جلسه یازدهم از دوره پنجاهویکم کارگاههای آموزشی خصوصی همسفران کنگره60 نمایندگی پرستار با استادی همسفر زهرا، نگهبان موقتی همسفر اشرف و دبیر موقتی همسفر ناهید با دستور جلسه «وادی سیزدهم (پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است) و تاثیر آن روی من» روز سهشنبه ۲۳بهمنماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
![](/EditorFiles/Image/48(184).jpg)
خلاصه سخنان استاد:
دستور جلسه این هفته در مورد وادی سیزدهم و تأثیر آن روی من هست. این وادی میخواهد که به من امیدواری را یادآوری کند. میخواهد بگوید که بعد از هر سختی، آسانی، بعد از هر تاریکی، روشنایی و بعد از هر سربالایی، یک سرازیری در پیش روی ما هست.
تیتر این وادی میگوید: پایان هر نقطه، سرآغاز خط دیگری است؛ یعنی بعد از پایان هر دوره از زندگی، یک دوره جدیدی از آن برای ما رقم میخورد. ما میخواهیم بدانیم که مشکلات همیشه هست، ولی ما باید زندگی کنیم و همیشه میبایست زندگی در جریان باشد.
مثلاً همین مرگ؛ ما قبلاً فکر میکردیم مرگ پایان زندگی است، اما متوجه شدیم که اینطور نیست و مرگ پایان زندگی نیست؛ بلکه پایان این بعد و شروع بعد دیگری از زندگی است. وقتی ما چشمهایمان را از این جهان میبندیم، به جهان دیگری باز میشود. ما در کنگره فهمیدیم که مرگ پایان زندگی ما نیست.
در مورد اعتیاد یک موضوعی هست که من با آمدنم به کنگره متوجه شدم، اینکه با مرگ، اعتیاد از بین نمیرود و باید که مشکل اعتیاد را در همین بعد حل کنیم و سالم وارد بعد دیگر شویم؛ یعنی بایستی که اعتیاد را همراه خودمان به بعد بعدی نبریم.
مشکلات دیگر هم همینطور هستند؛ اگر ما مشکلاتمان را حل نکنیم، آنها با ما میمانند و همراه ما وارد بعد دیگر میشوند. پس نباید که آنها را حل نکرده، با خودمان حمل کنیم.
تکتک ما زمانی که وارد کنگره شدیم، این حس و احوال را داشتیم و وجودمان پر از کینه، یأس و تاریکی بود. زمانی که با این مشکلات روبهرو شدیم، فکر میکردیم که به آخر دنیا رسیدهایم، اما اینطور نبود و با ورودمان به کنگره، یک نقطه جلوی همه آن تاریکیها و ناامیدیهایمان گذاشتیم و خط و فصل دیگری از زندگی برای ما روشن شد.
در مورد مسافران هم همینطور است، آنها زمانی که وارد کنگره میشوند، یک مسیر جدیدی برایشان باز میشود که همان شروع تازه زندگیشان است. زمانی که وارد سفر دوم میشوند، یوم الفصل به معنی روز جدایی برایشان اتفاق میافتد؛ به معنی روز جدایی از OT. این جدایی، پایان سفر اول و شروع سفر دومشان است.
ما در این وادی یاد میگیریم که باید در حال حرکت باشیم، زندگی کنیم و همیشه در جریان باشیم. همیشه نباید ناامیدی باشد و حتماً خوشی هم جزو این دستور جلسه هست که پایان هر نقطه، سرآغاز خط دیگر است.
ممکن است خوشی باشد، ممکن است ناامیدی باشد، ولی باید یاد بگیریم که در زمان حال زندگی کنیم.
تأثیر وادی سیزدهم روی خودم این است که وقتی وارد کنگره شدم، پر از کینه و نفرت نسبت به مسافرم بودم. من همیشه فکر میکردم آخر زندگی هستم و همین برای من رقم خورده و باید که تحملش کنم.
وقتی وارد کنگره شدم، دیدم که نه، آخر زندگی نیست. ورود به کنگره برای من آغاز خط دیگری بود. یک نوری در زندگی من به وجود آمد و من را متوجه این آغاز کرد. این نور میتواند محبت، خروج از تاریکی یا عشق باشد.
وارد سفر دوم شدم، اما باز هم تاریکیهای زیادی دور و اطراف من بود. یکی از آنها همین اضافه وزنم بود که من این مسئله را از قبل با خودم داشتم، البته با این آگاهی همیشگی که میتوانم درستش کنم. ولی آن شروع کردن خیلی مسئله مهمی هست.
پر از ناامیدی بودم و زمانی به خودم آمدم که وارد سفر جونز شدم. آن حال خوشی که برای من داشت، رهایی بود؛ رهایی از یک سری بیماریهایی که گریبانگیر من شده بود. من با ورودم به لژیون جونز به آن بیماریها پایان دادم و بابتش خدا را شکر میکنم. امیدوارم که همه بتوانیم این وادی را، در زندگیمان اجرا و کاربردی کنیم.
![](/EditorFiles/Image/50(210).jpg)
تایپ: همسفر پریسا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
ویراستاری: همسفر نیلوفر رهجوی راهنما همسفر معصومه (لژیون هفتم) نگهبان سایت
ارسال: همسفر مریم رهجوی راهنما همسفر ملیحه (لژیون یازدهم) دبیر سایت
عکاس: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر فاطمه (لژیون پنجم)
همسفران نمایندگی پرستار
- تعداد بازدید از این مطلب :
674