یازدهمین جلسه از دوره چهارم کارگاههای آموزشی عمومی مسافران و همسفران نمایندگی آبیک با استادی راهنمای محترم پهلوان مسافر بهزاد، نگهبانی مسافر اکبر و دبیری مسافر کرمعلی با دستور جلسه «چگونه از کنگره 60 قدر دانی کنیم» در روز پنج شنبه 18 بهمن 1403 ساعت 17 آغاز به کارکرد.
خلاصه سخنان استاد: از نگهبان محترم تشکر میکنم از نگهبان لژیون سرداروایجنت محترم تشکر میکنم که این فرصت را به من دادن که در این شعبه خدمت کنم، خیلی تبریک میگم شعبه آبیک را به کسانی که دراین شعبه دارند درمان می شوند وکسانی که در این شعبه دارند خدمت می کنند. این شعبه چراغش روشن و دارد کارش را انجام میدهد و پیام کنگره را به انسانهای دیگر انتقال میدهد و این خیلی به من حس خوبی می دهد ،آدم های جدید کسانی که از اعتیاد دارند رها می شوند انگار که خاطرات خودم ازدوران مصرف داشتم برایم تکرار شد. خوب همه ما وقتی وارد کنگره می شویم آرام آرام که روی غلطک می افتیم خیلی از چیزهای که داشتیم را تازه می بینیم، مثلا می بینیم که خانواده داریم، می بینیم که کار داریم، پول داریم سلامتی داریم آدم ها هستند کنارمون، سر پا هستیم.
این دستور جلسه میگه که آن چیزهایی را که دارید رو ببینید و آن چیز هایی که دارید را نسبت به آن قدر دان باشید، و اینکه چگونه در کنگره60 قدر دانی کنیم، از همون قانون تبعیت می کنه و توی کنگره من می بینم که آدم ها دارند برای ما خدمت می کنند، آدم ها به من خوش آمد می گویند، بغلم می کنند برایم دست می زنند به من آموزش میدهند، به من عشق و محبت می دهند، و می دونند دردم چیه و درکم می کنند این دیدن یعنی قدر دانی کردن. اول توی افکارم اتفاق می افته بعد آقای مهندس می فرمایند که توی گفتار باید اتفاق بیفته و بعد توی کردار باید اتفاق بیفته. قدم اولش اینه که من باید ببینم چه اتفاقی دارد می افتد چه نعمت هایی به من داده می شود شاید بعضی موقع ها دنبال این می گردیم که یه اتفاق عجیب غریب و بزرگی برامون بیفته ولی واقعیت اینه که اتفاق های عجیب غریب و بزرگ هم کوچیک کوچیک اتفاق می افته، یعنی ذره ذره شکل می گیرند بعضی اوقات انقدر ذره ذره شکل می گیرند که اون بزرگیش را من دیگه نمی بینم. شاید یک سال طول بکشد که من به درمان برسم، درمان ذره ذره شکل گرفته، من برای این درمان یه چیزی حدود ۱۶ پله کاهش و افزایش انجام دادم، برای این درمان ده ماه یازده ماه توی لژیون نشستم آموزش گرفتم برای این ده ماه سی دی نوشتم آروم آروم خوب شدم.
ما آروم آروم از تاریکی ها میاییم وارد روشنایی ها می شویم ،روشنایی ها را می بینیم ولی داریم به سمتش حرکت می کنیم اول بسم اله واردش نمی شویم، توی وادی دوازدهم میگه در آخر امر، امر اول اجرا می شود. من روشنایی رو می بینم به سمتش حرکت می کنم و وارد روشنایی می شوم بعضی اوقات این آنقدر آروم اتفاق می افتد که من یادم می رود که -10-۲۰ سال دنبال این بودم که مواد نزنم، دنبال این بودم حالم خوب بشود، یه روز مواد مصرف نکنم، همسفر بودم دنبال این بودم که مسافرم دیگه مصرف کننده نباشه انگ اعتیاد توی خانواده اش نباشه ولی وقتی میاد این اتفاق می افته نمی بینه، باهاش زندگی نمی کنه خیلی مهمه من درمان بشوم رهایی به دست بیاورم ولی باهاش زندگی نکنم، انگار به دست نیاوردم فایده ای ندارد این رهایی؟ شاید اون پرخاشگری رو دارم اون قدر دانی رو ندارم تشکر رو ندارم و اون افکار و رفتار معتاد گونه رو دارم.

این دستور جلسه به نظر من یکی از برداشت هایی که می شود ازآن کرد این است که من اون چیزی که به دست آوردم رو ببینم و باهاش زندگی کنم، وقتی دارم از کنگره می روم از چیزی که به دست آورده ام خوشحال باشم. توی کتاب 60 درجه آقای مهندس می فرمایند بچه ای خوشحال داشت یه بستنی رو میخورد دست یه بچه ای دیگه شکلات رو می بینه همش نگاه میکنه به اون شکلات و بستنی آب میشه و از دستش می افته و یا از دستش میده. اگر من توی کنگره و توی زندگی این قدر دانی رو جاری نکنم چیز های که دارم رو نمی بینم، و اگر قدر دانی بکنم این ها ذره ذره افزایش پیدا می کنه وقتی باز ادامه داده میشه یعنی میتونم باهاشون زندگی کنم وگرنه داشتن خیلی چیزها به نظر من فایده نداره. وقتی میام درمان می شوم توی لژیون سردار باید باشم باید مشارکت داشته باشم تو لژوین سردار حسم رو باید با آدم های اون شعبه درستش بکنم، اگر حسم جایش ایراد داره اگر می بینم حس خوبی ندارم اون حسم را درست کنم اون پیوند محبت را به وجود بیاورم، توی جلسات مشارکت بکنم توی جلسات خودم رو عضوی از اون جلسه ببینم خارج از اون آدم ها نبینم و این همبستگی ها و یک دستی ها برای منم اتفاق بیفته و من هم جزء و یا عضو اون مجموعه می شوم. اینکه هدف درمان اعتیاد ولی درمان اعتیاد اتفاق می افته هدف های دیگه ای هم هست تا به اون جایگاه انسانی برسیم. ،کنگره 60 روی تابلوش نوشته جمعیت احیای انسانی، ننوشتن ترک اعتیاد ننوشتن درمان اعتیاد، اصلا از اعتیاد حرفی نشده، به جمعیت احیای انسانی جایگاه انسانی نزدیک تر شدن است. از اینکه به صحبت های من گوش کردین از همتون ممنونم.
تایپ:مسافر محمد رضا (لژیون اول)
ویراستاری وارسال:مسافر علی (لژیون اول)
- تعداد بازدید از این مطلب :
184