English Version
This Site Is Available In English

ازدواج عامل بقای موجودات است

ازدواج عامل بقای موجودات است

چهارمین جلسه از دور سوم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی امیر اراک با استادی راهنما مسافر حسین، نگهبانی موقت مسافر احمد و دبیری موقت مسافر عیسی با دستور جلسه «ازدواج» ۱۱ بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.

 

خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر.
خدا وند را شاکرم برای خدمت دوباره، از آقای مهندس و راهنمای خودم تشکر می کنم.  در مورد دستور جلسه این هفته ازدواج و درادامه تولدیکسال رهایی علی آقا. در مورد ازدواج به نظر من ما که در کنگره قرار گرفته‌ایم اگر الان همسفران ما در کنار ما هستند قطعاً ازدواج موفقی داشته‌ایم تحمل یک آدم مصرف کننده و بدون تعادل و بهم ریختگی‌هایی که دارد و اگرهمسفرهای ما ماندند و ما را تحمل کردند و خانواده را به نوعی مدیریت کردند قطعا همسفرهای خوبی هستند و باید قدرشان را بدانیم.

ازدواج علاوه بر این که در دین ما مقدس شمرده شده است از لحاظ تمام ملیت‌ها و اقوام یک نیاز تلقی می شود، هر انسانی و یا هر موجودی برای ادامه حیات یا بقا و ماندگار شدن نسل نیاز به ازدواج دارد، ضمن این که ازدواج نوعی تکامل هم محسوب می شود، یعنی ما در کنار کسی که از لحاظ خصوصیات اخلاقی روحی روانی و حتی جسمی با ما متفاوت است می توانیم به تکامل برسیم و رشد کنیم، وما در کنگره می گوییم: همسفر بال پرواز است، واقعا در زندگی یا کسی که همسفر ندارد و ازدواج کرده باشد این بال پرواز را حس می کند و یک نوع پشتیبان است. حالا فرقی نمی‌کند چه مرد چه زن، کسی که ازدواج می‌کند در هر شرایط یک پشتیبان دارد، آن‌هایی که ازدواج نکرده‌اند قطعا اقدام کنند.

 

اگر بدون تحقیق و شناخت ازدواج صورت بگیرد نه تنها موثر نیست می‌تواند مخرب هم باشد و مشکلاتی بوجود بیاورد و در نهایت باید تحقیق و شناخت باشد و این که می‌گویند ازدواج را آسان بگیرید به نظر من ازدواج یک سری ملزومات را دارد مگر می‌شود ازدواج کرد و در بحث مسکن و مالی بگویم خدا بزرگ است! باید تفکرش باشد و بعد اقدام کرد.

درمورد تولد علی هم علی آقا اولین رهجوی من بود که وارد لژیون من شد و خصوصیت‌های خوبی داشت که به موقع می‌آمد و می‌رفت به هرحال خیلی منظم بود و سی‌دی‌هایش را منظم می‌نوشت، سفر خیلی خوبی را داشت و به موقع به رهایی رسید و هیچ تکرار پله‌ایی و حال بدی را در سفرش ندیدم، سی‌دی‌ها مرتب، نوع پوشش مرتب و همه چیزش عالی بود، ممنون از این‌که به صحبت‌های من توجه کردید.

در ادامه تولد یکسال رهایی مسافر علی

آرزوی مسافر علی:

آرزو می‌کنم، هیچ‌کس راه و مسیرش را گم نکند.

صحبت‌های مسافر علی:
سلام دوستان علی هستم یک مسافر، شعری که زبان دل همه ما اعضای کنگره است تقدیم می‌کنم به بنیان کنگره :
تو بنیایی و بنیان جدیدی را بنا کردی
تویی آگه ز اسرار الست و دانش و تدبیر
تو بر ویرانه‌ها نیکو عمارت‌ها بنا کردی
مهندس هستی و اندازه‌ها را نیک میدانی
از عشق و عقل و ایمان پرده‌های ناب میخوانی
تو در هر سی‌دی‌ات یک شمه از اسرار حق گویی
تو همچون مرهمی بر درد‌ها و نوش دارویی
تو کردی مردگان را زنده چون عیسای نصرانی
تو راهی بهر این گمگشتگان بگشودی ای موسای عمرانی
تو دادی نقشه راه خروج از عمق تاریکی
جهانبینی چراغ راه بود و مقصدش نیکی
تو اول خشت را محکم نهادی بهر استحکام
و بعدش پروراندی بهترین‌ها بهر استخدام
به هر مصرف کننده یک مسافر نام بنهادی
به او شخصیتی دادی رسد روزی به آزادی
تو دادی ارزش والای انسانی به یک معتاد
تو دادی جرعه‌ای از عشق رحمانی به یک معتاد
تو پیوند محبت را نمایاندی به هر رهجو
تو بذر مهربانی‌ها را نشاندی در دل رهجو
دل هر همسفر را با مسافر مهربان مهربان کردی
اساس خانواده بر محبت ابتنا کردی
پس‌انداز و قناعت، صبرو بخشش یادمان دادی
و دوری کردن از هر ضدارزش یادمان دادی
وگفتی هر که خواهد تزکیه یابد و پالایش
ندارد هیچ راهی جز رود بر جاده ارزش

ابتدا از بنیان کنگره‌۶۰ آقای مهندس عزیز تشکر می‌کنم دوم از تمام خدمتگزارهای کنگره‌۶۰ در سرار کشور و نمایندگی امیر ، راهنمای عزیزم حسین آقا، راهنمای بزرگوار درمان سیگارم آقای رضا عزیز   راهنمای مشاوره تازه واردین آقا ابراهیم سپاسگزارم. دوست عزیزم فرمودند رفتی بالا خیلی از تاریکی‌ها نگو، اما خب مجبورم یک کوچولو اشاره کنم به زمان مصرف و تاریکی‌ها که دوستانی که تازه اومدن و در ابتدای سفر اول هستند فکر نکنند ما از همان اول همین شکلی مرتب، مودب و منظم، شکیل و خدمتگزار و آرام بودیم نه!

اینطوری نبوده من خودم هرچه دارم از کنگره‌۶۰ آموختم ، اگه بخواهم از قبل ورود به کنگره بگویم به شدت در انزوا بودم و بهترین، مهربانتربن و تنها  همسفرم که مادر پیرم هست و با بیماری سرطان دست و پنجه نرم می‌کند با دیدن مصرف مواد مخدر من به بیماری‌هایش افزوده می‌شد و به شدت ناراحت و در عذاب بود و من فکر می‌کنم این دعاهای عمیق و از ته دل و اعماق وجودش که با اون حالت بیماری‌اش بعد از نمازهایش سر به آسمان می‌کرد و برای نجات من از تاریکی‌ها همیشه دعا و گریه می‌کرد باعث شد تا راه برای من نمایان شود و شکی نیست که اذن ورودم به کنگره را از مادر پیرم دارم.
 

در ادامه جذب کنگره شدم و با حس خودم راهنما انتخاب کردم از راهنمای عزیزم حسین آقا خیلی آموزش گرفتم از سی‌دی‌های آقای مهندس خیلی لذت می‌بردم فکر می‌کردم واقعا برای من گفته، با خواست قوی که تمنای دل پشتوانه‌ی اون خواسته بود قدم‌هایم را محکم برداشتم به توصیه‌های راهنمایم گوش کردم داروی اوتی را طبق برنامه راهنما بدون ذره‌ای کم و زیاد مصرف کردم نق نزدم، بهونه نیاوردم چهل سی‌دی سفر اول و چندتا سی‌دی بیشتر خیلی زود و کامل نوشتم و سی‌دی‌های هفته رو گوش می‌کردم و خلاصه نویسی می‌کردم به موقع در کارگاهای آموزش حاضر بودم داوطلب مشارکت کردن بودم ورزش می‌کردم و به پاس این زحماتم سر ده ماه گل رهایی رو از دستان پر مهر و محبت آقای مهندس دریافت کردم و بلافاصله در ابتدای ورود به سفر دوم خدمت در کنگره رو شروع کردم و در ادامه از کسب دانایی و آموزش گرفتن دریغ نکردم به وادی‌ها خیلی علاقه دارم وادی‌ها رو کار کردم و سعی کردم در اعمال و رفتارم به اجرا در بیارم چرا که آقای مهندس عزیز می‌گویند: "آبروی علم به عمل آن است"

تا به این‌جا رسیدم الان حالم خیلی خوبه خیلی از ناراحتی‌ها و بیماری‌هایی مثل سردرد، دل‌ درد ‌ تنبلی و بی‌حوصلگی که داشتم از بین رفتند و محو شدند خیلی متعادل‌تر و آرام‌تر از گذشته‌ام اگر بخواهم بگویم ساعت‌ها زمان میبره چون خیلی چیزها از این مرد بزرگ و راهنماها آموختم حتی آداب غذا خوردن و خوابیدن، فرصت من تمام شد از این‌که به حرف‌های من گوش کردید از همه‌ی شما سپاس‌گزارم.

تایپ: مسافر صادق،مسافر علی

عکس: مرزبان خبری مسافر مهدی

ویراستاری و تنظیم: مسافر اصغر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .