سلام دوستان محسن هستم یک مسافر.
در ابتدا، شکرگزار خداوندی هستم که اذن ورودم به کنگره 60 را صادر نمود.
از آقای مهندس دژاکام و خانواده محترمشان سپاسگزار و قدردان هستم که چنین بستری را برای ما فراهم کردند تا وارد کنگره شده و به حالخوش برسیم و بتوانیم اول به خودمان بعد به دیگران خدمت کنیم. از راهنمایان گرامیام تشکر میکنم که زحمتهای بسیاری کشیدند و اگر امروز حال خوشی دارم مدیون این عزیزان هستم.
اوایل مصرف، به صورت تفریحی از موادمخدر استفاده میکردم، ترس اینکه مصرف کننده دائمی شوم همیشه با من بود، حتی فکر هم نمیکردم که روزی به صورت دائمی مواد مخدر مصرف کنم، ولی با گذشت زمان، اين ترس از بین رفت و تمام سیستم فیزیولوژی بدن من بههمریخت و تمام حسهایم سرد و یخ زده شد. چندین سال با ترس، نگرانی و گوشهگیری زندگی کردم. البته فقط میشود اسم زندگیکردن را روی آن گذاشت.
مانند اغلب مصرف کنندگان مواد مخدر با کولهباری از ناامیدی و تاریکی وارد کنگره شدم، خیلی حال خرابی داشتم.
همیشه در خلوت خودم گریه میکردم و به دنبال راهی بودم برای نجات و رهایی از باتلاقی که روزبهروز در آن فرو میرفتم. چندین بار تصمیم به ترک مواد گرفتم، ولی همیشه به بنبست میرسیم و دوباره روز از نو، روزی از نو.
اعتیاد به موادمخدر توانایی انجام هرکاری را از من گرفته بود، نه میتوانستم درست فکر کنم، نه درست تصمیم بگیرم و نه حتی جرأت انجام کاری را داشتم. روزبهروز حالم خرابتر میشد و بیشتر از قبل دچار ناامیدی میشدم، تا اینکه بهواسطهی اتفاقی مبارک، راه کنگره برای من باز شد. به مانند آنکه در دل ظلمات و تاریکی، نوری مرا به سمت خود فرا میخواند. روز اول که به شعبه خواجو آمدم، با استقبال گرمی روبرو شدم، باورش برایم سخت بود، همه حال من را درک میکردند، گویی از قبل منتظر من بودند. آغوش گرم، لبخند پر مهر و حرفهای راهنمای تازه واردین، مرا دگرگون کرد. گویی بذر امیدی در وجودم ریشه دواند که تا آن زمان، مانند زمینی خشک و بی آب و علف شده بود.
سه جلسه اول مهمان شعبه بودم. بعد از آن با حس خوبی که در من به وجود آمد، لژیون انتخاب کرده و از همان اول با خواسته قوی که داشتم، فرمانبردار راهنمای گرامیام شدم. سروقت به کنگره میآمدم، در کارگاه آموزشی و لژیون شرکت میکردم و آموزش میگرفتم.
تغییر را روزبهروز، بیشتر احساس کردم و حالم بهتر شد و بزرگترین نعمت، که امید به زندگی کردن است، دوباره در دلم ظهور کرد.
امروز که این مطلب را مینویسم، نزدیک به رهاییام است، رهایی از بند جهل و نادانی که با مصرف موادمخدر در مسیر آن قرار گرفتم.
اکنون حال بسیار خوشی را تجربه میکنم، امیدوارم هرشخصی، در تاریکی اعتیاد فرو رفته است، مسیر کنگره برای او باز گردد تا به درمان و حالخوش برسد، زیرا هیچ نعمتی بالاتر از سلامتی جسم و روان نیست و بدونشک هیچ مکانی به غیر از کنگره 60 برای درمان اعتیاد وجود ندارد .
در آخر از صمیم قلب، آرزوی سلامتی برای همه دوستان، مسافران، همسفران و خدمتگزاران شعبه خواجو را، از خداوند یکتا خواستارم.
تایپ و عکس: مسافر مهدی لژیون هشتم
تنظیم و ارسال: مسافر حجت لژیون شانزدهم
نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
196