ششمین جلسه از دوره پنجاهم کارگاههای صبحگاهی عمومی کنگره ۶۰، نمایندگی پارک لاله، به استادی راهنمای محترم مسافر امیر، نگهبانی مسافر مهدی و دبیری مسافر محمد با دستور جلسه «ازدواج» پنجشنبه 11 بهمن ۱۴۰۳ ساعت ۶ صبح آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان امیر هستم یک مسافر. خداوند را شاکرم در جمعیت احیاء انسانی کنگره 60 حضور دارم و میتوانم خدمت کنم و آموزش بگیرم. در سفر اول و در سفر دوم پارک لاله خیلی به من کمک کرد. درگذشته هیچکدام از امکاناتی که امروز در پارک لاله وجود دارد نبود و با تدابیر خدمتگزاران امکانات بسیار خوبی فراهم شد. از ایجنت محترم آقا حامد و گروه مرزبانی تشکر میکنم، این عزیزان صبحها میآیند و شرایط را برای برگزاری جلسات فراهم میکنند.
دستور جلسه ازدواج با مسئله اعتیاد ارتباط دارد. یکی از بحثهای مهم جهانبینی در ساختار کنگره 60 موضوع ازدواج است. اگر ازدواج مهم نبود، هرگز آقای مهندس یکی از دستور جلسات را به این موضوع اختصاص نمیدادند. درمان اعتیاد یک سفر است و سفر زندگی هم یک سفر است.
سفر زندگی در جهان مادی است و ما در جمع به تکامل میرسیم و در تنهایی هیچ تکاملی اتفاق نمیافتد. هنگامیکه میکنیم سفر دو نفرِ شروع میشود و این روند ادامهدار خواهد بود و فرزند و سایر چیزها نیز به آن اضافه میشود. حال خوش و کامل شدن من با ازدواج درست، تکمیل میشود.
اگر ازدواج انجام نشود چه اتفاقی میافتد؟ نتیجه این میشود که من تنها میمانم و هیچ هدفی نخواهم داشت و طبیعتاً آیندهای هم وجود ندارد. در تنهایی تکامل اتفاق نمیافتد و من در تنهایی باید فقط با خودم بسازم.
با ازدواج کردن، تفکر دیگری در مقابل من قرار میگیرد، و باید آن تفکر را در نظر بگیرم. درگذشته به این موضوع اعتقاد داشتند که کامل شدن مرد، با ازدواج صورت میگیرد.
دستور جلسه ازدواج دو جهت دارد، در یکجهت کسانی که ازدواجکردهاند قدر خانواده خود را بیشتر میدانند و در جهت دیگر با افکار یک نفر دیگر هم آشنا میشوند.
ساختار کنگره60 طوری طراحیشده است که حال من به آرامش برسد. عدهای هستند ازدواجنکردهاند و حال خوبی ندارند و نمیتوانند حتی در کنار اعضای فامیل بهراحتی زندگی کنند! افرادی که ازدواج نمیکنند سازگاری ندارند و دنیای تاریکی برای خود میسازند و مدام در تنهایی هستند.
تنهایی، روان انسان را پریشان میکند. در تنهایی با جن درون زندگی میکنیم و مرتب فرمانهای غلط صادر میشود. در سفر اول ازدواج و طلاق پیشنهاد نمیشود، چون فرد تحت تأثیر دارو است، اما در سفر دوم باید به این موضوع فکر کنیم.
انسان ازدواج کردن را سخت میکند، درگذشته بسیار راحتتر ازدواج میکردند. یار هرکسی، شخصی است که میخواهد در کنارش زندگی کند و ما باید یار خود را پیدا کنیم. زندگی را باید با یکدیگر ساخت.
اگر هرکدام بخواهند حرف خودشان را بزنند، زندگی به فروپاشی ختم میشود ، هیچکدام نباید خودشان را محور اصلی زندگی بدانند. هنگامیکه دو نفر باهم ازدواج میکنند باید در تمام مسائل زندگی باهم مشورت کنند.
بعضیاوقات عدهای ازدواج میکنند ولی این کار را بهطور رسمی انجام نمیدهند و در رابطه آنها هیچ خبری از جهانبینی وجود ندارد. وقتی من باکسی ازدواج میکنم باید تمام چیزهایی که دارم با او سهیم شوم، چون شخص مقابل تمام عمر و جوانی خودش را گذاشته است و این حق او است که در همهچیز با من سهیم باشد.
جهانبینی پایه زندگی است و اگر نباشد مدام بهانه میآوریم که همهچیز باید مهیا باشد، تا من ازدواج کنم و دائماً در حال بهانه آوردن هستیم، چون نمیخواهیم درست زندگی کنیم.
اگر خواسته خود را با طرف مقابل برای ازدواج مطرح کردم و جواب دریافت نکردم، نباید پیگیر شوم. مطمئناً با حرکت راه نمایان میشود، اما درصورتیکه بخواهیم زندگی کنیم.
تایپ و پیاده سازی : مسافر سعید
- تعداد بازدید از این مطلب :
209