English Version
This Site Is Available In English

زکات رهایی

زکات رهایی

جلسه نهم از دور یکم لژیون سردار نمایندگی محمدی‌پور قم با استادی مسافر جعفر و نگهبانی پهلوان مسافر علیرضا و دبیری راهنما مسافر امیر و خزانه‌داری راهنما مسافر محسن با دستور جلسه «وادی سیزدهم و تاثیر آن روی من» در تاریخ 23 بهمن‌ماه ۱۴۰۳ ساعت 15:45 شروع به کار کرد.
سخنان استاد:پ
از دبیر، نگهبان و خزانه‌دار لژیون سردار تشکر می‌کنم که من را دعوت کردند تا در این جایگاه بنشینم، آموزش ببینم و خدمت کنم. همچنین از خداوند سپاسگزارم و امیدوارم توفیق دهد تا بیشتر این جایگاه‌ها را تجربه کنم. خوشحالم که در جمع شما عزیزان هستم. امروز صبح، وقتی از خانه می‌خواستم حرکت کنم، طبق روال هر روز، همسفرم پرسید برنامه‌ات چیست؟ گفتم امروز سرم خلوت است و می‌خواهم به شعبه محمدی‌پور بروم و دوستان را ببینم، زیرا دلم برای آن‌ها تنگ شده است. نزدیک ظهر، آقا محسن تماس گرفتند و من را دعوت کردند.
دستور جلسه این هفته «پایان هر نقطه، سرآغاز خط دیگری است» می‌باشد. این دستور جلسات هفتگی می‌خواهد به ما آموزش دهد که هیچ چیزی در حالت سکون نیست و همه چیز در حال حرکت است. شاید روزی ناامید بودم و موادمخدر مصرف می‌کردم و راهی نداشتم تا زمانی که کنگره در مسیرم قرار گرفت و این شد سرآغاز خط دیگری برای من. سفر خوبی داشتم و به سفر دوم آمدم و متوجه شدم که آموزش‌های کنگره 60 بسیار آموزنده است. باور نمی‌کنم که در دنیا جایی وجود دارد که چنین آموزش‌هایی ارائه می‌دهد.

استاد امین در سی‌دی عبور به زیبایی میفرمایند؛ وقتی جایی را فتح کردی و بخواهی به جایگاه بالاتر بروی، باید به کف یا پایین‌تر از کف بیایی. اگر بخواهی به جایگاه بالاتر برسی، نباید درگیر غرور شوی. مثلاً اگر نگهبان جلسه هستم یا می‌خواهم به جایگاه مرزبانی یا راهنمایی برسم، باید به کف بیایم. آیا می‌توانم با حال خوب استقبال کنم؟ شاید موفق نشوم و باید برای رسیدن به آن تلاش کنم. وقتی به سفر دوم می‌آیم، اولین کاری که باید انجام دهم و خواسته‌ام این باشد که عضو لژیون سردار بشوم. اگر صد بار دیگر بخواهم مشارکت کنم یا در این جایگاه باشم.
اگر بخواهم مثالی بزنم، آقا علیرضا که از دوستان صمیمی من است و از من مدتی زودتر به کنگره 60 آمد، تمام مراحل پیشرفت را از ایشان الگو گرفته‌ام. تصمیم من بر این است که به جایگاه پهلوانی نیز برسم، اما زمانی که ایشان دنوری اعلام کردند، پس از ورودشان به لژیون سردار، بعد از آن پهلوانی خودشان را اعلام کردند. در آن زمان که حدود سه سال پیش بود، ارزش 500 میلیون نسبت به الان بیشتر بود. وقتی که پهلوانی اعلام کردند، با خود می‌گفتم آیا واقعاً می‌تواند این مبلغ را پرداخت کند؟ چون از زندگی ایشان خبر داشتم و چنان زندگی نداشتند که بخواهند 500 میلیون بدهند. اما عضو شدند و دیگر بچه‌ها که به لژیون سردار آمدند، همگی الگوهای من هستند. آقا علیرضا مسئولیت ساختمان را از ابتدا به عهده گرفتند و این امر سخت است که کسی مسئولیت این کار را بپذیرد. اگر در این کار منفعتی نباشد، نمی‌توان قبول کرد، اما عشقی که کنگره 60 به ما داده، این امر را ممکن می‌کند و از اهمیت بالایی برخوردار است.
در تلویزیون شنیدم که شخصی تعدادی زندانی را آزاد کرده است و این امر را به کنگره 60 ارتباط دادم و با خود گفتم که من نیز زمانی زندانی بودم که در کنگره 60 آزاد شدم. فرق آن زندانی با من چه بود؟ انسان‌هایی خدمت مالی به کنگره 60 کردند که من به این مکان آمدم و با هزینه آن‌ها به رهایی رسیدم. فرق من با آن شخصی که از زندان آزاد شده، این است که ممکن است او با خودش فکر کند اگر باز هم خطایی از من سر بزند، شاید انسان‌های دیگری باشند که من را آزاد کنند. من جعفر آمدم و آموزش گرفتم و در مسیر قرار گرفتم و رها شدم تا بتوانم تلاش کنم که شخصی دیگر را آزاد کنم. همیشه این مورد در ذهن من بوده و است و این تفاوت من با شخصی است که در زندان بوده و آزاد شده است. من نیز در بند بودم و شاید از شخصی که در زندان بوده، بیشتر گرفتار بوده‌ام و هیچ راهی برای آزادی نداشتم، اما به راحتی توانستم آزاد شوم. مسیر کنگره 60 واقعاً زندگی من را عوض کرد و این سوال پیش می‌آید که آیا من تلاش نکنم و تغییر نکنم؟ جناب مهندس می‌گویند؛ که کنگره 60 سه مولفه دارد: نیروی انسانی، دانش و آگ0اهی و بحث مالی. اگر من نتوانم زکات کاری که برای من انجام شده است را پرداخت نکنم، کم‌کاری کرده‌ام.

ارسال: گروه سایت مسافران محمدی‌پور قم

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .