English Version
This Site Is Available In English

پایان هر نقطه، سرآغاز خط دیگری است

پایان هر نقطه، سرآغاز خط دیگری است

جلسه پنجم از دوره بیست‌و‌هفتم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره۶۰ نمایندگی رودکی با استادی همسفر الناز، نگهبانی همسفر حمیده و دبیری همسفر میترا با دستور جلسه «وادی سیزدهم (پایان هر نقطه، سرآغاز خط دیگری است) و تأثیر آن روی من» روز سه‌شنبه ۲۳ بهمن‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

ابتدا از همسفر ظریفه که امروز تشریف آوردند خیلی قدردانی می‌کنم. از همسفر زینب راهنمای دوم برای آموزش ‌های نابشان و تحمل بنده، سپاسگزاری می‌کنم. وادی سیزدهم می‌گوید: پایان هر نقطه، سرآغاز خط دیگری است. از قلم است که گام‌های بلندش در سراسر گیتی روان و جاری می‌شود. در اینجا قلم برای من به معنای مکتوب کردن، نوشتن و به نگارش در آوردن است. تمام نوشته‌هایی که در طول تاریخ به نگارش درآمده و ثبت شده، توسط همین قلم بوده است. سی‌دی‌هایی که در کنگره به ما گفته می‌شود تا بنویسیم و طبق فرمایش آقای مهندس هر رهجویی که وارد کنگره۶۰ و سپس لژیون می‌شود، اولین کاری که از او می‌خواهند نوشتن سی‌دی می‌باشد.

این سی‌دی نوشتن‌ها برای ما، یعنی ثبت علم کنگره برای آیندگان و فرزندان‌مان تا به آن‌ها بگوییم که در گذشته چه اتفاقاتی افتاده، کنگره از کجا به کجا رسیده و چقدر بزرگ شده است. مطلب بعدی درمورد تغییر، تبدیل و ترخیص است. هر موقع که من با مسافرم در مورد اعتیاد او صحبت می‌کردم در آخر به این نتیجه می‌رسیدیم که مسئله تمام شده و مواد کنار برود و مصرف نکند. من هم خوشحال بودم که دیگر اعتیادش تمام شده است. حتی بعضی اوقات مسافرم می‌خواست با قرآن و نماز خواندن مواد خود را ترک کند؛ اما بعد از ۲ ساعت دوباره مصرف خود را شروع می‌کرد و روز از نو، روزی از نو! همان‌طور که همه می‌دانید هروئین نشئگی خیلی سریعی دارد و خماری آن هم خیلی زود اتفاق می‌افتد. مانند کاغذی که آتش می‌زنیم سریع شلعه‌ور شده و می‌سوزد. 

قبل از ورود به کنگره هیچ تغییری در ما ایجاد نمی‌شد و در رکود کامل، ساکن بودیم؛ چون هیچ علم، آگاهی و دانشی از مواد نداشتیم و نمی‌دانستیم مصرف آن چگونه است و چه تخریبی روی بدن انسان می‌گذارد. عدم آگاهی و دانش ما باعث می‌شد یک‌جا بمانیم و هیچ حرکت و یا هدفی نداشته باشیم. من همیشه گریه و زاری، شکوه و گلایه می‌کردم که چرا باید این مشکل پیش بیاید. هیچ‌گونه حرکتی نداشتم و به یک آدم گندیده تبدیل شده بودم. مثال آبی که یک‌جا راکد مانده و تبدیل به گندآب شده است. یک آدم افسرده و منزوی شده بودم، فقط پرخاشگری می‌کردم به زمین و زمان ناله و نفرین می‌کردم. بعد از این‌که من و مسافرم تصمیم گرفتیم تا وارد کنگره شویم،  تغییر برای ما اتفاق افتاد و آن چیزی جز آموزش‌‌های کنگره، سی‌دی نوشتن و آموزش راهنمایان عزیزمان نبود نه این‌که مسافرم بگوید من دیگر مواد مصرف نمی‌کنم و من هم خیالم راحت باشد! این پروسه‌ درمان طول می‌کشد و تغییرات باید ذره ذره اتفاق بیفتد تا تبدیل شود.

خداوند را شکر که این تبدیل برای ما اتفاق افتاد و به رهایی رسیدیم. حالا به قسمت ترخیص می‌رسیم، همان زمانی که گل رهائیمان را دریافت کردیم. این روز یوم‌الفصل شد که همان روز جدایی است و پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است. پایان سفر اول من و مسافرم، شروع سفر دوم ما شد. این‌جا برای من تغییر، تبدیل و ترخیص اتفاق افتاد، خط دیگری آغاز شد و ما وارد سفر دوم شدیم. موضوع بعدی در مورد ضدارزش‌ها است، یعنی من به هیچ عنوان با کارهای ضد ارزشی نمی‌توانم به هدفی که می‌خواهم برسم. من نمی‌توانم با دزدی کردن، دروغ گفتن، غیبت کردن و کارهای دیگر به هدفم برسم یا با پا گذاشتن روی دیگران به مقام و منسب برسم، نمی‌توانم با خراب کردن زندگی دیگران، زندگی خودم را درست کنم. من باید انسان خوبی در مسیر صراط مستقیم باشم تا به هدفم برسم. در این راه نباید افراط و تفریط کنم. با افراط در خوبی کردن به خودم و اطرافیانم صدمه می‌زنم یا برعکس اگر می‌توانم کمکی کنم؛ نباید از آن دریغ کنم.

تمام این کارها باید در چارچوب‌ فرامین الهی که خداوند امر فرموده انجام شود تا در زندگی به هدف و آرامش برسیم. موضوع بعدی آقای مهندس فرمودند: انسان‌ها ۳ دسته؛ سه بعدی، دوبعدی و تک بعدی هستند. آدم تک بعدی چگونه است؟ کسی مثل من یا انسانی عادی می‌باشد. شخصی که نمی‌تواند مشکلات خود را حل کند یا از آن خارج شود. انسان دوبعدی؛ باید ۳ شرط (عشق، عقل و ایمان) را داشته باشد. مثل این‌که من با وجود این سه مقوله، رضایت و آرامش دارم، اطرافیانم را دوست داشته و آنها نیز من را دوست دارند. این ۳ تا مقوله به خط خمر ما هم بی‌ ارتباط نیست. اگر خط خمر و مواد شبه افیونی من به درستی کار نکند، یک آدم منزوی، بی مسئولیت و افسرده می‌شوم. مطلب آخر: انسان سه بعدی است. شخصی که می‌تواند از حس‌های بیرونی و درونی خود استفاده کند. من به عنوان یک انسان تک‌بعدی و دوبعدی می‌توانم از حس‌های بیرونی‌ام استفاده کنم ؛ ولی انسان سه بعدی برعکس است و می‌تواند در آن واحد از هر ۱۰ حس خود به خوبی استفاده کند.

تایپ و ویرایش: همسفر اعظم رهجوی راهنما همسفر فریبا (لژیون سوم)
ارسال: همسفر نگین نگهبان سایت
همسفران نمایندگی رودکی

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .