سلام دوستان، اصغر هستم، یک مسافر.
گاهی خدا چشمانت را اشکآلود میکند تا در قلبت رنگینکمان بسازد. با حدود ۱۵ سال تخریب شیشه وارد کنگره شدم. در دل شبهای تاریک، وقتی به افکارم فکر میکنم، سایهای از گذشته بر من سنگینی میکند.
سالهایی از زندگیام را صرف درک درد و رنجی کردم که نه تنها بر من، بلکه بر خانوادهام نیز تأثیر گذاشت. اعتیاد، همچون یک دزد تمام زیباییهای زندگیام را به تاراج برد. از دل شبها، احساس تنهایی و بیکسی بیشتری به سراغم میآید. هر بار که گام به گام به سمت سرنوشتم پیش میروم، سایههای گذشته مرا احاطه میکنند. زمانهایی بوده که به نظر میرسید هیچ راه فراری وجود ندارد.
اعتیاد نه تنها جسمم را، بلکه روح و ذهنم را نیز در چنگال خود اسیر کرده بود. این روزها، هر تلاشی که برای تغییر میکنم، یادآور میشود که این مسیر چقدر دشوار است. با هر قدمی که برمیدارم، به یاد چهرههای عزیز و حمایتهای بیدریغشان، سعی میکنم هر روز دوباره و دوباره به خود بگویم که امید وجود دارد.
وقتی روزها به شب تبدیل میشوند، فکری از من جدا نمیشود. آیا در نهایت میتوانم خودم را از چنگال این روزهای تاریک رها کنم؟ گاهی اوقات در دل شب، به یاد خاطرات خوشی میافتم که میتوانند نور را به درون تاریکیها بیاورند. آن لحظات ساده ، خندههای دوستانه و سفرهایی که با عزیزانم به آن پرداختهام، همه یادآوریهایی هستند از اینکه هرچقدر هم که سخت باشد، هنوز زیباییهایی دارد که میتوانیم آنها را در آغوش بکشیم.
کنگره ۶۰ عرصهای است که بسیاری از افراد در آن به بهبودی رسیدند و حمایتهای مهندس دژاکام و راهنمای دلسوزم آقا کاوه قطعا در این مسیر تأثیرگذار بوده است. مهمترین نکتهای که باید به آن اشاره کنم، نقش مؤثر راهنمای عزیزم آقا کاوه در این مسیر بود. او با دلسوزی و آموزشهای بینظیرش به من کمک کرد تا به خودشناسی و رشد شخصی برسم. این تغییرات نه تنها در زندگی روزمرهام بلکه در نگرش و دیدگاه من نسبت به جهان و خودم نمود پیدا کرده است. وقتی افرادی با قلبهایی باز به استقبال هم میآیند، این حس نزدیکی و دوستی ایجاد میشود. این لحظات میتوانند به ما یادآوری کنند که ارتباطات عمیق، صرفا ناشی از زمان شناخت نیستند، بلکه از درک و احساس مشترک ناشی میشوند.
استفاده مکرر از مواد مخدر مانند شیشه میتواند تأثیرات بسیار مخربی بر روی مغز و عملکردهای شناختی داشته باشد. در واقع، نادانی و جهل در مورد عواقب این نوع استعمال، میتواند به انتخابهای نادرست منجر شود. آثار منفی اعتیاد بر روی مغز شامل کاهش تواناییهای شناختی، اختلالات حافظه، و تغییر در ساختارهای عصبی است. درست است که دوران اعتیاد خسارتهای زیادی به همراه داشته است و تأثیرات منفی آن بر روی خود و دیگران غیر قابل انکار است. اما هر تغییر و بهبودی نیازمند زمان و تلاش است. اعتیاد یکی از چالشهای بزرگ زندگی است، اما با حمایت و اراده میتوان بر آن غلبه کرد.
نقش حمایتی خانواده که منتهی به مادرم میشود، پس از سالها سختی و درد و ناراحتی از وجود بیماری اعتیادم و ورود مادرم به کنگره به عنوان همسفر، پس از مدت یک سال و نیم که از آن میگذرد، دریافت آرامش و آسایش پس از سالها سختی، نشاندهنده قدرت تغییر و تأثیر مثبت درمان است. این تجربه نه تنها در زندگی خودم اثر گذاشته، بلکه خانوادهام نیز به امید و آسایش رسیدهاند.
در آخر قدردان افرادی که در مسیر بهبودی به من کمک والایی کردند، در رأس آقای مهندس دژاکام و استاد امین و خانواده محترمشان، راهنمای عزیز و دلسوزم آقا کاوه و کلیه اعضای کنگره ۶۰ هستم. به امید روزی که هیچ انسانی در کره زمین گرفتار بیماری اعتیاد نگردد.
ممنونم که به حرفهایم گوش کردید.
ویرایش و بارگزاری: مسافر حسام(لژیون شانزدهم)
- تعداد بازدید از این مطلب :
168