سلام دوستان مجید هستم مسافر، خدا را سپاسگزارم که امروز هم توانستم به کنگره بیایم آموزش بگیرم و خدمت کنم. داشتم در مورد دستور جلسه تفکر میکردم، دستور جلسه «ازدواج »است، در کتاب «۶۰ درجه» قسمتی به این موضوع اختصاص داده شده است. هر جزئی از خلقت که بخواهد به وجود بیاید باید با جنس مکمل خودش آمیخته شود. اگر بخواهیم در رابطه با خلق انسان صحبت کنیم: در ابتدای امر به وسیله خداوند خلق شده اما بعد از آن، از ازدواج یک مذکر با یک مونث، موجودی به نام فرزند به وجود آمده است و همه چیز الگوبرداری از طبیعت است. در مورد مسئله «اعتیاد» هم یک ازدواج صورت گرفت: ازدواج یک شخص با مواد مخدر که فرزندشان «اعتیاد» نامیده میشود. فرزندشان شد اعتیاد، شد تخریب، بیچارگی، بدبختی، یعنی آن شخص همه دارایی اش را از دست داد؛ این موضوع، هم در مسئله حرکت در «صراط مستقیم» صدق میکند و هم در مورد حرکت در مسیر «ضد ارزشها یا ظلمات» در مورد صراط مستقیم این میشود که: به طور مثال شما میآیید با کنگره ازدواج میکنید، فرزندتان میشود «رهایی از دام اعتیاد» فرزندتان میشود «رهایی از دام سیگار» دلیل قرار گرفتن این موضوع در دستور جلسات سالیانه «کنگره ۶۰» اشاره به اهمیت آن است،
.jpg)
مسئلهای که متاسفانه در خارج از «کنگره ۶۰» شاهد هستیم که به طور کلی از بین رفته است یعنی مسئله اینقدر حاد شده است که دختر و پسرها فرقی نمیکند اصلاً به مبحث ازدواج فکر نمیکنند. حالا ما بخشی از آن را به مسائل اقتصادی و مشکلات نهفته در آن مربوط میکنیم ولی موضوع دیگری که در میان است این است که: اصلاً در مورد امر ازدواج اطلاعات کافی در اختیار ندارند البته آن انگیزه و طرز نگرششان به مسئله ازدواج فرق میکند به این شکل که چه دختر چه پسر وقتی به مسئله ازدواج فکر میکنند نیتشان این است که برویم خوشبخت شویم درست است که انسان با ازدواج خوشبخت میشود اما آنها گمان میکنند به واسطه ازدواج از یک سری بندها و اسارتها خلاصی پیدا میکنند در حالی که اصلاً اینگونه نیست شاید از یک سری بندها آزاد شوند ولی بندها و مشکلات جدید گریبان آنها را قطعاً میگیرد، چرا که پایان هر نقطه سرآغاز خط دیگری است با پایان یافتن یک مشکل مشکل دیگری آغاز میشود. مهمترین مسئلهای که در امر ازدواج باید رعایت شود این است که فاصله طبقاتی بین زوجین نباید وجود داشته باشد نه زیاد بالا باشد و نه زیاد پایین البته توقعات اگر بیش از حد بالا باشد شخص در ازدواج قطعاً موفق نمیشود. فرقی نمیکند چه دختر چه پسر چه زن چه مرد، هیچ فرقی نمیکند البته توقع هست منظورم این نیست که انسان توقع ندارد انسان همیشه توقع دارد، مرد چه توقعی دارد اینکه همسرش حرفش را گوش کند و از او تمکین کند در مقابل، زن هم از مرد خود توقع دارد که او را از لحاظ مادی تامین کند یا به او علاقمند باشد به او متعهد بماند توقع یک چیز متداولی است و البته تفاهم اگر توقعات بیش از حد غیر منطقی نباشد و روی روال خود باشد قطعاً تفاهم مد نظر به وجود میآید. تفاهم یعنی چه؟ یعنی اگر اتفاقاتی بین آنها پیش میآید اگر تنشهایی به وجود میآید اگر اختلاف عقیدههایی بین آنها به وجود میآید، تفاهم یعنی کنار آمدن با این نقاط ضعفها؛ تفاهم: یعنی اینکه من به طور مثال یک خبطی را میبینم البته آن هم انواع خود را دارد و با آن مسئله کنار میآیم چون بار اول است و تکراری نیست مسئله دیگری که بین زوجهای امروزی رواج دارد این است که هر شخصی یک نقاط قوتی دارد و همینطور یک نقاط ضعف و چیزی که باعث میشود یک زوج کنار هم ماندگار باشند و با هم زندگی کرده کنار بیایند در نقاط مشترکشان خلاصه میشود. مشاهده کردهاید که: میگویند این دو نفر چقدر با هم شبیه هستند و اخلاقشان خیلی شباهت به یکدیگر دارد مثلاً شما دوستی دارید و خیلی شبیه شما و با شما هم حس است هم حس بودن از همان نقاط مشترک میآید. یک زوج باید روی نقاط قوت هم کار کنند و آنها را تبدیل به نقاط مشترک کنند و در نهایت نقاط ضعف خود را از بین ببرند.
برای کسانی که متاهل هستند آرزوی موفقیت میکنم و آنهایی هم که مجرد هستند انشالله که ازدواج موفق داشته باشند، چون خیلی سخت است و یک عامل خیلی مهمی که باعث میشود ازدواج ناموفق بشود این است که طرف شناخت کافی را ندارد و عاشق ظاهر طرف خود میشود ظاهر چیزی است که با گذشت زمان عادی میشود، چیزی که مهم است این است که طرف بساز باشد و اخلاق داشته باشد مثل نسلهای گذشته که با خوب و بد همدیگر میساختند. متاسفانه نسل فعلی اصل را رها کرده اند و چون یاد نگرفتهاند شرایط سخت شده است یا بهتر است بگوییم گمراه شدهاند عاملی که آنها را گمراه کرده است شبکههای اجتماعی میباشد.شبکههای اجتماعی خوب هستند و چیزهای زیادی میشود از آن یاد گرفت اما به شرطی که درست استفاده شود متاسفانه چیزی که الان در شبکههای اجتماعی رواج پیدا کرده است و به ازدواج ربط دارد ازدواج سفید میباشد خب ببینید ارزش کار ازدواج دارد پایین میآید مثل درمان اعتیاد و روشهای غلط که خودتان میدانید چون درمان را نمیدانند ارزش کار درمان را پایین میآورند و بعد هم میگویند معتاد خوب نمیشود. قبل از اینکه کنگره تاسیس شود روش درمان درستی پیدا نشده بود ارزش کار پایین میآمد اما الان خود مصرف کنندهها هم میدانند که اگر کنگره بیایند خوب میشوند، ازدواج هم همین طور است وقتی روشهای غلط رواج پیدا کند، باعث میشود ارزش ازدواج پایین بیاید و افرادبه جای اینکه از جاده اصلی بروند از فرعی میروند. از اینکه به صحبتهای من گوش کردید سپاسگزارم.
با تشکر از گروه خدمتگزاران سایت پارک ملت شهرضا.
- تعداد بازدید از این مطلب :
131