English Version
This Site Is Available In English

پایان هر نقطه، سرآغاز خط دیگریست

پایان هر نقطه، سرآغاز خط دیگریست

دوازدهمین جلسه از دوره چهارم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی رازی؛ با استادی راهنمای محترم مسافر علیرضا، نگهبانی راهنمای محترم مسافر رضا و دبیری راهنمای محترم مسافر علیرضا با دستور جلسه " وادی سیزدهم وتاثیر آن روی من " در ادامه تولد دهمین سال رهایی راهنما محترم مسافر مجتبی، شنبه 20 دی ماه ۱۴۰۳ ساعت 16:30 آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان علیرضا هستم یک مسافر، خدارا شکر می‌کنم در خدمت شما عزیزان هستم و به واسطه کنگره ۶۰ و آقای مهندس کنار یکدیگر برای کسب دانش و رهایی جمع می‌شویم.

دستور جلسه امروز دو بخش است؛ ابتدا وادی سیزدهم و در ادامه تولد مجتبی عزیز. وادی سیزدهم در مورد پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است می‌باشد، وادی‌ها در کنگره نشانگرهای راه ما هستند و در زمان‌های مختلف، تعبیرهای مختلفی می‌توان از این وادی ها داشت؛ چون سطح دانایی ما همیشه در حال تغییر است.

در وادی سیزدهم بیشتر تاکید بر روی تصاویر است یعنی تصاویری که از تغییر، تبدیل و ترخیص در وادی‌های گذشته نداشته‌ایم، در این وادی کسب می‌کنیم تا بهتر مسائل را درک کنیم، در مورد خط می‌گوید که حد فاصل دو نقطه خط ایجاد می‌شود، این خطوط می‌توانند زشت و زننده باشند یا زیبا و تاثیرگذار، این وادی راهی را نشان می‌دهد که ما بهترین خط را رسم کنیم و می‌گوید از راه ضد ارزش به خط زیبا و ارزشمند نمی‌شود رسید حتما باید دانش و دانایی کسب کنیم و برای کسب دانایی در کنگره مثلثی وجود دارد؛ عقل و عشق و ایمان، بایستی از آموزش‌ها استفاده کنیم تا خط خمر خود را درست کنیم.

در زندگی هر کسی خطوط مختلفی وجود دارد مانند خطوط کار، تحصیل، زندگی، کسب علم، برای همه خطوط تلاش می‌کنیم و خواسته داریم اگر سطح دانش و آگاهی خود را از این خواسته بالا برده باشم خط خمر هم در آن مورد درست خواهد شد و به هدف خواهم رسید.

در مورد بخش دوم که تولد مجتبی عزیز است؛ باید گفت مجتبی مصداق همان جمله است که می‌گوید از نقطه سیاه تا رنگین کمان. از همان ابتدای ورود به لژیون هم سفر و هم زندگی به همین شکل بود، اینکه بگویم مجتبی با وضعیت خیلی بد و مصرف شیشه وارد کنگره شد این پیام بسیار بزرگی است که می‌گوید، یک مصرف کننده مواد مخدر در هرکجا از دنیای تاریکی که باشد با بدترین شرایط می‌تواند با کسب دانش و آگاهی از مسیر درست به زندگی سالم و روشنایی بپیوندد؛ البته این نیازمند یک خواست است که مجتبی آن را داشت، در طول سفر سختی های زیادی کشید و حتی چندین بار از لژیون اخراج شد؛ اما با تمام سختی‌ها ایستاد، مجتبی خدمت را خیلی دوست داشت و با خدمت کردن حال خودش را خوب می‌کرد، خدمات زیادی انجام داده است از جمله تاسیس نمایندگی رازی و امروز می‌شود به عنوان شخصی موفقیت از ایشان یاد کرد، من به عنوان راهنمای مجتبی افتخار می‌کنم و تشکر می‌کنم از همه عزیزانی که در این مسیر یاری گر بودند، ممنون که به صحبت‌های من توجه کردید.   

سخنان مسافر:
سلام دوستان مجتبی هستم یک مسافر، خوشحالم امروز در این جایگاه قرار گرفتم برای آموزش گرفتن و خدمت کردن، به نظر من هر انسانی نیاز به آموزش‌هایی دارد که کنگره ۶۰ این آموزش‌ها را در اختیار ما قرار داده است، همه این آموزش‌ها برای پیشرفت انسان می‌باشد، من خیلی خوشحال هستم که با این آموزش ها توانستم از تاریکی‌ها خارج و وارد روشنایی‌ها شوم، زمانی که من وارد کنگره ۶۰ شدم حال خیلی بدی داشتم و تفکرات منفی بسیاری در ذهن من بود، زمانی که راهنمای تازه واردین مطالب اولیه را به من آموزش دادند آن زمان بود که متوجه شدم این مجموعه تفکرات متفاوتی دارد.

آن زمان به من گفته شد که تا صادر شدن نامه دارو باید مصرف داشته باشم و وقتی موضوع را با همسفر خود مطرح کردم گفت که این مجموعه هم به درد درمان نمی‌خورد. بار اول که وارد کنگره ۶۰ شدم به دلایل مسائل شخصی نتوانستم سفر کنم، بار دوم که آمدم راهنما انتخاب کردم راهنمایی‌های اولیه به من داده شد، من این آموزش‌ها را شنیدم اما درست انجام ندادم، به همین دلیل زمان رهایی من متغیر بود، من اوایل خواسته درمان نداشتم فقط می‌خواستم که به یک آرامشی برسم و به دیگران نشان بدهم که در حال درمان هستم، با همسفر خود که صحبت می‌کردم این موضوع بیان شد که باید تخریب‌ها را بیان کرد.

چون خیلی از افراد احساس می‌کنند که ما بدون مشکل سفر کردیم، من حاضرم  هر مقدار هزینه‌ پرداخت کنم تا آن روزهای تاریکی در زندگی من وجود نداشته باشد، از نظر مالی تامین بودم و مشکلی نداشتم، بعد از بازسازی خود به خیلی از مسائل پی بردم، یک زمانی احساس می‌کردم من می‌توانم مشکلات همه را حل کنم اما بعد فهمیدم که این موضوع واقعی نیست، اگر راهنمای من در کنگره ۶۰ نبود الان به رهایی نرسیده بودم، به خاطر محبت و حس خوبی که ایشان به من می‌دادند محبت واقعی را در کنگره ۶۰ آموختم و فهمیدم که محبت واقعی چقدر می‌تواند به انسان‌ها کمک کند، زمانی بود که قرار بود من به اردوی سراسری بروم؛ اما سفرم را خراب و مصرف کرده بودم، آن موقع راهنمای من از دست من خیلی ناراحت بود و به شکلی از من ناامید شده بود.

اما همان زمان بود که من تصمیم خود را برای درمان گرفتم، اگر امروز من زندگی خوبی دارم به خاطر تلاش و کوششی بود که خود انجام داده بودم، در تلاش بودم که کارهایی را انجام بدم که هم برای خود و هم برای دیگران مفید باشد، برای اینکه شخصی بشویم که تا به حال نبودیم باید کارهایی را انجام بدهیم که تا به حال انجام نداده‌ایم، خدا را شکر می‌کنم که در کنگره ۶۰ شرایطی وجود دارد که بتوانیم آموزش بگیریم و زندگی بهتری داشته باشیم، همیشه در تلاش بودم که خود را به بهترین شکل ارائه بدم، خداوند این آموزش را هدیه به انسان‌ها داده تا اشتباهات خود را تصحیح کنند.

ما خیلی وقت‌ها فراموش می‌کنیم که قصه از کجا آغاز شده است و قرار است که در این مسیر چه اتفاقاتی رخ دهد، در وادی سیزدهم هم که دستور جلسه این هفته می‌باشد پیامی در همین رابطه گفته شده است، خداوندا دریا و آسمان و دشت پوشیده از رقصندگان آسمانی است و روح ما خواستار رهایی است نه از خلاصی بلکه دیدار معشوق است، خداوندا تنها تو را می‌ستاییم و تنها از تو ستایش می‌کنیم، برای انجام این عمل عظیم شکر شکر شکر، ما برای همین به این مکان آمده‌ایم تا رقصنده‌های آسمانی ما را یاری دهند.

در کنگره ۶۰، همه یک گروه می‌باشند که در کنار یکدیگر در حال ارتقا هستیم، افتخار دیگری که در کنگره ۶۰ نصیب من شد آموزش‌هایی بود که از بزرگان در این مجموعه دریافت کردم و یکی از این آموزش‌ها که برای من با ارزش است عمل سالم می‌باشد، عمل سالم به این معناست که کاری که انجام می‌دهم هم برای من مفید باشد هم برای شخص مقابل خود، همین جاست که حلقه محبت شکل می‌گیرد و ما به یکدیگر متصل می‌شویم، زمانی که شعبه رازی راه اندازی شد شعبات مختلفی این شعبه را تشکیل دادند و من به همه این لژیون‌ها گفتم که ما دیگر عضو شعبه رازی هستیم، اگر قبول کنیم که نمایندگی رازی نمایندگی ما است.

این نمایندگی می‌تواند یکی از بهترین نمایندگی‌های کشور باشد، خیلی از دوستان به من می‌گویند که چرا آرام و قرار ندارم؛ برای این است که می‌خواهم کارها به بهترین شکل انجام شود، سپاسگزاری می‌کنم از راهنمای خودم، همسفرم، راهنمای همسفرم، و از تمام عزیزانی که در طول این مدت با رفتار خود به من آموختند که من باید چه شکلی رفتار کنم، من همیشه این را گفتم باید راهنمایی باشم که بتوانم راه درست را به رهجوی خود نشان بدهم، از تمام عزیزانی که تلاش کردند تا خدمتگزار خوبی در این مجموعه باشند تا بتوانیم نمایندگی خوبی برای کنگره ۶۰ باشیم هم تشکر می‌کنم، هیچ وقت و زمانی هیچ کار درستی بدون نتیجه نمی‌ماند، حتما یک روزی پاسخ انجام این کارهای درست را خواهیم گرفت، امیدوارم همه عزیزان به این نتیجه خوب برسند، از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید خیلی متشکرم.

سخنان راهنما، همسفر سمیه:
سلام دوستان سمیه هستم همسفر علی، خوشحالم امروز در این جایگاه قرار گرفتم برای آموزش گرفتن و خدمت کردن، عظمت این عمل عظیم را امروز در حال مشاهده هستیم، خانواده‌ای که به گفته خودشان در آستانه فروپاشی بودند، خدا را شکر امروز رها و آزاد شده‌اند.

زمانی به دیدار معشوق می‌رسیم که از شادی دیگران هم شاد شویم، نه اینکه فقط بخواهیم خودمان را به شادی برسانیم. این خانواده می‌خواهند که این نمایندگی هم این شادی را تجربه کند، این افراد تلاش دارند تا انسان‌هایی که در خارج از کنگره به دنبال درمان هستند هم روزی به رهایی برسند، عظمت این عمل عظیم و سر بر سجده الله گذاشتن خیلی زیاد است.

دقیقاً وجود این مشکلات در زندگی‌ها و هیچ وقت فکر نمی‌کنم من که در این مکان نشستم انتظار رهایی ۱۰ ساله را داشته باشم، من شاهد مشکلات مسافر خود در طول سفر بودم، مسافرم خیلی نگران همسفر خود در طول سفر بود و من این نگرانی‌ها را متوجه می‌شدم، مسافر من تصمیم گرفت در کنگره ۶۰ حضور داشته باشد و بتواند جایگاه خدمتی را کسب کند تا با همراهی همسفر خود بتواند خدمتگزار خوبی باشد، تا آنچه این افراد در کنگره ۶۰ آموزش گرفتند را در اختیار دیگران هم قرار بدهند.

من همیشه به عنوان یک همسفر از این عزیزان آموزش گرفتم، داشتن عشق در کنگره ۶۰ یک رسم است، واقعاً این احساس عشق و محبتی را که در کنگره ۶۰ می‌دیدم لذت می‌بردم، اگر در داخل خود عشقی وجود نداشته باشد نمی‌توانیم آن را با دیگران به اشتراک بگذاریم، من می‌دانم این نمایندگی یکی از بهترین نمایندگی‌های کنگره ۶۰ در ایران خواهد شد، این نمایندگی یکی از نمایندگی‌هایی است که انرژی و حس بالایی دارد، انشالله شاهد رهایی‌های بیشتری در این نمایندگی باشیم، این جشن را به همه عزیزان تبریک می‌گویم از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید خیلی متشکرم.  

سخنان همسفر سمیه:
سلام دوستان سمیه هستم همسفر مجتبی، خدا راشکر که امروز در این جایگاه قرار گرفتم، من همیشه این مطلب را عنوان می‌کنم که چه چیزی از این بالاتر که خداوند بنده خود را عزیز خود بداند؟ وقتی مسافر خود را نگاه می‌کنم افتخار می‌کنم به خدمتگزار بودن او در این مجموعه بزرگ و از همه عزیزانی که امروز در این جشن حضور دارند تشکر می‌کنم، چند روز پیش در حال مرور خاطرات گذشته با مسافر خود بودم، ما از اعتیاد خارج شدیم چون در یک تیم بودیم، من و مسافرم یک نفر بودیم و اعتیاد هم جلوی ما ایستاده بود.

اوایل زندگی مشترک همه چیز خوب بود، کم کم شرایط تغییر کرد و شکل دیگری به خود گرفت، من از اعتیاد اطلاعات زیادی نداشتم بعدها متوجه شدم که مصرف شیشه می‌تواند واقعاً زندگی انسان را متلاشی کند، یک شب مسافرم موضوع مصرف کردن شیشه را با من در میان گذاشت، من به او گفتم حالا تصمیمت چیست؟ گفت که می‌خواهم دیگر مصرف نکنم، من و مسافرم ۹ سال در پی درمان بودیم به هر روشی که فکر کنید امتحان کردیم اما نتیجه‌ای نگرفتیم، تا به مرحله‌ای رسیده بودیم که دیگر ناامید شده بودم.

سعی می‌کردم که جلوی فرزندانم ناراحتی خود را نشان ندهم تا آنها آسیب نبینند، دو سه هفته گذشت و خیلی اتفاقی در برنامه شوک آقای مهندس را دیدم، ایشان می‌گفتند که مصرف خود را درمان کرده‌اند، آن زمان به این شکل نبود و من دو روز درگیر پیدا کردن کنگره ۶۰ بودم، این مطلب را عنوان کردم که اگر همسفر و یا مسافری داریم که به کنگره ۶۰ نمی‌آید بداند که در کنگره ۶۰ اتفاقات خیلی خوبی در حال رخ دادن است، در رهایی مسافرم راهنمای ایشان نقش بسیار مهمی را ایفا کردند.

من هیچ وقت خاطرات گذشته را مرور نمی‌کنم برای اینکه معتقدم تا درون تاریکی قرار نگیری نمی‌توانی روشنایی را ببینی، از راهنمای خود تشکر می‌کنم برای آموزش‌هایی که به من دادند، از آقای مهندس و خانواده محترم ایشان تشکر می‌کنم که با آموزش‌هایی که در کنگره ۶۰ می‌دهند انسان‌ها را از تاریکی خارج و به سمت روشنایی هدایت می‌کنند، از مسافر خود تشکر می‌کنم که توانست این عمل را انجام بدهد و گفته می‌شود که سفر هم سخت است و هم سهل، سخت است چون باید فرمانبردار باشیم و قوانین و حرمت‌های کنگره ۶۰ را رعایت کنیم، من همیشه این موضوع را بیان کردم به همسفران که با مسافران خود در یک تیم باشیم و آنها را در این مسیر یاری کنید، از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید خیلی متشکرم.

سخنان همسفر پارسا:
سلام دوستان پارسا هستم یک همسفر، خوشحالم که امروز در این جشن حضور دارم، در آغاز از بنیان کنگره تشکر می‌کنم که این شرایط را فراهم کرده‌اند برای افرادی که خواستار درمان اعتیاد هستند، و از راهنمای مسافرم و از خانواده خود هم تشکر می‌کنم برای این حال خوب، امروز من به مسافر خود افتخار می‌کنم چون از نزدیک شاهد سفر کردن ایشان بودم، من از زمان مصرف مسافر خود خاطراتی دارم که هر زمانی به آنها فکر می‌کنم ذهنم یاری نمی‌کند و دوست ندارم که آن روزها را به یاد بیاورم.

اما چیزی که من به یاد دارم پدر همیشه برای من پدر بود، حتی در زمان مصرف هم هیچ وقت مورد آزار و اذیت قرار نگرفتم، شاید زمانی بود خیلی از افراد فکر می‌کردند که مسافر من قرار نیست به درمان برسد اما من همیشه امیدوار بودم که مسافرم می‌تواند این مسیر را طی کند با آموزش‌هایی که در کنگره ۶۰ به او داده می‌شود.

تشکر می‌کنم از تمام عزیزانی که در این جشن در کنار ما حضور دارند، نتیجه‌ای که من از زندگی مسافر خود دارم این است که انسان در هر نقطه‌ای از زندگی باشد می‌تواند آن را تغییر دهد و نباید هیچ زمانی امید خود را از دست بدهد، جمله‌ای که من خیلی به آن علاقمند هستم این است که اگر در مسیر زندگی فقط تاریکی را مشاهده می‌کنی با دقت بیشتری نگاه کن شاید نور خود تو باشی، ممنون از اینکه به صحبت‌های من توجه کردید.

تایپ: مسافر بهمن
عکس و بارگذاری: مسافر سجاد

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .