English Version
This Site Is Available In English

وادی سیزدهم قانون پذیرش را بیان می‌کند

وادی سیزدهم قانون پذیرش را بیان می‌کند

دومین جلسه از دوره پنجم کارگاه‌های آموزشی خصوصی همسفران کنگره60 نمایندگی پرند با استادی همسفر طاهره، نگهبانی همسفر سمانه و دبیری همسفر سودابه با دستور جلسه «وادی سیزدهم (پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگریست.) و‌ تاثیر آن روی من» روز سه‌شنبه ۲۳ بهمن‌ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۴:۰۰ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:

قبل از این‌که بخواهم در مورد دستور جلسه صحبت کنم، خیلی ممنونم از نگهبان جلسه همسفر سمانه که اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم و آموزش ببینم و جایگاه نگهبانی را به ایشان و همچنین به دو دبیرشان تبریک می‌گویم و به نگهبان دوره قبل همسفر خدیجه و دبیر‌هایشان خداقوت عرض می‌کنم. خدای خودم را شاکرم که به من این اجازه را داد تا در این جایگاه بنشینم و آموزش بگیرم. از راهنماهای خودم همسفر ضابطی و راهنما همسفر زهرا و همسفر مرضیه که از هر کدام یک آموزش خاصی را گرفته‌ام خیلی ممنون هستم. واقعاً جایگاه بسیار خوب و انرژی بالایی دارد و انرژی‌اش خیلی بالا است، همچنین از گروه مرزبانی و از ایجنت شعبه سپاسگزارم که اجازه دادند در این جایگاه قرار بگیرم.

در مورد دستور جلسه وادی سیزدهم که می‌گوید: پایان هر نقطه، سرآغاز خط دیگریست باید بگویم این وادی در واقع به من قانون پذیرش را بیان می‌کند که اگر در گذشته شکست و زمین خوردی و به هر دلیلی آزرده خاطر و اذیت شدی، امیدوار باش و به من نوید امید را می‌دهد که دوباره شروع کن و آغاز نو برای خودت داشته باش؛ زیرا هر مرحله‌ای که تمام می‌شود، مراحل دیگری را در پیش رو داریم؛ چون انسان جاری است و این‌که من فکر می‌کنم؛ وقتی برای انسان اتفاقی می‌افتد و همان‌جا تمام می‌شود این یعنی من در ناامیدی هستم و این باعث سقوط من می‌شود؛ یعنی نیروهای اهریمنی من را به سمت تاریکی‌ها می‌برند.

این وادی به من می‌گوید امیدوار باش و آغاز تازه را برای خودت شروع کن؛ اگر رها شدی و در کنگره و مسیر آموزش هستی؛ باید یاد بگیری که اگر مشکلاتی است بلند شو و برای آن راه حل پیدا کن و این نباشد که دست روی دست بگذاری و زانوی غم بغل بگیری که دیگر همه چیز تمام شده و من نمی‌توانم هیچ حرکتی داشته باشم و این واقعاً باعث می‌شود که انسان را نابود کند و خیلی‌ها را به سمت خودکشی ببرد؛ چون کسانی بودند که ناامید بودند و فکر می‌کردند که زندگی تمام شده و خودکشی‌ کردند؛ وقتی من به کنگره می‌آیم باید از مشکلات درس بگیرم؛ یعنی برای این مشکلاتم راه حل پیدا کنم؛ چون راه حل پیدا کردن خیلی مهمتر از آن مشکل است.

زمانی‌که راه حل را پیدا کردم این نباشد که بگذارم و بروم؛ چون برای من اتفاق افتاده و من این را قشنگ با تمام وجودم آن را لمس کردم. من قبل از این‌که به شعبه پرند بیایم، چند سالی بود که به شعبه ابن‌سینا می‌رفتم و فکر می‌کردم زمانی‌که رها می‌شوم همه چیز تمام شده و انسان دانایی هستم که دلیل بارزی برای ندانستنم بود. چند سالی در کنگره ماندم و مدتی از کنگره دور شدم. باور کنید وقتی رفتم با کوله‌باری از مشکلات آمدم؛ یعنی این اذن خداوند و آقای مهندس بود که اجازه ورودش را به من داد که مجدداً در مسیر کنگره قرار بگیرم.

بچه‌ها دست کم نگیرید؛ با حال خوب به کنگره بیایید و به این دلیل است که آمدن من به کنگره باید طوری باشد که هر چیزی یا‌ هر علمی که دارم، پشت در کنگره بگذارم و بیایم آموزش‌ها را شروع کنم و این‌که من اختیار کامل بر زندگی‌ام دارم و زمانی هم شروع به زندگی کردن می‌کنم و مسائلی که برای من پیش می‌آید؛ اگر بر وفق مرادم نباشد می‌توانم آن مسائل را تغییر بدهم و یک آغاز جدیدی را برای خودم شروع نمایم تا بتوانم آن خطوط زشت و آزار‌دهنده را که برای خودم به‌وجود آورده بودم را تبدیل به خطوط زیبا کنم و این را هم بدانم که هیچ زمانی من نمی‌توانم از راه ضد ارزش‌ها به ارزش‌ها برسم؛ شاید رسیدن به ضد ارزش‌ها طولانی‌مدت نباشد؛ ولی آن آرامش و آسایش را برای من به ارمغان نمی‌آورد.

حال این می‌تواند در جایگاه‌ها، مقام، به‌دست آوردن پول یا هر‌جایگاه‌ دیگری باشد؛ چون من در مسیر آموزش قرار گرفته‌ام تا تکامل پیدا کنم؛ پس باید جاری باشم و بدانم که فردایی هم است و امیدوار باشم. زمانی‌که یک دوره‌ای می‌آید دوره دیگری تمام می‌شود. بعد از نوزادی دوران کودکی می‌آید و باز دوباره دوره‌های دیگر تا مرگ؛ پس من باید حواسم باشد در این دوره‌هایی که قرار گرفتم چه برداشتی از این مسیری که هستم داشته باشم و باید آن نقطه‌ها را درک کنم و برای خودم یک آغازی هدفمند داشته باشم و بتوانم به آن صلح و آرامش برسم و برای این‌که بتوانم تغییر کنم تا تبدیل صورت بگیرد و این تغییرات باید به صورت اندک‌اندک و ذره‌ذره باشد. من نمی‌توانم یک دفعه بیایم و تمام ضدارزش‌ها را کنار بگذارم و بگویم من خوب شدم و آدم سالم و صالحی هستم؛ باید این ضد ارزش‌های شاخه‌ای حل شود تا بتوانم تبدیل شوم به انسانی که خطوط عقل، عشق و ایمانش به موازات هم بتوانند کار کنند و در آرامش باشم.

مرزبانان کشیک: همسفر شیوا و مسافر مسلم
تایپ: همسفر رقیه رهجوی راهنما‌ همسفر زهرا (لژیون دوم)
عکاس: همسفر انسیه رهجوی راهنما همسفر مرضیه (لژیون اول)
ویراستاری و ارسال: همسفر زلیخا رهجوی راهنما همسفر سمیرا (لژیون چهارم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی پرند

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .