جلسه سوم از دور سی هفتم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰؛ نمایندگی فردوسی؛ با استادی ایجنت محترم مسافر مرتضی ، نگهبانی مسافر اکبر و دبیری مسافر جواد در روز پنجشنبه 11 بهمن ماه 1403 در ساعت 16/30 با دستور جلسه «ازدواج » شروع به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مرتضی هستم مسافر
خدا را شکر که در این جایگاه قرار گرفتم تا خدمت کنم و آموزش بگیرم
دستور جلسه امروز دارای دو بخش است، اول دستور جلسه ازدواج و همچنین تولد یک سال رهایی مرزبان محترم مسافر حسین
همینطور که همه دستور جلسات و همه هستی دو قسمت دارد این دستور جلسه هم دو قسمت است یعنی صور آشکار و صور پنهان، معمولاً اولین چیزی که بعداز ازدواج به ذهنمان میرسد این است که ازدواج کنیم و خانواده تشکیل بدهیم که خیلی هم خوب است و باید اتفاق بیفتد البته برای مسافرانی که سفر اولی هستند این اتفاق باید بعداز رهایی رقم بخورد یعنی نباید یک جهش انقلابی بهیکباره اتفاق بیفتد و نرویم همین فردا ازدواج کنیم اما در سفر دوم باید قطعاً این اتفاق بیفتد ازدواج در نگاه اول شاید این باشد که زوجی اختیار میکنیم اما این تمام ماجرا نیست و صور پنهانی هم دارد که آن این است که باید دو قلب به هم نزدیک و یکی بشوند درواقع در زمان مصرف، خود من با مواد مخدر ازدواجکرده بودم شاید در صور آشکار من ازدواجکرده بودم اما در صور پنهان من مواد را به خانواده ترجیح داده بودم.
اما زمانی که وارد سفر دوم شدم و آن پیمانی که با همسفرم بسته بودم واقعی شد و سعی و تلاش کردم که قلبهایمان را هم یکی کنیم که این خیلی ارزشمند بود، درواقع اعمال کوچکی لازم بود که من بلد نبودم و فکر میکردم همینکه من پولی دربیاورم و به خانواده بدهم تمام ماجراست برای مثال زمانی که خسته از سرکار میآمدم و چای میخواستم و اگر کمی دیر میشد میگفتم مگر از صبح چکار کردی و قدردانی را بلد نبودم همین موارد کوچک بود و تأثیرات زیادی داشت یا بارها همسرم بعداز کلی صبر که من برسم و ناهار باهم بخوریم تا سفره پهن میشد من صبر نمیکردم و شروع میکردم به خوردن و احترامی برای صبر او قائل نبودم اما این را امروز در کنگره یاد گرفتم.
اولاً امروز از همسرم سپاسگزارم برای همراهی من در کنار من باقی ماند و من هم همین قوانین کوچک را انجام میدهم برای مثال هرچند شب یکبار شاخه گلی هدیه میبرم و تشکر میکنم که تمامقد در کنار من حتی درگذشتهٔ تلخم هم باقی ماند.
همانطور که تمام ما میدانیم برای رسیدن به تعادل ما باید سه ضلع کنگره، کاروخانواده را رعایت کنیم، اگر این سه ضلع در تعادل باشد حال ما هم خوب است اما زمانی که تعادل این سه ضلع به هم بریزد ماهم دچار بههمریختگی خواهیم شد مثلاً من صبح تا شب به کنگره بیایم و حواسم به خانواده نباشد، صور پنهان میشود که گفته شد و جواب معکوس میدهد ویا کار را رها کنم و به خانواده و کنگره بچسبم و بگویم خدا بزرگ است و هر آنکس که دندان دهد نان دهد که این هم درست نیست و زمانی درست است که من کارهایم را انجام بدهم و برنامهریزی کنم و آنوقت است که باید به خداوند بسپارم.
از اینکه به صحبتهای من گوش کردید متشکرم.
در ادامه شاهد تولد یک سال رهایی مرزبان محترم مسافر حسین بودیم
سلام دوستان مرتضی هستم یک مسافر:
به حسین عزیز تولد یک سال رهاییاش را تبریک میگویم
حسین واقعاً انسان خوشقلب و مهربانی است و در شعبه مرزبان مالی هست.
من همیشه در تمامی جلسات مرزبانی میگویم که هرکس حال خوش و درامد عالی میخواهد خدمت کند، خدمت کردن در کنگره واقعاً نصیب هرکسی نخواهد شد و این خیلی لطف ارزشمندی هست و باید قدردان باشیم و خالصانه خدمت کنیم.
دوباره هم به حسین تبریک میگویم و امیدوارم او را در جایگاههای راهنمایی و ایجنتی و بالاتر ببینم.
سخنان راهنمای مسافر:
سلام دوستان حسین هستم یک مسافر:
حسین واقعاً جنسش از لطف و بلوری است، وقتیکه غم و غصه یا مشکلی به سراغ حسین میآید حسین باقدرت و درک و آرامش از آن عبور میکند
امروز من به حسین افتخار میکنم که توانست این غول بیشاخودم اعتیاد و سختی هارا پشت سر بگذارد و به این جایگاه برسد. حسین واقعاً لیاقت بهترین هارا دارد
و بهتمامی همسفرهایش تبریک فراوان عرض میکنم که زحمات زیادی را در سفر حسین کشیدند
سخنان مسافر:
سلام دوستان حسین هستم مسافر:
ازنظر من در طول سفر یک مسافر جدا از مسائل جسمی، مسائل روانی هم از اهمیت بالایی برخوردار است. من در سفر اول و در پلهٔ 3 سیسی بودم که صبح جمعه در پارک ماشینم به سرقت رفت و کلیهٔ ابزارهای کارم هم در ماشین بود اما من بجای اینکه استرس ماشین و ابزارهایم را داشته باشم، تنها دلواپس نامهٔ دارویم بودم که در ماشین بود و چون من برای وعدهٔ ظهر دارو نداشتم به هرکدام از دوستانم که تماس گرفتم به من دارو ندادند ولی یکی از دوستانم که من حس خوبی به او نداشتم به من دارو داد و از این روزبه بعد من متوجه شدم که بایستی با همهٔ اعضای کنگره با عشق رفتار کنم و هرچه در این پروسه با عشق بیشتری برخورد کردم حال خودم بهتر شد.
در مورد خدمت کردن برای حال خوش هم باید بگوییم کسانی بعداز اتمام سفر اول خدمت نکردند از کنگره دور میشوند چون سفر دوم از قطع مواد تا رسیدن به خود است و این تنها با خدمت کردن صورت میگیرد
سخنان راهنمای همسفر:
واقعاً قرار گرفتن در این جایگاه توفیق میخواهد و خدا را شاکرم که این توفیق به من هم داده شد
همه فال حافظ میگیرند اما من از کتاب 60 درجه فال گرفتم که قسمت برداشت محصول آمد که استاد سردار صحبت میکردند که مصداق حسین آقا و خانواده محترمشان میباشد که درگذشته توان انجام کاری را بهدرستی نداشتند اما امروزه مسئولیتهای بسیاری را به بهترین شکل ممکن انجام میدهند و آموزشهای زیادی گرفتند که به یک دونده ماهر تبدیل شدند.
فرزانه نمونه یک زن عاشق است که من عشق را درونش دیدم و با صبر به همسرش عشق میورزد صبر زیادی دارد و همیشه برای خانواده خود ارزش قائل هست انشا الله که سعی و تلاش کند تا در جایگاههای بالاتری قرار بگیرد تا بازپرداخت رهایی خود را بدهد
و تشکر میکنم از همه دوستان و راهنمایان که زحمات زیادی برای رهایی مسافران میکشند
سخنان همسفر:
سلام دوستان فرزانه هستم همسفر حسین
خدا را شکر میکنم که این جایگاه فرخنده را تجربه میکنیم و این به لطف خدا و دستان پرمهر آقای مهندس صورت گرفته انشالله که به خواستهٔ دلشان که جهانیشدن کنگره 60 هست برسند.
خواسته داشتن برای درمان موضوع مهمی هست که این خواسته در حسین آقا شکل گرفت و من از این موضوع خیلی خوشحالم و تولدش را تبریک میگوییم و امیدوارم در کنار هم در کنگره ماندگار باشیم
از تمامی خدمت گذاران و راهنمایان، ایجنت و مرزبانها تشکر و قدردانی میکنم ممنون که به حرفهای من گوش کردید
سخنان مادر مسافر:
روزهایی بود که من به عروسم میگفتم از پسرم جدا شو و برو یا به حسین بگو بین من و مواد یکی را انتخاب کن و عروسم در جواب میگفت که من آبرویم را دوست دارم روزی خودش خسته میشود و کنار میگذارد و از عروسم تشکر میکنم که پای پسرم ایستاد و از همه شما تشکر میکنم.
سخنان راهنمای پسر مسافر:
سلام دوستان مهدی هستم یک همسفر
از همه افرادی که در کنگره 60 خدمت میکنند تشکرمی کنم و حسین آقا از روز اول برای آوردن پسرش به کنگره چالش داشت و همیشه به من میگفت که میشود کاری کنید که زودتر پسرم به کنگره بیاید چون میترسم مانند خودم مصرفکننده بشود و اولین جلسه او را به پارک آورد و در ادامه به همسفران ملحق شد و ما در شنبهها شعبه شفا برای همسفران آقا جلسه داریم و هر کس از اقوام و آشنایان شما که مایل است میتواند آنجا حضور پیدا کند و ما در قسمت همسفران علاوه بر پیشگیری، آموزشهای جهانبینی هم داریم و درست و غلط را آموزش میدهیم و من هم خدا را شاکرم و هر کس که از طریق شما وارد کنگره میشود خوشحالی آنهم به شما خواهد رسید و یوسف پسری بسیار خوب، خوشقلب و خوش خندهای هست و با آمدن به کنگره به خودش کمک میکند و البته باعث خوشحالی خانوادهاش هم میباشد ممنون که با سکوتتان به صحبتهای من گوش کردید
سخنان همسفر یوسف:
سلام دوستان یوسف هستم یک همسفر
از همه راهنمایان عزیز که به پدرم آموزش دادند تا به اینجا برسد تشکر و قدردانی مینمایم و دوم اینکه تولد پدرم را به خودش وجودمان تبریک میگویم و قبل از کنگره زندگی ما خیلی بیروح و رنگ بود ولی بعداز آمدن پدرم به کنگره رنگ و لعاب دیگری گرفت.
خیلی ممنون که به صحبتهایم گوش کردید.
تایپ: مسافر محمد لژیون دهم و مسافر مهران لژیون چهارم
ویرایش : مسافر کاظم لژیون سوم
تصویر بردار: مسافر علی لژیون یکم
ارسال خبر: مسافر محمد لژیون پنجم
- تعداد بازدید از این مطلب :
152