English Version
This Site Is Available In English

برخورداری از حیات بسیار باارزش است

برخورداری از حیات بسیار باارزش است

بحث ما در گذشته راجع به ساختن انسان بود که انسان، چگونه ساخته می‌شود؛ چون خیلی از مکاتب، برای ساختن انسان، برنامه داده‌اند؛ خصوصاً کلیه ادیان و از همان اول پیدایش، هدف اصلی‌شان برای ساختن انسان بود. ساختن انسان به‌منظور این‌که انسان بتواند، اطلاعات و آگاهی بگیرد و از حیات خودش به نحو مطلوب برخوردار شود تا در آسایش و آرامش باشد. برخورداری از حیات بسیار باارزش است. خداوند، وعده بهشت را می‌دهد، بهشت مکانی است که انسان در آنجا به آسایش و آرامش می‌رسد. برای ساختن انسان، نیاز به یک مثلث داریم که یک ضلع آن جهان‌بینی، اطلاعات و آگاهی است و ضلع دیگر، فیزیولوژی و جسم انسان و قاعده آن‌هم خواسته انسان است تا انسان بتواند به آن مرحله لازم برسد و از زندگی خوبی برخوردار باشد. در ادامه پرسش و پاسخ توسط آقای مهندس انجام شد.

لطفاً در مورد اینکه انسان ماده است، توضیح دهید؟ جسم انسان ماده و از خاک تشکیل‌شده است. در جسم ما ۶۴ عنصر از ماده وجود دارد؛ یعنی تمام عناصری که در وجود انسان‌ها هست همه در خاک هم وجود دارد که در حیوانات و گیاهان هم همین‌طور است.

چرا ذهن شلوغ داریم و چیزی را درک نمی‌کنیم؟ برای اینکه هر چیزی، به مرحله تکامل و آگاهی کامل برسد؛ باید یک مراحلی را طی کنند؛ مثل مرحله آموزش، درس خواندن یا هنر موسیقی که سال‌ها طول می‌کشد. برای رسیدن به ذهن آرام، باید یک سری تجربیات را کسب کنیم و به یک سری باورها برسیم؛ مثلاً انسان، باید به یک مرحله‌ یا دانایی برسد که موقع دروغ گفتن یا کینه‌توزی یا حسادت فیزیولوژی‌اش کاملاً به هم می‌ریزد؛ بنابراین برای رسیدن به یک ذهن آرام، باید یک مقداری تجربیات کسب کند و بیاموزد و به خاطر نداشتن آموزش و دانایی لازم است که ما ذهن شلوغی داریم. مطالبی که اهمیت ندارد؛ باید کنار گذاشته شود؛ یعنی انسان باید به یک مرحله‌ای برسد که به مسائل جزئی و کم‌اهمیت، فکر نکند تا ذهنش آرام شود.

نظر شما در مورد مدیتیشن و خود هیپنوتیزم چیست؟ مدیتیشن، یعنی آرام و قرار گرفتن. خود هیپنوتیزم، یعنی بتوانید در یک‌حالتی به خواب مصنوعی بروید و وارد یک مرحله دیگری شوید که اصطلاحاً به آن خواب مصنوعی می‌گویند. چیزی که مهم است، هدف است. مدیتیشن و خود هیپنوتیزم، هدف نیستند؛ حتی دین اسلام یا کنگره و راهنما هم هدف نیستند؛ چراکه این‌ها همه وسیله‌اند و هدف این است که ما از این وسیله‌ها چگونه استفاده کنیم. ما همیشه هدف را با وسیله اشتباه می‌گیریم؛ مثلاً با انگشت به ماه اشاره کردن هدف نیست، انگشت مسیر را نشان می‌دهد یا کنگره یا راهنماها یا آقای مهندس دژاکام، این‌ها همه وسیله هستند که مسیر و راه را در مسئله اعتیاد نشان می‌دهند؛ بنابراین مدیتیشن، یعنی تمرین برای آرامش ذهن، اگر به مرحله پختگی و آگاهی نرسیده باشیم، هرچقدر مدیتیشن کنیم ارزشی ندارد.  نوشتن سی‌دی‌ها هم برای شما مثل انجام مدیتیشن است و یکی از بهترین چیزها برای آرامش ذهن است؛ چون هنگام نوشتن فکر به‌جایی نمی‌رود.

مسافری که بیشترین مصرفش، قرص بوده و بعد از سفر دچار حالت گیجی شده آیا راهکاری برای درمان آن حالت است؟ مسئله مهم این است که وقتی فردی وارد کنگره می‌شود؛ باید همه‌چیز را به راهنما بگوید و این کار بر عهده راهنمای تازه‌واردین است که با شخص تازه‌وارد، طوری صحبت و مشورت کند که هر چه قرص و دارو می‌خورد را به او بگوید. اکثر افرادی که بعداً دچار حالت گیجی می‌شوند؛ به‌خاطر این است که تا ۶ الی  ۸ ماه به راهنما چیزی نمی‌گویند؛ اگر باراهنما صحبت کنند و همه‌چیز را بگویند؛ می‌تواند در هنگام مصرف OT آن‌ها را از مدار حذف کند. اشتباهی که اکثراً می‌کنند، در مورد داروهای گیاهی است که فکر می‌کنند، داروهای گیاهی ضرر ندارد؛ حتی مصرف این داروها هم باید به راهنما گفته شود. پایه تمام مواد مخدر هم گیاهی است؛ پس اینکه خیال کنیم هر چیزی که گیاهی است، خوب است و هر چیزی شیمیایی است بد است اشتباه است.

یکی از اقوام نزدیک همسرم NA هست و خانمش سرطان سینه دارد هر دو مصرف‌کننده بودند و با توجه به مقاومت آن‌ها در برابر کنگره۶۰، چگونه کنگره را به آن‌ها معرفی کنم؟ لزومی ندارد که بخواهید به‌زور کنگره را به کسی معرفی کنید، اصلاً چنین کاری لازم نیست. NA هم خوب است که در سال ۱۳۳۲ شروع به کار کرده که الآن در ۱۵۴ تا کشور و به ۸۵ زبان هم دارد فعالیت می‌کند. آن‌ها چون کنگره ۶۰ را دقیقاً نمی‌شناسند، هرچه هم بگویند، مهم نیست؛ ولی برای فردی که سرطان یا ms یا بیماری دیگری دارد و مصرفش هم اگر تریاک بوده با قطع آن مواد، بیماری‌اش تشدید می‌شود؛ ولی از بین نمی‌رود. مخصوصاً برای بیماری قلبی یا کسی که باردار باشد، ضربه شدیدی به او وارد می‌شود؛ بنابراین برای این بیماران قطع ناگهانی مواد مخدر، بیماری‌شان را تشدید می‌کند.

آیا ما عشق را با هیجانات و احساسات در زندگی اشتباه نمی‌گیریم؟ خب اول، باید بدانیم عشق چه هست و آن را آنالیز کنیم و بعد بشکافیم. دوست داشتن و محبت، مطلب دیگری است که این‌ها بیشتر مربوط به دوست داشتن یا همان کشش می‌شود. به‌هرحال آدم هم به‌نوعی خودش عشق است؛ مانند نور چوب‌کبریت یا لامپ یا پروژکتور یا خورشید، همه این‌ها نور است و منظور این است که این دوست داشتن‌های لحظه‌ای هم ارزشمند است.

کسی که سفرکرده، سی‌دی هم می‌نویسد و خدمت هم می‌کند؛ ولی همچنان حالش بد است؛ باید چه‌کار کند؟ چشمه باید از درون به جوشش دربیاید از بیرون ما نمی‌توانیم آب در آن بریزیم؛ باید شخص تفکرش درست شود، همه‌چیز از درون می‌آید و از بیرون نیست. داروی OT فیزیولوژی را تنظیم می‌کند؛ ولی نگاه ما هم خیلی شرط است که چه توقعاتی داریم، اگر افکار و اندیشه درست نشده باشد و هنوز دنبال نکات منفی، می‌گردیم و هنوز قسمت خالی لیوان را می‌بینیم یا علت موفق نشدن خود را در بعضی مسائل دیگران و جامعه می‌دانیم؛ باید اینجا فکرمان را متمرکز کنیم، روی آگاهی خودمان و آن تغییر دهیم. افکار و اندیشه و توقعات و انتظارات بی‌جا از دیگران باعث بد شدن حال انسان می‌شود؛ پس خود ما هستیم که حال خودمان را خوب یا بد می‌کنیم؛ وقتی خودمان برای خودمان، ارزش قائل نیستیم، دیگران برایمان ارزش قائل نمی‌شوند. ما با افکار و اندیشه می‌توانیم، خودمان را انسانی بدبخت یا انسانی خوشبخت کنیم. اگر درست سفر کردی، سی‌دی هم نوشتی، خدمت هم می‌کنی، بایستی حالت خوب باشد.

پدرها و مادرها فرق بین فرزندان، می‌گذارند لطفاً توضیح دهید؟ خیلی طبیعی است بچه‌ای که به پدر و مادر‌ نق می‌زند، طلبکار است و حرف گوش نمی‌کند با بچه‌ای که نق نمی‌زند و حرف گوش می‌کند، خوب معلوم است نباید انتظار داشت که پدر و مادرها همه بچه‌ها را یک‌جور نگاه کنند؛ مثلاً آیا دانایان با نادانان باهم برابرند؟ آن‌هایی که خدمت می‌کنند با آن‌هایی که خیانت می‌کنند باهم برابرند! در مورد فرزندان همه همین‌طور است، اگر اهل باشند پدر و مادر همه را یکسان دوست دارند.

از کجا بفهمیم در تقدیرمان ازدواج هست یا نیست؟ اگر ازدواج کردید تقدیرتان هست، اگر نکردید تقدیرتان نیست. در سراسر دنیا اگر نگاه کنید این مسئله هست که خانم‌ها و آقایان ازدواج نمی‌کنند که علتش تکنولوژی، تمدن، فضای مجازی و ... هست.

در مورد چگونگی ارتباط بیان ژن‌ها با خصوصیات رفتاری بین انسان‌ها را بیان کنید؟ هر کاری که در سیستم ما انجام می‌گیرد، توسط بیان ژن‌ها است. ژن یک فرمانده است. مثل کتاب آسمانی، یک سری مطالب را می‌گوید و مطالب را RNA به سمع آن‌ها می‌رساند. در موقع مصرف تریاک یا سایر مواد مخدر یک سری مواد، جذب و وارد سیستم مغز می‌شود و در احساسات و عواطف تغییرات ایجاد می‌کند؛ یعنی یک سری ماده‌هایی، مثل دوپامین، سروتونین، دینورفین، اندورفین، انکفالین یک سری مواد مخدر یا محرک یا مواد آرامش‌دهنده یا شادی‌آور و انرژی‌دهنده، این‌ها همه توسط بیان ژن تولید می‌شود. بیان ژن‌ها، فرمان می‌دهد که شما سروتونین یا دوپامین درست کن یا فلان چیز را تولید کن؛ پس وقتی در بدن ما دوپامین لازم تولید شد، رفتار و احساس ما تغییر می‌کند. انکفالین ماده‌ای ضد درد است که هرکجای بدن که درد می‌گیرد، بعد از اعلام درد انکفالین می‌رود آن را ساکت می‌کند که آن را هم بیان ژن‌ها تولید می‌کند. در سرطان‌ها هم بیان ژن‌ها از آن دفاع می‌کنند، بعضی‌ها معتقدند که بعضی رفتارها از پدر و مادر به فرزند منتقل می‌شود، مانند سرطان سینه یا خودکشی. پایه و اساس اکثر بیماری‌ها تغییر بیان ژن است؛ وقتی می‌خواهیم یک بیماری را درمان کنیم؛ باید آن بیان ژن را تغییر بدهیم. اساس کار ما و اساس اکثر بیماری‌ها همه تغییر بیان ژن است و اگر آن بیان ژن را بتوانیم باز تنظیم کنیم آن بیماری رفع می‌شود.

منبع: سی‌دی سؤال آقای مهندس

تایپ: همسفر بتول لژیون راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
رابط خبری: همسفر زهرا لژیون راهنما همسفر زهرا (لژیون دوم)
ارسال همسفر مهتاج نگهبان سایت

همسفران نمایندگی اردستان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .