست کنم این میشود قدرشناسی، حالا پاکت و دلنوشته سرجای خودش ولی واقعا هیچی مثل يک سفر خوب راهنما را از رهجوش خوشحال نمیکند همه ما اینجا جمع شديم همدرد بوديم وهستیم جمع شديم که به همديگر کمک کنیم. اگر بواسطه کنگره از اعتباد بیرون آمدم، اگر زندگی ام روی روال است، اگر نظم در زندگیم جاری است اگر در کنار همسرم راحت زندگی میکنم همه را مدیون کنگره هستم. واقعا نديدن عین کفر مطلق است و یکی از صفات بد ندیدن خوبیهاست که منجر به نابودی میشود امیدوارم که اول خودم و بعد بقیه دوستان همیشه سپاسگزار کنگره باشیم ودر اين مسیر بمانیم. ممنون که به صحبت هام گوش دادین.
.jpg)
عکس وتایپ: مسافر مجید
ارسال: مسافر حجت
- تعداد بازدید از این مطلب :
118