در مورد دستور جلسه ازدواج، به نظر من، من خودم زود ازدواج نکردم و در هجده سالگی با عشق ازدواج کردم و معتقدم اگر صد بار دیگر به عقب برگردم، باز هم گزینه روبرویم، مسافرم خواهد بود. برخی چیزها در زندگی ما، به قول قدیمیها، قسمت ماست و نمیتوانیم تقدیر را تغییر دهیم.
من با یک مصرفکننده ازدواج کردم تا بدیهای خودم بیرون ریخته شود. شاید اگر این اتفاق نمیافتاد، از من مریم بهتری ساخته نمیشد. عقیده من این است که مانند همه بزرگترها میگویند: ازدواج هندونه دربسته است و واقعاً هم همینطور است.
خودم به شدت با مخالفت مادرم روبرو بودم، اما نمیدانم چه شد که مخالفتش مثبت شد. واقعاً من و مسافرم فکر نمیکردیم که روزی والدینم موافق ازدواج ما شوند. وقتی که موافقت کردند و وارد مسیر زندگی شدم، یکی دو سال بعد فهمیدم مسافرم مصرفکننده است در آن زمان واقعاً نمیتوانستم با خانوادهام در میان بگذارم. انتخاب خودم بود و با تمام وجود دوستش داشتم و کنارش ایستادم.
خدا را شکر که کنگره سر راه ما قرار گرفت. وقتی وارد کنگره شدم، فهمیدم که این نیاز من مریم بوده که آدمی مثل مسافرم سر راه من قرار بگیرد تا من پختهتر شوم.
از آقای مهندس تشکر میکنم. به قول خانم الهام عزیز، اگر به عقب برمیگشتم، نمیگویم که ازدواج نمیکردم، بلکه فقط باید شناخت کافی داشته باشیم. من خودم یک دختر دارم و بهتر است در مورد ازدواج با فرزندانمان صحبت کنیم که ازدواج چه شکلی است، چه کارهایی باید انجام شود و هیچ وقت از آدم روبرویمان انتظار نداشته باشیم که صد درصد کامل باشد، چون خودمان هم کامل نیستیم.
این میشود یک ازدواج کامل که در آن میتوانیم بدیهای یکدیگر را ببخشیم. ازدواج یعنی قرار گرفتن کنار یکدیگر با تفاوتهایمان و چقدر خوب است که آدمها بتوانند کنار یکدیگر با تفاوتهایشان بهترین باشند.
تایپ: مرزبان همسفر مریم
رابط خبری: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر عطیه(لژیونسردار)
ویرایش: همسفرالین رهجوی راهنما همسفر عطیه(لژیونسردار)
ارسال:همسفر لیلا دبیر سایت
همسفران نمایندگی محمدیپور قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
57