اولین جلسه از دور دوم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی ارم، با استادی راهنمای محترم مسافر تورج، نگهبانی مسافر حسین و دبیری مسافر وحید، با دستور جلسه: «ازدواج» پنجشنبه ۱۱ بهمن ماه ۱۴۰۳ ساعت ۱۷:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان تورج هستم یک مسافر
بخش اول دستور جلسه امروز درباره ازدواج است. در کنگره قانونی داریم که در سفر اول کارهای بزرگ را انجام دهیم به عنوان مثال خرید خونه ، خرید ماشین و همچنین اجازه ازدواج یا طلاق را هم نداریم چرا که ممکن است این مسائل حال مارا بد کند. اگر قصد ازدواج داشته باشیم بعد از سفر اول مجاز هستیم به این دلیل که تا آن موقع حداقل به یک دانایی نسبی رسیده ایم تا بتوانیم تحقیقات درست و تصمیم درستی بگیریم.من خود سال ۱۳۷۹ ازدواج کردم و روزی که سفرم را در کنگره آغاز کردم همسفرم هم همراه من بود و کاملا مرا حمایت کرد.دو سه سال که از زندگی ما گذشت من گرفتار مصرف بالای محرک شیشه شدم به همراه چند نوع مخدر دیگر اما با این تخریب بالا همسفرم همیشه کنار من بود.کم کم کار به جایی رسید که من سه الی چهار ماه به خانه نمیآمدم و نه خانواده ام میدانستند نه خودم که کجا هستم و بعد از چند ماه متوجه میشدند که من در فلان کمپ هستم.یادم میآید وقتی پسرم به کلاس اول رفت یکسری مراسمهایی انجام شده بود و من در زندان بودم که عکس او را به من نشان دادند و گفتند این پسر شماست.بعد آن من بشدت درگیر محرک شیشه شدم و همسرم یک تنه زندگی را پیش میبرد.بخاطر من با خانواده خودش و خانواده من همیشه سر جنگ داشت اما کنار من ماند تا من به کنگره آمدم در حالی که اگر من بودم با فردی مثل خودم هیچوقت زندگی نمیکردم ؛دلیلش هم این است که زن و مرد دو موجود متفاوت هستند ؛ یکی با پیرو عقل و با قلبی کوچک،یکی پیرو عشق و با قلبی بزرگ که اندیشه و تعقل او را تحت تاثیر قرار میدهد.تفاوت بین دو فرد،یکی با روحیه خشن و دیگری با روحیه ای لطیف،باعث اختلاف نظر خواهد شد پس برای ازدواج،دنبال فرد کامل نگردید.در جهان ما همه چیز بر پایه اضداد است ؛ دو جنس مخالف و ضد هم اگر بتوانند باهم زندگی کنند و مشکلات را پشت سر گذارند یعنی اینکه آنها آموزش دیده اند و این توانایی آنهاست.ما باید در زندگی یک مثلث را پیش ببریم ؛عشق ، عقل و ایمان.
اگر همسر من نیروی عشق او کمتر از قوه عقل بود من امروز اینجا نبودم.در وادی چهاردهم در مورد عقل زیاد صحبت میشود اما در آخر عشق پیروز است.من بیشتر از ۳۰۰ بار این وادی را مطالعه کردهام و در اکثر مواقع گریه کردم.بنابراین منتظر نباشید که همه چیز عالی و زیبا بشود و بعد ازدواج کنیم ؛ ما باید زیبایی را خلق کنیم.مثلثی را جناب مهندس ترسیم کردهاند که یک ضلع آن من،ضلع دیگر تو و ضلع دیگر روابط بین من و تو میباشد.این روابط باید متعادل باشد بطور مثال من همسرم را با تمام خصوصیات خوب و بد دوست دارم و او هم باید بر همین اساس عمل کند در غیر اینصورت به مشکل برخواهیم خورد.روابط بین ما باید بر اساس دیدن خوبی های یکدیگر و کمرنگتر کردن اختلافات باشد. در واقع آنچه را که برای خود میپسندیم برای او هم بپسندیم و بالعکس.توصیه من به افرادی که ازدواج نکردهاند این است که نترسید ؛ از وارد شدن در یک مسیر به نام ازدواج نترسید چرا که جهان هستی و نیروهای الهی به کمک شما خواهند آمد.
بخش دوم دستور جلسه در مورد باقر عزیز میباشد. باقر با مصرف بسیار زیادی به لژیون آمد و بسیار خوب سفر کرد. میدانست که برای چه به کنگره آمده است و قطعا همسفر بسیار خوبی دارد و این ازدواج در این قضایا هم دخیل است. باقر خوب سفر کرد و الان هم خدمتگزار است و این خیلی عالی است و از همه مهمتر عشق خدمت کردن در وجودش بود ؛ این خیلی مهم است. امیدوارم که ماندگار باشد و در کنگره بماند. یک سفر اولی وقتی وارد میشود و باقر را میبیند ، این برای باقر یک خدمت میباشد چه جایگاهی داشته باشد یا نداشته باشد. امیدوارم که جایگاه های بالاتری را تجربه کند ؛ به خودش و همسفرانش تبریک میگویم.
از اینکه به صحبت های من توجه کردید از همه شما سپاسگزارم.
اعلام سفر مسافر باقر
سلام دوستان باقر هستم یک مسافر
آخرین آنتی ایکس مصرفی:شیره تریاک ؛ روش درمان:DST ؛ داروی درمان:شربت اوتی ؛ ورزش در کنگره: شنا و والیبال ؛ ۱۰ ماه و ۹ روز با راهنمایی استاد خوبم آقا تورج سفر کردم و هم اکنون یک سال و ۹ روز است که آزاد و رها هستم.
خلاصه سخنان مسافر باقر:
سلام دوستان باقر هستم یک مسافر
قبل از هر چیز از آقای مهندس تشکر میکنم که چنین بستری را فراهم کردهاند که ما بیاییم و به خوبی درمان شویم و آرامش به زندگی ما برگردد. تشکر میکنم از راهنمای خوبم آقا تورج عزیز که واقعا ۱۰ ماه مرا تحمل کردند زیرا من همیشه دیر به لژیون میرسیدم و همیشه یک بهانه ای داشتم ؛ واقعا از ایشان ممنونم که باعث شدند من رها شوم و به حال خوش دست پیدا کنم. از حال و احساس خودم برایتان بگویم که خداراشکر میکنم خیلی حس خوبی دارم الخصوص از وقتی در این شعبه خدمت میکنم. از ایجنت محترم شعبه ، مرزبان های عزیز ، قسمت اوتی و سایت و نشریات تشکر میکنم. همچنین از خدمتگزاران شعبه البرز خیلی تشکر میکنم زیرا من سفرم در آنجا به پایان رسید. از هسمفر و دختر گلم تشکر میکنم که واقعا در این یک سالی که من سفر میکردم خیلی هوای مرا داشتند و حامی من بودند و در نهایت امیدوارم که همه سفر اولی های عزیز به این حال خوش دست پیدا کنند. از اینکه به صحبت های من توجه کردید از همه شما سپاسگزارم.
تایپ:مسافر مسعود
ویرایش و بارگزاری:مسافر احسان
- تعداد بازدید از این مطلب :
312