قبل از ورود به کنگره اصلاً آرامش نداشتم با داشتن دو مصرفکننده در طول چند سال، معنای آرامش و آسایش را نمیدانستم. وقتی به اعتیاد فکر میکنم هنوز هم اطلاع و آگاهی چندانی نسبت به این موضوع ندارم. من یک مادر هستم، مادری که همیشه از خودش میگذرد تا فرزندانش کمبودی نداشته باشند. دیدن اینکه فرزندم بعد از هر بار کمپ رفتن و بیرون آمدن، به چند روز نمیکشد و دوباره به سراغ مصرف مواد میرفت آزارم میداد که دیگر چه کاری میتوانم برایش انجام دهم تا به درمان برسد. اگر کلمهایی از کنگره میشنیدم و میدانستم معنی کنگره چه هست! خیلی وقت پیش مسافرهایم درمان میشدند؛ تا این اذن ورودمان به کنگره صادر شد و توسط دوستی پیام کنگره به ما داده شد. خیلی خوشحال شدم از اینکه راهی برای درمان شدن وجود دارد. ولی شرایط طوری بود که نمیتوانستم به مسافرم (همسرم) بگویم، که میخواهم پسرم را چنین جایی ببرم و متوجه شدم که در نزدیکی خانهیمان نمایندگی شعبه باز میکنند، بعد از چند روز متوجه شدم که چند نفری، جایی را برای کنگره آماده میکنند، جلوتر رفتم و سوال کردم که من هم میتوانم بیایم، گفتند فعلا نمیشود تا تعداد مسافرها زیاد شود و همسفرانشان هم بیایند.
تنها آرزویی که داشتم، این بود که شعبه افتتاح شود و هر چه زودتر بتوانیم بیایم، خدا را شکر مسافرهایم هر دو آمدند و درمان شدند و به رهایی رسیدند و خدمتگزار کنگره هستند و خدا را شکر میکنم که من هم توانستم بیایم و در کنگره باشم و با آموزشهای ناب راهنمایم همسفر زهرا آموزش بگیرم و اما برای رهایی مسافرم (همسرم) برای بار اول خیلی خوشحال بودم، خیلی دوست داشتم آقای مهندس این استاد و دانشمند بزرگ را از نزدیک ببینم، زمانی که به رهایی رفته بودیم پارک خیلی شلوغ بود و من هم تماشاگر مسافرانی بودم که ورزش میکردند، شوروشوق در چهرهشان کاملاً مشخص بود.
از آقای مهندس و خانواده محترمشان سپاسگزارم که چنین بستری را فراهم کردند تا مسافران و همسفران بتوانند حس و حال خوب و آرامش را تجربه کنند و این حس خوب را برای همه آرزومندم.
نویسنده: همسفر بهناز رهجوی راهنما همسفر زهرا (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر مرضیه رهجوی راهنما همسفر پروانه نگهبان سایت
همسفران نمایندگی طارم
- تعداد بازدید از این مطلب :
45