English Version
This Site Is Available In English

گوهر شب چراغ

گوهر شب چراغ

آقای مهندس فرمودند از کلام‌الله می‌توانی از اندیشه‌هایتان استفاده بنمایید و این کلمات در وجود هر انسانی حک می‌شود. ساختن دوباره یک انسان دربرترین حالات که ما ناظر بر آن هستیم قبل از اینکه کاملاً حیات جسمی را رها نماید کم از احیای کل نیست. شما نیک می‌دانید انسانی که با حرکت باشد اما کلیه صفات انسانی را ازدست‌داده باشد و چند متری خود هیچ‌گونه آگاهی نداشته باشد اما کلیه صفات انسانی یا رتبه انسانی را ازدست‌داده باشد حالا ساختن یک انسانی که در بدترین شرایط باشد و آگاهی نداشته باشد و تمام ویژگی‌ها را ازدست‌داده باشد کار بسیار سختی است. برای ساختن یک انسان باید یک مثلثی را تشکیل بدهیم پایه هستی بر مبنی مثلث تشکیل‌شده از طول، عرض، ارتفاع مثلث، یک ضلع خواستن خود انسان و ضلع جهان‌بینی، فیزیولوژی، این سه تا ضلع باید خوب کار کند تا بتوانیم انسان خوب بسازیم. اگر این سه ضلع هرکدام ناقص باشد ما قادر به ساختن انسان نیستیم. پایه هستی برمبنای مثلث تشکیل‌شده است اولین قسمت خواستن از این سه تا باهم ارتباط دارند یعنی ذره‌ذره همدیگر را تقویت می‌کنند خواستن یا جهان‌بینی را تقویت می‌کند جهان‌بینی می‌آید فیزیولوژی تقویت می‌کند گاهی اوقات شخص می‌خواهد ولی اطمینان ندارد می‌خواهد در اعتیاد درمان بشود ولی میگوید نه جواب نمی‌دهد اینجا باید اطلاعاتی داشته باشی که خواستنش را تقویت بکنی یک‌مرتبه هم نمی‌شود تقویت کرد باید چند جلسه بگذرد پس باید خواستن تقویت بشود به‌وسیله چی به‌وسیله جهان‌بینی چگونه جهان‌بینی را انتخاب کنیم برای پرورش انسان برای ساخته‌شدن انسان که بتواند در صلح و صفا زندگی کند و از زندگی‌شان برخوردار باشند من این‌ها را از جهان‌بینی الهی استفاده می‌کنم حالا جهان‌بینی الهی ممکن از فیک باشد.

  به قول امروزی‌ها ممکن است بدل باشد وقتی‌که جهان‌بینی الهی هست از کلام می‌توانید در اندیشه‌ها استفاده نمایید و این کلمات در وجود هر انسانی حک می‌شود اولین چیزی که در کلام الهی هست باید در وجود انسان حک بشود یعنی انسان باید قبول داشته باشد اگر یک‌چیزی را شما قبول ندارید می‌بینید که حد نشد یعنی این کلام الهی نیست وقتی کلمات الهی می‌آید باید بر دل بنشیند پس این هست که ما میگیم جهان‌بینی الهی یعنی راه درست مسیر درست را به ما آموزش می‌دهد در کلمات الهی هیچ‌چیز خارج از عقل نیست چون می‌خواهد بیاید انسان را هدایت بکند ممکن است جهان‌بینی بدل هم داشته باشیم مثال طلا و بدل انسان به آن تشخیص نرسیده که فرق بین مهره و خرمهره را بداند مهره یعنی قیمتی مثل مروارید و فیروزه‌ای یا سنگ قیمتی خرمهره هم یعنی بی‌ارزش به این تشخیص هم سریع نمی‌رسد بعضی‌ها خدا رو دوست دارند که مواظب خانواده‌هایشان باشد قرض‌هایشان را بدهند خدا را می‌خواهند برای اینکه بچه‌هایشان مریض نشوند بعضی‌ها را نابود کنند بعضی‌ها را به زمین بیندازد همش برای منافع خودشان خدا را می‌خواهند برای وجود خودش نمی‌خوان یک نفر می‌رود پیش یک استادی میگوید اگر کسی به یاد ۲۰ سال تمام ذکر خدا را  بگوید خداوند گوهر شب‌چراغ را به او  می‌دهد گوهر شب‌چراغ  هم یک‌دانه گوهری است که وقتی آن داشته باشی انگار تمام دنیا مال توست هر چی بخواهی در اختیار تو هست این شخص می‌آید ۲۰ سال تمام شروع می‌کند به عبادت به اشتیاق به دست آوردن گوهر شب‌چراغ البته عبادت به‌جز خدمت به خلق نیست به تسبیح و سجاده و دف نیست این شخص می‌آید عبادت می‌کند ۲۰ سال می‌گذرد بعد می‌رود توی طویله می‌بیند یک‌چیزی مثل شیشه دارد برق میزند میگوید گوهر شب‌چراغ که توی طویله نیست ز توی طویله چیزی برنمی‌دارد و ازآنجا می‌رود. می‌رود پیش استاد به استاد میگوید ۲۰ سال گذشته این‌همه زحمت کشیدم هیچی ندیدم گفت هیچی ندیدی گفت ۶ ماه پیش دیدم یک‌چیزی دارد توی طویله برق میزند گفت خدا پدرت را بیامرزد گوهر شب‌چراغ همان بوده چرا برنداشتی گفت آخر توی طویله که گوهر شب‌چراغ نیست گفت نه همان بوده گفت حالا باید چی کارکنم گفت باید ۲۰ سال دیگر زحمت بکشی و ذکر بگویید می‌آید و دوباره ۲۰ سال ذکر میگوید می‌آید می‌رود توی صحرا توی گلستان توی گل‌ها یک‌چیزی دارد برق میزند فوری میگوید که گوهر شب‌چراغ حتماً همین میر فوری سنگ را برمی‌دارد و می‌رود خانه هر چی هم اموال دارد را  میدهد .

 میگوید من گوهر شب‌چراغ دارم دیگر این‌ها را می‌خواهم چی کار همه را می‌فروشد می‌رود پیش استاد میگوید من گوهر را پیدا کردم استاد نگاه می‌کند می‌گوید این‌که شیشه است خرمهره است گوهر شب‌چراغ نیست مهندس فرمودند اینکه جام گلی هست جام خوبی نیست اما جام که از طلاست خوب گاهی  اوقات می‌بینی توی جام طلایی باشد اما زهر باشد با خودش فکر کرد باید توی باغ گلزار باشد اما گوهر توی پهن طویله بود اینجا ما باید به مرحله‌ای برسیم که فرق بین مهره و خرمهره را تشخیص بدیم باید به آگاهی برسیم که فرق بین طلا و بدل را تشخیص بدیم باید به یک جایگاهی برسیم که کلمات الهی و کلمات شیطانی را تشخیص بدیم ما باید تشخیص بدیم که کدام جهان‌بینی برای ما خوب کدام جهان‌بینی برای ما بده بعضی وقت‌ها هم هست که می‌خواهیم این جهان‌بینی زود فرابگیرد انسان موجودی باورپذیری است انسان باید وقتی یک‌چیزی ‌داند یا می‌خواهد بداند باید تحمل ظرفیت داشته باشد حالشان زود خراب نشود وقتی یک‌چیزی مقدر میشود باید انجام بگیرد اگر ما جلویش را بگیریم.

 ضرر بیشتری می‌بینیم پس ما بخواهیم انسان را بسازیم خواستن یک‌طرف جهان‌بینی یک‌طرف وقتی می‌خواهیم جهان‌بینی الهی را یاد بگیریم تشخیص ما باید درست باشد اگر درست باشد بر قلب‌ها می‌نشیند ستاد به شاگرد می‌گوید حال که آن‌قدر دل‌تنگ تنهایی هستید باید بگویم نیاز به استراحت دارید اما نه در این صورت اینکه مطرح کردید یعنی بروم کوه‌ها بیابان‌ها حال که در این وادی قدم نهاده‌اید نیک می‌دانید که طفل را نمی‌شود به امان همسایه دوست گذاشت و این سود بیشترین زیان را به عمل می‌آورد اگر اندکی به عمق مطالب بنگرید به سخنان ما به آنچه در غیاب شما رخ بدهد خواهید رسید قدری در طول روز و ایام هفته استراحت کنید تا تجدیدقوای جسم و روح شما بشود استاد گفتن بعضی‌ها چند جا کار می‌کنند صبح یکجا شب یکجا این‌ها قدرت تفکر دیگر ازشان  گرفته می‌شود چون دائماً در حال کار کردن هستند باید جسم و روح آماده باشند وقتی جسم و روح خسته باشد قدرت تفکر نخواهیم داشت نمی‌توانیم به‌درستی فکر کنیم استاد گفتند به خواب خود هم اهمیت بدهید که خواب کامل باشد کسانی که خوابشان کافی نیست عمرشان کافی نخواهد بود مریضی‌ها و بیماری‌ها پشت سرشان خواهد آمد مثل یک ماشینی که مرتب روشن باشد خاموشش نکنید باید حدود ۷ یا ۸ ساعت خوابید و در یک مقطع کوتاه نمی‌شود به اعماق درون سفر نمود شما سفر درون را بیشترها آغاز نموده‌اید که به این مرحله نائل شده‌اید .

همراه و همسفر درون هم دارید و تنها سفر نمودن هم مشکلات عدیده‌ای دارد ه خوب می‌دانید به‌هرحال اختیار با شماست هر تصمیمی بگیرید حتماً باید تفکر کنید سفر کردن به درون همان سفر کردنی است که انسان باید خودش را بشناسد یعنی رفتن به درون خود چون ما برای خودمان ناشناخته هستیم استاد گفتند قبلاً هم در مورد شناخت از طریق حس باهم گفتگو داشتیم اگر این حس با ما همکاری نکرد باید به کدام قسمت رجوع کنیم به قسمت‌های حس یک تفکر دو عقل سه ایمان و عشق و از خداوند بخواهیم که وقتی رسیدن به‌سوی هر یک از آن‌هایی که گفته شد نیروی بیشتری عطا نماید و به عبارتی به‌فرمان و انجام به‌وقت آن خود را به صبر مشغول بداریم تا درها گشوده بشود اگر حس همکاری نکرد باید به عقل به ایمان به عشق پناه ببریم و مقداری صبر کنیم تا خداوند درهای جدید را برای ما بگشاید پس برای ساختن انسان ما به سه تا مسئله نیاز داریم یک خواست خود شخص دوجهان بینی ۳ فیزیولوژی باید کاری کنیم که جهان‌بینی قلابی نباشد اگر الهی باشد باید آن  کلام به دل ما بنشیند و ما قبول داشته باشیم بگویم  ازنظر عقلی این جمله درسته اگر ازنظر عقلی دیدید درست نیست بدانید که مشکل دارد بدانید که تمثیل دارد.

 

نویسنده همسفر فاطمه از لژیون یکم رهجوی همسفر راهنما نیره

ارسال مطالب همسفر ساناز

همسفران نمایندگی معدن فیروزه نیشابور

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .