English Version
This Site Is Available In English

قدردانی و قدرشناسی را یاد بگیرم

قدردانی و قدرشناسی را یاد بگیرم

جلسه هفتم از دوره چهل و سوم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگرۀ ۶۰ نمایندگی ارتش، با استادی راهنمای محترم مسافر فرهاد، نگهبانی مسافر فرید و دبیری مسافر مجتبی، با دستور جلسه «در کنگره۶۰ چگونه قدردانی می‌کنیم؟» در روز دوشنبه ۱۵ بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۱۷ آغاز به کار کرد.

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان فرهاد هستم یک مسافر. من نیز امروز به‌خاطر اینکه در شعبه حضور دارم خدا را شکر می‌کنم و از نگهبان و دبیر تشکر می‌کنم.
الان که با شما صحبت می‌کنم داشتم به این موضوع فکر می‌کردم که من با چه حالی وارد کنگره شدم. همه انسان‌هایی که الان در کنگره در حال خدمت‌کردن هستند، راهنما و یا دیده‌بان، همۀ آنها یک روز از این در وارد کنگره شده‌اند و هر کسی که در کنگره خدمتی را انجام می‌دهد، در واقع به خودش خدمت می‌کند. واقعاً خیلی اتفاق‌ها افتاده است و من که روزی مصرف‌کننده شیشه بودم، امروز به من این اجازه داده شده و تریبونی را در اختیار من قرار دادند که برای شما صحبت کنم.
اینکه در کنگره چگونه قدردانی می‌کنم، قدر یعنی اندازه و قدر دانستن یعنی اندازه را دیدن. اینکه چگونه قدردانی می‌کنم یعنی همان قدر که انجام می‌دهم؛ یعنی همان اندازه‌ای که می‌بینم. قطعاً کسی که در سفر اول است برای آن دیدن کم‌تر است، چون دیدن خودش نیازمند یک سری مهارت‌ها است. کسی که فقط حرف می‌زند و هیچ عملی انجام نمی‌دهد می‌شود چاپلوسی و حرفی که در آن عملی نیست.
کاری که با قلب انجام می‌شود، عملی است که با تمام وجود شخص اتفاق می‌افتد. ریشۀ آن در نگاه، گفتار، پندار، کردار و یا تفکر آن شخص است و بستگی دارد که کنگره را چقدر دیده است و به چه میزان اتفاق‌هایی که در زندگی‌اش می‌افتد را می‌بیند. نمی‌خواهم بگویم کسی که تازه آمده نمی‌بیند و اتفاقاً ممکن است آن نفس عقبۀ خیلی خوبی هم داشته باشد؛ ولی ممکن است کسی هم وارد کنگره شود و با خودش بگوید خیلی خوب است، پولی هم از ما نمی‌گیرند و یک‌سری انسان دور هم جمع شده‌اند و به من آموزش می‌دهند، حالا بعداً اگر توانستم یک پاکتی هم به راهنمای خودم تقدیم می‌کنم! در ورود به کنگره این فکرها به ذهن همه می‌رسد و این یک مسئلۀ طبیعی است.
اما چرا این دستور جلسه برای ما وجود دارد؟ اول برای اینکه من قدردانی و قدرشناسی را یاد بگیرم و متوجه شوم که به چه میزان مهم است و اهمیت دارد. آن‌قدر مهم است که اجازه خارج‌شدن از جهنمی که در آن قرار داریم، در همین کلمه قدرشناسی و سپاسگزاری نهفته است. اگر جایی به اسم بهشت باشد که در آن یک‌سری نفس دور هم جمع شده باشند، قطعاً آدم‌هایی که در آن حضور دارند انسان‌های قدرشناس و سپاس‌گزاری هستند و جای آدم‌هایی که غر می‌زنند در بهشت نیست!
خود من نیز درگیر این داستان‌ها هستم و بعضی مواقع که انرژی من پایین است و از خانه بیرون می‌آیم، دائماً در حال غرزدن هستم؛ ولی زمانی که از همه چیز شکایت می‌کنم حالم بدتر و بدتر می‌شود! کسی که شکایت می‌کند حتی اگر بهانه کند که راست می‌گوید، در واقع حال خودش را بد می‌کند و انرژی خودش را پایین می‌آورد.
تغییر جایگاه دادن و از زاویۀ دیگری موضوع را دیدن باعث می‌شود همان آدم که دربارۀ یک موضوع مدام غر می‌زد، در مورد همان موضوع خدا را شکر کند! زمانی که فرکانس آن شخص تغییر می‌کند، آدم‌هایی که در مسیرش قرار می‌گیرند هم فرق می‌کنند. آدمی که بخواهد کاستی‌ها را ببیند تحت‌نظر نیروهای بازدارنده و شیطانی قرار دارد. اگر بخواهیم فقط با گوش‌دادن به سی‌دی‌ها آدم شکرگزاری بشویم این اتفاق نمی‌افتد.
جناب مهندس در دو سی‌دی فرمودند که تابه‌حال کسی در کنگره از من نشنیده که بگویم خسته شده‌ام! این حرف خیلی معنی‌دار است و وقتی با خودم فکر کردم چگونه یک آدم می‌تواند این همه کار انجام دهد و هیچ شکایتی نکند. فرق نگاه خیلی مهم است و انسان خیلی از مهارت‌ها را باید یاد بگیرد.
این مسیر را خداوند برای ما مقدر کرده است. این همه انسان‌های مصرف‌کننده در دنیا هستند ولی چرا من باید اینجا باشم؟ چه کار خوبی انجام دادم که خداوند این فرصت را در اختیار من گذاشته است؟ استاد و راهنما در اختیار من قرار داده و من را هدایت کرده تا در اینجا به‌راحتی درمان شوم؟ اصلاً اینها را می‌بینیم یا نمی‌بینم؟ همۀ این موارد ریشه در نگاه من دارد و اگر ببینم، هم در قلب و هم در عمل کاری که بخواهم انجام بدهم را انجام می‌دهم.
اگر مهارت قدرشناسی را در خود زیاد کنم، تازه مجوز خروج از تاریکی‌ها را می‌بینم و اگر بخواهم همیشه غر بزنم و از زمین و زمان شکایت کنم، هم به خودم و هم به دیگران بد می‌گذرد؛ چراکه فرکانس، فرکانس جهنمی است. اگر بتوانم این جابه‌جایی را در نگاه خود انجام دهم و اندازه‌ها را ببینم، امکان ندارد روزی راه بروم و نگویم خدایا شکرت! مهم این است در مسیر باشیم و به آرامشی که مدنظر ما است برسیم.
خیلی ممنون که به صحبت‌های من گوش دادید.

تایپ: مسافر بیت‌الله
ویرایش و ارسال: مسافر محمدرضا
نمایندگی ارتش

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .