در سیدی عبور استاد امین در مورد جهانبینی صحبت میکنند و تأکید میکنند، که جهانبینی در زندگی انسان بسیار مهم است. مسائلی در زندگی ما پیش میآید، که مهمتر از مسائل، تفسیر و برداشت ما از آنها است. تفسیر انسان از مسائل اهمیت بالایی دارد؛ بهقدری که میتوانیم یک اتفاق خوشایند را به یک فاجعه تبدیل کنیم و یا از نتیجه یک موفقیت بزرگ، ناامیدی و یأس نصیب ما شود. میتوانیم از یک موقعیت پیچیده، که همه آن را مصیبت میدانند، یک موقعیت عالی و ایدهآل بسازیم. انسان زمانی به این نقطه میرسد، که به دانایی و پختگی دست یابد و برای رسیدن به این مرحله باید زحمت زیادی را تحمل کند؛ اما دقیقا وقتی به این نقطه میرسد، نیروهای منفی وارد عمل میشوند و با تفسیر نادرست از اتفاقات، دل انسان را خالی میکنند. وقتی انسان احساس میکند همهچیز را باخته و این قابل جبران نیست، ناامید میشود؛ اما اگر به او بگویند که اشتباه کرده است؛ ولی اشتباه او قابل جبران است، آنجا است که شخص برای جبران نیرو و انرژی میگیرد.
استاد میگویند: «من همیشه فکر میکردم در تنهایی میتوانم آرامش و تفکر بهتری داشته باشم؛ اما نمیدانستم که تکامل در جمع صورت میگیرد.» نیروهای منفی سعی دارند انسان را از جمع خارج کنند. در جمع درست انسان میتواند رشد کند؛ اما اگر در جمع نادرستی قرار بگیرد، تخریب ایجاد میشود. قوانینی که آقای مهندس به ما آموختند قوانین جهانبینی هستند، که اگر انسان آنها را یاد بگیرد، زندگی او تغییر میکند. این موضوع اصلا ربطی به هوش و استعداد ندارد. اگر در آنجا حاضر باشید، مطالب به شما منتقل میشود و اگر حضور نداشته باشید، نمیتوانید یاد بگیرید. انسان چون روح دارد، به او القا میشود و نیروهای منفی سعی دارند که روح را از این بازی خارج کنند.
یکی از ابزارهای قوی تفسیر مسائل است. ما در تنهایی فکر میکنیم، که بهتر میتوانیم یاد بگیریم؛ اما این تفکر غلط است و به ناامیدی ختم میشود. همانطور که آنتونی رابینز میگوید: «من فکری را انتخاب نمیکنم که به من قدرت نمیدهد یا فکری را انتخاب نمیکنم که به من ضعف میدهد.» در جهانبینی نیز همینطور است، انسان وقتی وارد میشود، مخصوصا اگر دردمند و نیازمند باشد، لذت میبرد و در دل او امید جوانه میزند. جهانبینی؛ یعنی دانشی که علم زندگی کردن را به ما میدهد و کلیدهای مختلفی را در اختیار انسان قرار میدهد. هر وادی، یک کلید بزرگ است و به اصطلاح شاهکلید در اختیار انسان قرار میگیرد. امید در انسان بهوجود میآید و انرژی در او ایجاد میشود. این ابتدای کار است و هنوز فقط کلیدها را شناخته است. آیا میتواند با این کلیدها کار کند و از آنها استفاده کند؟ وقتی میخواهیم از یک مرحله به مرحله بالاتری برویم، باید مرحله یا طبقه پایینتر را تجربه کنیم و سپس به مرحله بالاتر برسیم. باید آزمون پس بدهیم و آزمایش شویم، تا به مدارج بالاتر برسیم. باید سختیهای زیادی را تجربه کنیم و نقطهتحمل خود را بالا ببریم، تا به طبقه چهارم بهشت وارد شویم. ابتدا باید طبقه سوم جهنم را تجربه کنیم و سپس به بهشت برسیم. استاد میفرمایند که آقای مهندس همیشه به من میگفت: «تو تلاشت را بکن؛ ولی نتیجه آن به تو ربطی ندارد.» یعنی اگر خیر و صلاح تو در آن کار باشد به تو میرسد؛ پس تو سعی کن و به خداوند بسپار. در آیه شریفه خداوند میگوید: «لیس للانسان الا ما سعی» یعنی انسان چیزی نیست جز اینکه تلاش میکند و از هیچ تلاشی فروگذار نمی کند. انسان باید از آن عقبه عبور کند و آزمایش را پس بدهد. این آزمایشات و امتحانات خیلی سخت هستند و باید سختی را هموار کند و عبور کند. آنهایی که عبور کردند، فلز وجودی آنها تغییر میکند و به مدارج بالایی میرسند.
اگر انسان جهانبینی را اول یاد بگیرد، امید در دل او ایجاد میشود و آموزش میبیند و جلو میرود؛ اما برای اینکه فلز وجودی او بالاتر برود، باید از مرحله تفکر و عقل به مرحله قلب برسد. این زمانی اتفاق میافتد، که از آن گذرگاهها و مراحل سخت عبور کند و وقتی که عبور کرد، تواناییهای او کاملا متفاوت میشود. این ساختار باید خرد شود و از نو ساخته شود.
نویسنده: همسفر ملیحه رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیونسوم)
ویرایش: همسفر الهام رهجوی راهنما همسفر عاطفه (لژیونسوم)
ارسال و ویراستاری: همسفر مریم نگهبان سایت
همسفران نمایندگی بیرجند
- تعداد بازدید از این مطلب :
55