English Version
This Site Is Available In English

با صبر به تمامی خواسته های خود می رسیم .

با صبر به تمامی خواسته های خود می رسیم .

یازدهمین جلسه از دور دهم کارگاه‌های آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی شوشتر به استادی ایجنت محترم آقاعلی، نگهبانی مسافرآقا مهدی و دبیری مسافرآقا سجاد با دستور جلسه" وادی دوازدهم و تاثیر آن بر روی من "در روز پنجشنبه مورخ 1403/11/04 ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد جلسه : سلام دوستان علی هستم مسافر تشکر می‌کنم از دبیر جلسه و آقای نگهبان که اجازه دادند من به این جایگاه قرار بگیرم و خدمت بکنم از آقا سپهر عزیزم که باعث شد ما امروز، دور هم باشیم و تولد بگیریم نیز تشکر می‌کنم. خیر مقدم هم به اعضای نمایندگی دانیال اهواز می‌گویم به خصوص ایجنت محترمشان آقا امین. در ابتدا بنده چند مورد می‌باشد که می‌خواهم  در جمع عزیزان مطرح کنم چون اینگونه تاثیر بیشتری دارد، اینکه مستندات برای کنگره خیلی مهم است چون الان کنگره در حالی است که اتفاقات خیلی مهمی  درونش رخ می‌دهد و اگر این مستندات نگهداری نشوند کار ما اصلاً دیدنی نمی‌شود و یکی از این مستندات دفاتر دبیری است که حالا دبیرهای محترم حتماً باید مد نظر داشته باشند که این دفاتر امانت هستند و بدانند که مستندات را حتماً بایدبا تمام جزئیات و مشارکت‌ها را به طور کامل بنویسند و از هر مشارکت شخص مسافر و یا همسفر  باید در حد یک الی دو جمله را حتماً بنویسند چون این حرف‌ها بسیار مهم می‌باشند و آیندگان می‌خواهند بدانند که چه اتفاق‌هایی در نمایندگی شوشتر رخ داده است پس این فرهنگ باید به نحو احسن حفظ و حراست گردد، حتی نگهبان هم که دارد سخنان آقای مهندس را می‌خواند حتماً باید حداقل در حد ۲ دقیقه بازخوانی کند تا اعضا به درستی سخنان  جناب مهندس را بشنوند و تمام جزئیات و نکات مهم ذکر شود.

مبحث بعدی تولد است، ما مرزبان تولد داریم و این مرزبان یک وظایفی را دارد و این فرهنگ باید سینه به سینه داده بشود، در تولد فقط لژیون خود شخص است که به آن شخص که تولدش است کادو می‌دهند و کسان دیگری نمی‌توانند کادو بدهند و این کار بعد از جلسه صورت می‌گیرد و در حین جلسه کادو نمی‌دهند و شما حتماً باید در جریان این مسائل باشید و دلیل اینکه ما زیاد این فرهنگ ها برایمان جا نیفتاده است به این خاطر می‌باشد که ما به شعب دیگر سر نمی‌زنیم و اگر ما به شعبه دانیال اهواز سر بزنیم به خوبی متوجه می‌شویم که داستان تولد از صفر تا صد چگونه است. اما در خصوص دستور جلسه در آخر امر، امر اول اجرا می‌شود  وادی دوازدهم دارد به همه ما یک تصویری را نشان می‌دهد آن تصویر، تصویر قبل از سرپیچی کردن اهریمن است یعنی هنوز هیچ اتفاقی نیفتاده است و هنوز هیچ انشعاب عظیمی صورت نگرفته است و دارد قبل از همه این اتفاق‌ها را صحبت می‌کند و حالا شما می‌خواهید این را یک افسانه یا یک حقیقت بپندارید. حالا چرا این تصویر را دارد به ما نشان می‌دهد؟ برای اینکه می‌خواهد به ما بگوید اگر می‌خواهید در صراط مستقیم بر روی زمین و یا هر جای دیگر زندگی کنید حتماً نیاز به یک جهان‌بینی کلی دارید، یعنی شما باید از ابتدا را بدانید تا الان و اگر شما از ابتدا تا الان را به صورت تصویر ذهنی ندارید به راحتی می‌توانید منحرف شوید و به راحتی راه اشتباه را خواهید رفت و در ادامه از ویژگی اختیار در انسان صحبت می‌کند، یعنی انسان قدرت و اختیار این را دارد که بخواهد راه درست را برود یا راه غلط را یعنی می‌تواند پرخاشگری کند و یا پرخاشگری نکند یا اینکه حسادت کند یا حسادت نکند و کار اهریمن این است که انسان را تشویق به کارهای ضد ارزشی و ضد اخلاقی کند و می‌شود همان آیه فالهم ها فجورها و تقواها، در اینجا انسان شروع به تغییر کردن می‌کند و خداوند بزرگ در اینجا دو مشاور را به انسان می‌دهد یعنی زمانی که اهریمن قبل از سرپیچی کردن این‌ها را می‌گوید و به انسان اختیار میخواهد داده شود،  این اهریمن کاملاً من را خوب می‌شناسد و از احساسات من باخبر است، حالا شخص سفر دومی شده به او می‌گویند که حالا مثلاً اگر یک ضد ارزش انجام بدهد چیزی نمی‌شود یا اگر یک نخ سیگار هم بکشی چیزی نمی‌شود و اگر انسان تصویر ذهنیش این باشد که از ابتدا تا الان چه رنج‌هایی را کشیدم در همه این سال‌ها چه خسارت‌هایی را خوردم و چه عزیزانی را از دست دادم و چقدر خودم مریض شدم در تمام این سال‌ها به تمام این چیزها فکر بکند می‌فهمد که خیلی مخوف است و زندگی کردن گاهی دردآور و رنج‌آور هم هست، این است که وقتی می‌آید به کنگره در آخر می‌خواهد که بماند و خدمت کند و مفید باشد و مسیر درست را برود و در این وادی در مورد مثلث القا، احیا و تحرک صحبت می‌کند و می‌گوید که تمام انسان‌هایی که در تاریکی هستند تنها به کمک القا قادرند که از تاریکی خارج بشوند و اگر القا به آنان کمکی نکند محال است که این کار را بتوانند انجام بدهند و حالااین القاها در کجا اتفاق می‌افتد و در چه سرزمینی؟ این مختص همه ما می باشد و در درون همه ما وجود دارد القا به بدی و القا به خوبی و نیکی و حالا انشاالله وادی دوازدهم را هم مطالعه می‌کنید و به خوبی متوجه خواهید شد که مطالب در چه سطحی است و دارد از چه جایی صحبت می‌کند.

در بخش دوم جلسه تولد مسافر سپهرمی باشد ، آقا سپهر هم در سال ۱۳۹۷ که من در لژیون ششم شعبه دانیال اهواز خدمت می‌کردم بعد از آقا امین و آقا اکبر، آقا سپهر تشریف آوردند در لژیون و از همان نگاه اول مشخص بود که ایشان انسانی صلح‌جو می‌باشد و ضمیر پاکی را دارد و خداوند هم بندگان خوبش را همیشه به ما هدیه میدهد و ایشان با مشغله کاری زیادی که داشتند آمدند و سفرشان را شروع کردند، سفری بدون ایراد و بدون آزار، پیوند ایشان خدا را شکر با بچه‌های لژیون گره خورد ایشان مشخص بود که در گذشته رنج‌های زیادی کشیده ولی معمولاً کسانی که مصرف می‌کنند و پنهان می‌کنند نسبت به بقیه رنج‌های بیشتری را تحمل می‌کنند و سپهر هم از آن دسته افرادی می‌باشد که اصلاً رنج خودش را بروز نمی‌دهد و هیچگاه شما ایشان را نخواهید دید که گلایه و یا شکایتی را داشته باشد و در زیر بار سنگین ترین فشارها نیز ایشان اصلاً دم نمی‌زند همیشه سعی می‌کند که  درون خودش با تفکر خودش و اتکا به خود و همسفر خود در زندگی مسائل و مشکلات خودش را رفع و رجوع بکند و همین ویژگی که داشتند خیلی به ایشان در سفر کمک کرد و بعد از پایان سفرش در کنگره ماندند و کمک مالی کردند و شروع کردن به خدمت در بخش اوتی در اهواز و بعد از اینکه من به شوشتر آمدم به اتفاق آقاامید ، آقاسپهر هم آمدند در زمان مرزبانی خودش از اهواز می‌آمد به اتفاق آقا کیوان وآقا سالار بود و وظیفه‌اش را به درستی انجام داد  خیلی خدمت‌ها را به خوبی  انجام داد و من به خوبی یادم است که سپهر هر زمانی که می‌خواست کمی فاصله بگیرد یک سری خواب‌ها هدایتش می‌کردند و در کنگره می‌ماند و از یک حرف من خیلی نگران بود و می‌ترسید چون من به او گفته بودم که سپهر تو اگر از کنگره رفتی دیوانه می‌شوی و یادم است که سپهر پیش هرکی که می‌رفت می‌گفت که آقا علی گفته من دیوانه می‌شوم و من ایمان قوی ایشان را کاملاً حس کرده بودم و می‌دانستم که در انتها حتماً موفق خواهد شد، من این تولد را به خود ایشان و به جناب مهندس و خانواده محترمشان و همچنین همسفر محترمشان که واقعاً دارند ایشان را کمک می‌کنند و با اینکه ایشان خودشان شغل بسیار حساس و سنگینی را دارند ولی مسئولیت زندگی را هم به دوش می‌کشند تا سپهر بتواند به خوبی خدمت کند و این نقش همسفراست در سفر ما که که نقش بسیار مهم و راهبردی را ایفا می‌کند. متشکرم که به صحبت‌هایم گوش کردید.

تولد ۵ سال رهایی مسافر پهلوان سپهر را در راس به جناب مهندس و خانواده محترمشان و سپس ایجنت محترم شعبه شوشتر و راهنمای ایشان آقاعلی و خود و خانواده محترمشان و تمامی اعضا تبریک عرض می‌نماییم.
خلاصه صحبتهای مسافر سپهر:سلام دوستان سپهر هستم مسافر، تشکر می‌کنم از تمام کسانی که تشریف آوردند، دوستانی که از اهواز تشریف آوردند به خصوص هم لژیونی های خوبم که منت بر سر من گذاشتند و این مسیر را آمدند،  من همیشه از اعماق قلبم دوستشان خواهم داشت.  هر پیشرفتی را من در زندگی خودم تا به امروز داشته ام به خاطر کمک‌های آقا علی بوده و ایشان همیشه استاد بزرگ من بوده اند و هستند، حالا در هر جایگاهی هم که باشم باز هم شاگرد کوچک ایشان خواهم بود و هرگز گذشته خودم را فراموش نمی‌کنم و تا همیشه از ایشان و خانواده محترمشان و کنگره ۶۰ قدردانی می‌کنم، من زمانی که به کنگره شعبه شوشتر آمدم ذره ذره اینجا در قلب من جای گرفت و واقعاً شوشتر را دوست دارم و از بچه‌های شوشتر و از حس شوشتر لذت می‌برم و با دیدن این بچه‌ها واقعاً انرژی می‌گیرم سپاسگزار جناب مهندس و خانم آنی هستم که این بستر را مهیا کردند تا ما بیایم و آموزش بگیریم. اگر جناب مهندس و خانم آنی نبودند من یقین دارم که تا همیشه در تاریکی‌ها باقی می‌ماندم و در آخر از جناب مهندس و آقا علی و خانواده محترمشان نهایت قدردانی را می‌نمایم.

خلاصه صحبتهای همسفر خانم سمیرا :سلام دوستان سمیرا هستم یک همسفر .منم به نوبه خودم بسیار تشکر میکنم از جناب مهندس وخانواده محترمشان وآقا علی راهنمای آقا سپهر وخانم مرضیه راهنمای خودم ؛ راستش من از مسافر بودن وسفر آقا سپهر در ابتدا اطلاعی نداشتم وایشان به سختی از من این موضوع راپنهان می کردنند ولی من شاهد تغییرات ایشان بودم واین برای من خیلی عجیب ودلنشین بود وزمانی که آقا سپهر موضوع درگیری خودش را با اعتیاد بامن بازگو کردنند در ابتدا بسیار ناراحت شدم،اما چون تغییرات حضورایشان را درکنگره بخوبی درک کرده بودم ومعنی تغییر را در ایشان بوضوح دیده بودم خودم هم با اینکه شاغل هستم سعی کردم با ایشان همکاری کنم وایشان را در این حرکت یاری کنم واز این موضوع بسیار خوشحال هستم و در این چند سال خودم هم دورادور وگاهگاهی ازنزدیک ازراهنمایی راهنماخانم مرضیه استفاده فراوانی کردم ویکی از حرفهای بسیار دلنشین ایشان را همیشه بیاد میاورم که برای من آرزو میکردنند که روزی اذن ورود به کنگره برای من نیز صادر بشود ....ممنونم از اینکه بمن اجازه صحبت دادید.

تایپ: مسافرمنصور

ویرایش وارسال: مسافر سیامک

گروه سایت نمایندگی شوشتر

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .