.jpg)
جلسه اول از دوره بیست و چهارم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی پاکدشت با استادی راهنمای محترم مسافر رضا، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر داود با دستور جلسه"وادی سیزدهم و تاثیر آن روی من" شنبه 20 بهمن ماه ۱۴۰۳ ساعت 17 آغاز به کار نمود.
سخنان استاد:
سلام دوستان رضا هستم یک مسافر»
دستور جلسه در مورد وادی سیزدهم و تأثیر آن روی من
ابتدای وادی آقای مهندس عنوان میکنند: از قلم است که گامهای بلندش در سرتاسر گیتی روان و جاری میشود گوی جویها به هم میپیوندند تا رودهای خروشان را تشکیل دهند و این قلم خود جناب مهندس است که میگویند آنگاه جویها جاری میشود ورودهای خروشان تشکیل میشود. این جویها به نظر من بچههای کنگره هستند که میان و ساختارهای جدیدی را به وجود میآورند که این اطلاعات و آگاهی بیاد و به همهی انسانهای دیگر برسد که بتوانند آن اطلاعات را تصور کنند یک مسافر سفر اولی ابتدا رهایی را تصور میکند و در ادامه تصویر گل رهایی را میبیند و آن عمل انجام می شود و این همچنان ادامه پیدا میکنه و پایان هرنقطه سرآغاز خط دیگری می شود. یک مثالی آقای مهندس در این وادی عنوان می کنند که دلو آب هست و منظور همان تغییر، تبدیل و ترخیص می باشد برای من این مثال آن دلو که به سمت آب حرکت میکند ممکن است چندین متر را به سمت آب حرکت کند تا به آب برسد و آب هم در تاریکترین نقطهی چاه قرار دارد، یک سفر اولی هم برای رسیدن به رهایی که همان منظور رسیدن دلو به آب است امکان دارد در این مسیر دچار القائات نیروهای بازدارنده بشود و به او بگویند تو که داری داروی اوتی مصرف میکنی پس چه فرقی با گذشته دارد که این القائات امکان دارد در اواخر سفر اول اتفاق بیفتد و اجازه ندهد شخص به رهایی برسد، به گفتهی استاد امین در سی دی عبور اگر بخواهیم جایگاههای بهتری به دست بیاوریم در ابتدا از جایگاهی که هستیم باید به پایین حرکت کنیم و تمام القائات و افکار منفی را تجربه کنیم و از آنها عبور کنیم تا به جایگاههای بالاتر برسیم و برای اینکه من بتوانم آن تغییر، تبدیل و ترخیص را انجام بدهم و القائات نیروهای منفی روی من اثر نداشته باشد، باید مثلث عقل، عشق و ایمان را تقویت کنم منظور عقل در سفر اول کلام آقای مهندس و راهنما هست که من باید به ایشان ایمان داشته باشم تا نور خداوند در من تجلی پیدا کند تا بتوانم از القائات و افکار منفی به دورباشم و بتوانم سفرم را با عشق ادامه بدهم که در آخر به من پاداش که همان خمر (تولید مخدرهای طبیعی بدن) هست داده میشود تا بتوانم به کمک آنها به تواناییهای خودم دست پیدا کنم و از یک انسان تکبعدی به چندبعدی تبدیل بشوم، در این وادی مثال جالب دیگری که عنوان میشود در مورد شکار میمون است که صیادان با ترفند اینکه حفاری کوچک درون درخت ایجاد میکنند و یک موز را داخل آن حفار میگذارند که میمون با برداشتن آن موز دستش را از حفار نمیتواند بیرون بکشد و این عمل باعث شکار شدن آن میشود که این مثال در سفر اول میتواند بهجای موز سیگار، مشروبات الکلی و اضافهوزن من باشد که باعث رها نشدن من از دام اعتیاد بشود.
در مورد قسمت دوم دستور جلسه که تولد یک سال رهایی مهدی هست، مهدی از رهجو هایی است که واقعاً این دستور جلسه برای اوست پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است و در ابتدا که وارد لژیون شد با یک حال خراب و منت بالایی داشت و چون دبیر بود و اطلاعاتی هم داشت یک مقدار مقاومت میکرد و بعد از مدتی که گذشت فرمان عقل که همان فرمان راهنما بود را اجرا کرد و خیلی از مسائل او حل شد و ذرهذره تغییرات در او شکل گرفت و پیامی که برای او انتخاب کردم اینطور بود که به او پیشنهاد خدمتی را دادم و او گفت از سن و سال من گذشته که به او گفتم در تو تواناییهای بالاتری را میبینم که این همان نیرو و معجزهی خمر است، مهدی یکی از سی دی بنویس های هست که جزو نفرات اولی بود 30 سی دی خود را تمام کرد و سیدیهای هفته را کامل مینویسد و هر هفته از من یک سی دی جدیدی را درخواست میکند در آخر این روز را به خودش، خانوادهی محترمش و تمام خدمتگزاران شعبه پاکدشت تبریک عرض میکنم و برایش آرزوی بهترینها رادارم.
مشارکت مسافر مهدی:
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر، در ابتدا از تمام عزیزانی که در تولد یک سال رهایی من شرکت کردند و با تبریک گفتنهایشان باعث دلگرمی من شدند صمیمانه سپاسگزارم و به همه خوشآمد میگویم و این جایگاه را برای همه دوستان آرزو میکنم.
از آقای مهندس و خانواده محترمشان، آقا رضا راهنمای خوبم و تمام خدمتگزاران کنگره تشکر و قدردانی میکنم چون یک سال برای من زحمتهای زیادی کشیدند تا از تاریکی به روشنایی هدایت شوم، امیدوارم بتوانم گذشته تاریک خود را جبران کنم و توان جبران خسارت را داشته باشم، از اینکه کنگره در مسیر زندگی من قرار گرفت خداوند را شاکر و سپاسگزارم. من هم با تخریب بسیار بالایی وارد کنگره شدم و مانند سایر دوستان حالوروز خوبی نداشتم و بعدازاین که وارد لژیون آقا رضا راهنمای خوبم شدم خیلی به من کمک کرد تا به رهایی رسیدم و مهمترین کاری که آقا رضا برای من کرد و نتیجه آن را بعد از مدتی دیدم این بود که به من گفت سیدیهای آموزشی را بنویس چون یکی از اضلاع مثلث درمان که خیلی بااهمیت است قسمت جهانبینی است که باعث شد راجب به خیلی مسائل شناخت پیدا کنم. در ابتدای سفرم حرفهای راهنمایم را درست متوجه نمیشدم و زمانی که به راهنمایم گفتم علت را ننوشتن سی دی عنوان کرد که واقعاً هم درست بود و بعد از مدتی در مسیر درست قرار گرفتم و گوشبهفرمان او شدم تا به رهایی رسیدم و توانستم خدمتگزار باشم و در هر قسمت که وظیفهای به من داده میشد تمام تلاش خود را میکردم که طبق قوانین کنگره رفتار کنم و برای من فرقی نمیکرد که طرف مقابل چه کسی هست حتی هم لژیونیهای خودم هم که بودند باید قانون اجرا میشد چون اگر اینطور عمل نمیکردم حال خودم بد میشد و این را هم از راهنمای خوبم آموزش گرفتم.
در آخر از تمام کسانی که با خدمت صادقانهشان باعث شدند من به ای جایگاه برسم تشکر میکنم و از خداوند میخواهم خدمتگزار لایقی برای کنگره باشم. ممنون
.jpg)
تایپ: مسافر حسین از لژیون 15
عکاس: مسافر روح الله از لژیون 2
ویراستاری و ارسال: مسافر حامد از لژیون 2
- تعداد بازدید از این مطلب :
404