استاد امین در سیدی عبور فرمودند: «تفسیر از مسائل بسیار مهم است؛ زیرا انسان میتواند یک اتفاق خوشایند را تبدیل به فاجعه کند یا بالعکس و همیشه بهترین، مفیدترین و مثبتترین تفسیر را از مسائل داشته باشید». مسافر من قبل از اینکه با کنگره آشنا شود کار و درآمد خوبی داشت. من خوشحال بودم که مواد مصرف نمیکند، درآمد ما خوب است و خیال من از هر نظر راحت بود. یک روز که مسافرم در خانه بود، موبایل او زنگ زد و بعد از صحبتکردن، بسیار او را ناراحت دیدم. اصرار کردم که موضوع را به من بگوید؟ او گفت: به من گفتند که دیگر به سر کار نروم؛ زیرا متوجه اعتیاد او شده بودند. در آن لحظه مثل آنکه سطل آب جوشی روی سر من بریزند، تمام وجودم شروع به سوختن کرد؛ زیرا بیقرار این بودم که قرار است چه اتفاقی برای ما بیفتد و باید چهکار کنیم؟
چند روزی هر دو نگران و ناراحت بودیم تا اینکه یک روز مسافرم گفت: من به کنگره ۶۰ میروم؛ زیرا شنیدهام با داروی OT انسان به درمان میرسد. به لطف خدا مسیر کنگره برای ما باز شد و اکنون به خود میگویم: چقدر خوب که ما به کنگره آمدیم و ناراحتی آن روز، برای ما امروز خوشایند است. تفسیر استاد امین این است که اتفاقهای بد که فاجعه است را به اتفاقهای خوشایند و خوب تبدیل کنیم. نیروهای منفی در جمعی که در صراط مستقیم باشند، قدرت نفوذ کمتری دارند و برای همین است که این نیروها انسان را از جمع خوب و مثبت دور میکنند. استاد امین میفرمایند: «انسان حتی اگر دو ساعت نیز در مسیر درست باشد، صددرصد نتیجه همان زمانی که در مسیر درست بوده است را میگیرد». اینها قوانینی است که اگر انسان بلد باشد زندگی او تغییر خواهد کرد.
قوانین جهانبینی برای این است که ما آنها را عملی کنیم تا زندگی ما تغییر کند و از زندگی لذت ببریم. عملکردن در زندگی مانند آن است که مادرم همیشه میگوید: در قدیم برای کشیدن دندان مردم به آرایشگاه میرفتند و با کمترین امکانات و درد بسیار، دندان خود را میکشیدند؛ ولی اکنون با پیشرفت علم، انسانها بسیار راحت و بدون درد میتوانند مشکل دنداندرد را حل و درمان کنند. من امروز با کاربردیکردن جهانبینی در زندگی خود، میتوانم از تمام لحظات زندگی درست استفاده کنم و لذت ببرم. من در کنگره آموختم که مشکلات را لعنت خداوند ندانم؛ بلکه متوجه شدم که این مشکل قرار است یک گرهای از درون من را باز کند و این دانش و آگاهی باعث شد که دید من نسبت به مشکلات تغییر کند. خوشبینی اولین کلیدی است که به دست من داده میشود تا قفل را باز کنم و زمانی که مشکل من حل شد به یک پله بالاتر خواهم رفت.
کار نیروهای منفی این است که روح را از میدان بازی بیرون ببرند و من این موضوع را بهخوبی درک کردم. زمانی که من به جن درون خود، اجازه دادم من را به هر طرفی که میخواهد ببرد، روزبهروز قویتر و بزرگتر شد و در نتیجه تبدیل به ساختاری قوی گردید؛ مانند غولی که دیگر من از پس آن بر نمیآیم و اما زمانی که من به روح درون خود بیاعتنا شوم و در صور پنهان به حرف او گوش نکنم، قطعاً روح درون من ضعیف و گوشهگیر میشود. به نظر من، روح در شهر وجودی حکم معلم و جن، حکم روباه حیلهگر را دارد که با مکرهای زیبا و تکراری توانسته من را گول بزند و غافل شوم از اینکه بارها گول او را خوردهام.
برداشت من از این CD این است که اگر زمانی من چیزی را بدانم و به دانایی مؤثر تبدیل کنم، میتوانم از آن مرحله وارد مرحله دیگر شوم. همیشه انسان برای رسیدن از یک مرحله دانایی و آگاهی به مرحله بالاتر آزمایش میشود و باید امتحان پس بدهد و زمانی که نمره بیاورد به مرحله بعدی صعود میکند. استاد امین میفرمایند: «اگر انسان خواسته داشته باشد تا به جایگاه و درک و شناخت بالایی برسد، لازم نیست که دکتریٰ خود را بگیرد». من اگر خودم انتخاب کنم که جایگاه خود را بالاتر ببرم، فرایند آن این است که باید آزمایش شوم؛ باید سختیها و دشواریهایی برای من پیش بیاید تا ببینم میتوانم از آن مرحله عبور کنم یا نه! اگر توانستم، مطمئناً میتوانم به مرحله بالاتر صعود کنم.
ملاک بسیار مهم نیروهای منفی، برآوردهشدن خواستههاست. اگر خواستهها به اجرا در آمد؛ یعنی همه چیز خوب و اگر اجابت نشد، همه چیز خراب است؛ اما گاهی اوقات خواستهها نباید اجابت شوند؛ زیرا اذن آن صادر نشده و یا آن خواسته به نفع ما نیست که برآورده شود. آقای مهندس میفرمایند: «شما تلاش کنید؛ اما به نتیجه آن کاری نداشته باشید و تسلیم باشید». استاد امین نیز فرمودند: «زندگی که پیامبران داشتند را هیچکس تجربه نکرده است». واقعاً زمانی که ما زندگینامه پیامبران را میخوانیم همینگونه است و این به مفهوم آن نیست که بزرگان ما گناهی داشتند، برای این است که امتحانی را پس میدهند تا فلز وجودی آنها تغییر کند؛ مثلاً اگر نقره است به طلا تبدیل شود.
زمانی که من بتوانم در سختیها و مشکلات طاقت بیاورم، فلز وجودی من تغییر میکند و باعث رشد و ارتقای خود من میشود. من باید بدانم که رودخانه همیشه آرام نیست، گاهی یک جا ساکن، گاهی با سنگلاخ مواجه میشود و گاهی یک جا روان و جاری است که زندگی ما انسانها نیز به این صورت است؛ بسیاری از جاها به مشکل برمیخوریم و گاهی سنگ جلوی پای ما میاندازند؛ ولی ما در کنگره آموختیم که هر مشکلی برای ما اتفاق میافتد به درون خود برگردیم و دوربین را به سمت خود بچرخانیم و ببینیم چه گره و یا مشکلی داریم که قرار است با این اتفاق آن گره باز شود و هر کجا زندگی خوب و آرام بود، فکر نکنم که همیشه اینگونه خواهد ماند.
ما باید همیشه از مشکلات، تفسیر درستی داشته باشیم. زمانی که تفسیر من درست، فکر و ذهن من آرام باشد، مسائل را بهگونهای دیگر نگاه میکنم؛ آنگاه القاء نیروهای منفی خنثی میشوند و دیگر نمیتوانند روی ما تأثیرگذار باشند. آقای امین فرمودند: «اگر یک ساختار بخواهد به ساختاری با توانایی بالاتر تبدیل شود، بایستی ساختار قبلی خرد و متلاشی و دوباره از نوساخته شود». سپاسگزار آقای مهندس و خانواده گرامی ایشان هستم بابت بستری که برای ما فراهم کردند تا بتوانیم آموزش بگیریم و با عملیکردن آنها در زندگی به آرامش برسیم.
نویسنده: همسفر طیبه رهجوی راهنما همسفر مینا (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر سمیه رهجوی راهنما همسفر مینا (لژیون دوم)
عکس: همسفر فاطمه رهجوی راهنما همسفر محبوبه (لژیون اول)
ارسال: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر مینا (لژیون دوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی نائین
- تعداد بازدید از این مطلب :
106