فراز و فرودهایی که انسان در جهانبینی تجربه میکند، شرایطی به وجود میآورد که باید دقت کند و مهمتر از مسائلی که به وجود میآید، تفسیر انسان از مسائل اولویت و اهمیت بالایی دارد به اندازهای این تفسیر مهم است که یک اتفاق خوشایند را میتواند به یک فاجعه تبدیل و ناامیدی خلق کند و برعکس از یک موقعیت بغرنج و پیچیده که همه شاید آن را یک شرایط دردناک، بدشانسی، بدبختی و یا مصیبت تفسیر یا تلقی کنند، نتیجه خوشایندی به وجود بیاید و انسان زمانی به این نکته میرسد که زحمت بکشد تا به پختگی و دانایی برسد و دقیقاً در همین نکته است که نیروهای منفی وارد صحنه میشوند و اگر انسان احساس کند که در زندگی همه چیز را باخته و از دست داده و اتفاقات گذشته قابل جبران نیستند.
نیروهای منفی با تفسیری که از اتفاقات زندگی انسان میکنند، اصطلاحاً دل انسان را خالی میکنند، چون اگر انسان احساس کند پشتش خالی شده ناامید میشود ولی طبق مبحث اشتباه کودک در کتاب ۶۰ درجه زیر صفر که بیان میکند تمام اشتباهات گذشته انسان قابل جبران است، آن زمان است که انسان ناخودآگاه قدرت و نیرو میگیرد و شروع به جبران و اصلاح خرابیهایی که به بار آورده میکند. اصولاً تکامل در جمع صورت میگیرد و نیروهای منفی کاری میکنند که انسان در جمع درست و صحیح قرار نگیرد البته باید توجه داشته باشیم که تخریب در جمع غلط هم انجام میگیرد.
اگر انسان قوانین جهانبینی را بلد باشد، زندگیاش تغییر میکند و این موضوع اصلاً ربطی به هوش و استعداد ندارد، چون انسان دارای روح است و این نیروها به انسان القاء میشود و میتواند راه را پیدا کند، ولی حیوانات روح ندارند و کاری نمیتوانند انجام دهند. ما انسانها روح داریم و اگر از روح خود استفاده نکنیم با حیوانات فرقی نداریم، متأسفانه انسانها از داشتههای خود استفاده نمیکنند و نیروهای منفی میخواهند روح را از بازی خارج کنند و جن درون بازی را در دست بگیرد، چون روح در جسم ارزشها را به انسان القاء میکند ولی جن درون ضدارزشها را به انسان القاء میکند.
جهانبینی علم زندگی را به ما میآموزد و کلید حل مشکلات در جهانبینی انسان است. هر کدام از وادیها نقش بزرگی در زندگی ما انسانها ایفا میکنند و شاه کلیدی هستند که در اختیار ما انسانها قرار داده شده است. مرحله اول در جهانبینی آموزش صحیح است تا با دانایی و آگاهی بیشتر مشکلات خود را حل کنیم و همچنین آموزش، در قسمت تفکر و عقل انسان صورت میپذیرد و هنوز به قسمت دل راه پیدا نکرده است، باید بدانیم مرحلهای که به دل انسان راه پیدا میکند، کجا قرار دارد؟ آنجا است که باید یاد بگیریم چگونه قفلها را با کلید باز کنیم.
وقتی این موارد از ذهن به دل انسان منتقل میشود، مانند این است که از یک قله، وارد قله بلندتر میشود، حتی از یک مرتبه دانستن، وارد مرحله دیگری از دانایی میشود. هدف نیروهای منفی و مخرب این است که اگر خواستههای انسان اجابت شود، یعنی همه چیز خوب است ولی اگر خواستهها اجابت نشوند، به این معنی است که همه چیز خراب است.
وقتی فردی تلاش میکند که در جهت صراط مستقیم حرکت کند ولی نتیجه مورد دلخواهش را به دست نیاورد، نباید ناراحت شود بلکه باید تلاش خود را انجام داده و منتظر نتیجه نباشد چون نتیجه مربوط به انسان مربوط نمیشود، وقتی از همه جهت تلاش و کوشش کرد و دیگران هم کمکهای لازم را در رابطه با موضوع مورد نظر برایش کردند، ولی نتیجه خوبی نداشت، دیگر مهم نیست.
نیرویهای منفی میخواهند، به باورهای انسان صدمه بزنند و آنها را نابود کنند و دوست دارند انسان نتواند به خواستههای خود دست یابد و در نرسیدن انسان به خواستهها تاُکید فراوان میکنند، چون نرسیدن انسان به خواستهها در انسان احساس، قربانی و نابود شدن را القاء میکند و انسان فکر میکند، من تلاش خود را کردم و این تلاش برای من پس انداز خواهد شد، یعنی انسان در این مرحله است که تسلیم شدن را میآموزد و دست از تلاش و کوشش برنمیدارد این مسائل عقبه، یعنی گذرگاه سخت هستند.
انسان هر وقت از قلهای به قله دیگر عبور کرد، یعنی از آن عقبه عبور کرده است و از آزمایش سربلند بیرون آمده و فلز وجودش عوض شده و از مس به نقره یا طلا تبدیل میشود. وقتی به زندگی پیامبر نگاه میکنیم، مراحل سخت از دست دادن پدر قبل از تولد و وفات مادر در دوران کودکی و سپس مرگ پدربزرگ را میبینیم که ایشان کنار عموی بزرگوارشان در شرایط سخت در شعبابیطالب چه سختیهایی را متحمل شدهاند. همه این مشکلات اتفاقی و تصادفی نبوده است زیرا پیامبر اسلام جزو بندگان محروم خداوند بودند، چون خداوند خواستار این حکمت بوده که ایشان از این عقبهها عبور کند، ایشان از مراحل سخت و دشوار عبور کردند تا کلمات و صحبتها در انسانها اثر گذار باشد و وقتی که خواستند به مردم آموزش بدهند، خودشان آموزشهای لازم را دیده و تجربه کافی داشته باشد.
انسان در مراحل سفر خود در رودخانه آرام نیست بلکه مکانی باتلاق و منجلاب است و مکانی دیگر آبشار است، بنابراین مسیری که تجربه میکنیم یه سری اتفاقات برای انسان رقم میخورد که باید تفسیر درستی از این اتفاقات داشته باشیم، اگر تفسیر درست از این مسائل داشته باشیم میتوانیم القاء را در نیرویهای منفی خنثی کنیم، البته ممکن است سختی و ناامیدی را تحمل کنیم ولی وقتی بتوانیم به آنها غلبه کنیم، از آن عقبه و یا مرحله عبور خواهیم کرد و به مرحله بالاتری میرسیم. تفاوت بین انسانها وجود ندارد، فقط بعضی از آنها از این عقبهها عبور کردهاند و توانستهاند از این مراحل عبور کنند و برای همین فلز وجودشان تغییر کرده است و ما آنها را جزو بزرگان میدانیم.
نویسنده: همسفر زهرا رهجوی راهنما همسفر پریا (لژیون سوم)
رابط خبری لژیون: همسفر هانیه رهجوی راهنما همسفر پریا (لژیون سوم)
ویراستاری و ارسال: همسفر لیلا رهجوی راهنما همسفر مریم (لژیون اول) نگهبان سایت
همسفران نمایندگی صائب تبریزی
- تعداد بازدید از این مطلب :
87