English Version
This Site Is Available In English

کیش‌ومات کردن عقل

کیش‌ومات کردن عقل

مسئله مهمی که در سفر دوم با آن روبه‌رو می‌شویم، تسخیر شدن است. مسئله تسخیر شدن در سفر دوم اجتناب‌ناپذیری است؛ یعنی برای انسان‌هایی که به مراتب بالای از سفر دوم می‌رسند، مسئله تسخیر اتفاق می‌افتد که باید آگاه و هوشیار باشند تا از این مرحله عبور کنند. کاری که تسخیر انجام می‌دهد دقیقاً شبیه اثر مواد روی انسان است؛ یعنی روی چشم‌ها و حس‌های ما پرده و حجاب می‌کشد و باعث می شود ما متوجه نشویم که اطراف‌مان چه اتفاقی می‌افتد. افرادی به نفع ما صحبت می‌کنند و ما را دوست دارند، به ما گوشزد می‌کنند که راه اشتباه را در پیش گرفتید‌؛ اما ما ناخودآگاه نسبت به آن‌ها دچار غضب و خشم می‌شویم و این موضوع باعث می‌شود که حس‌های ما بسته شود یا کاملاً معکوس عمل کند. در سفر دوم مسئله تسخیر شدن قابل رؤیت نیست و به همین علت سفر دوم سخت است؛ اما این سؤال مطرح می‌شود که چه نیروهایی باعث می‌شوند انسان در سفر دوم متوقف شود؟ نیروهای مانند: ترس، ناامیدی و منیت که در سفر دوم خودشان را به شکل‌های مختلف نشان می‌دهند.

یکی دیگر از مسئله مهم در سفر دوم این است که سنت‌های الهی را بشناسیم؛ اصولاً خداوند در کلام اللّه شریف اشاره می‌کند که سنت‌های ما غیر قابل تغییر هستند. داستان پیامبرانی مانند: یوسف، ابراهیم، نوح، قوم لوط نمونه‌های از این‌ سنت‌های الهی هستند؛ درصورتی‌که هر پیامبری یک یا چند ویژگی در درونش وجود دارد؛ به‌عنوان مثال یکی علم بالایی دارد، یکی از صبر زیادی برخوردار است و دیگری خلق‌وخوی بسیار عالی دارد که با هر انسان بداخلاقی می‌تواند سازگار شود؛ درواقع تمام این پیامبران نماد رسیدن انسان‌ها به مراحل بالای انسانی هستند؛ درحالی‌که برای آن‌ها آزمایش‌های خاصی طراحی می‌شود. هدف خداوند از بیان این داستان‌ها مخاطب قرار دادن ما انسان‌ها است؛ یعنی وقتی به توانایی بالایی رسیدید، حواستان جمع باشد؛ چراکه ممکن است شما هم آزمایش شوید. اگر ما این سنت‌ها را بشناسیم؛ قدر مسلم زمانی‌که در سفر دوم این آزمایش‌ها برای‌مان پیش بیاید می‌توانیم از پس آن‌ها بر آییم.

اغلب ما انسان‌ها از خیلی مسائل آگاهی نداریم و فقط مقطعی که در آن زندگی می‌کنیم را می‌بینیم و به همین علت دائماً تلاش خودمان را با تلاش دیگران مقایسه می‌کنیم و اگر تلاش ما بیشتر از‌ آن‌ها باشد، نسبت به آن افراد حسادت می‌کنیم؛ درحالی‌که ما از تلاش انسان‌های دیگر اطلاعی نداریم. بعضی‌اوقات داده‌هایی که برای قیاس کردن استفاده می‌کنیم، ناقص هستند. هر انسانی برای خودش پیشینه دارد و ما اطلاع نداریم که او در گذشته و خلوت خودش چه زحمات و سختی‌ها را متحمل شده است. به عنوان مثال یک مصرف‌کننده به کنگره مراجعه می‌کند و پس از ده ماه سفر به پاکی می‌رسد؛ درحالی‌که فرد دیگری پس از شش ماه سفر از کنگره می‌رود و بعد از چند ماه دوباره به کنگره می‌آید و دائماً خودش را با آن فردی که درست سفر کرده است، مقایسه می‌کند؛ درنتیجه نسبت به آن شخص احساس نفرت و بیزاری پیدا می‌کند یا نسبت به خداوند احساس نفرت و بیزاری پیدا می‌کند یا از خودش متنفر می‌شود و خارج از این سه حالت نمی‌تواند باشد؛ یعنی نتیجه تمام قیاس‌هایی که انسان انجام می‌دهد روی همین سه حالت است که رابطه‌اش با مردم‌، خدا و خودش خراب می‌شود و آدمی که از خودش بیزار است؛ اصلاً نمی‌تواند سفر کند و سیستم جسم و روان او به‌هم ریخته است یا همیشه متعارض خداوند است.

نفس‌اماره به‌دنبال فرصت است تا قدرت خودش را به دست بگیرد. حالا این قیاس‌ها چه کاری انجام می‌دهند؟ عقل را در پرتگاه سقوط قرار می‌دهد. تمام این اطلاعات ناقص و حال خراب را جمع‌آوری و به عقل تحویل می‌دهد و عقل براساس عدالت خودش این داده‌ها و اطلاعات اشتباه را به حس انتقال می‌دهد؛ چراکه اولین قوه به کار انداختن عقل است و شبیه سوخت اتومبیل است. نفس‌اماره مطالبی را پیدا می‌کند و به عقل انتقال می‌دهد؛ درحالی‌که عقل از همه‌چیز بی‌خبر است و این اطلاعات را آنالیز می‌کند و فرمان اشتباه صادر می‌کند‌، به‌قول معروف کیش ومات می‌شود. البته ناگفته نماند که نفس‌اماره این قیاس‌ها را برای کیش‌ومات کردن عقل استفاده می‌کند. قیاس کردن یکی از کاربردی‌ترین ابزارهای نفس‌اماره است‌. به‌طور کلی خواسته‌های نامعقول ناشی از قیاس می‌تواند انسان را به نابودی بکشاند. انسان مثل زمین می‌ماند، اگر بخواهد در آن محصولی عمل بیاید و بتوانید مطالب را درک کنید یا علم را بیاموزید؛ باید برای او بستر مناسب وجود داشته باشد. زمانی‌که این شرایط به وجود می‌آید؛ دقیقاً مثل بذری است که در زمین قرار می‌گیرد و شروع به رشد می‌کند. در هر زمینه‌ای باید بستر مناسب به وجود آید؛ بنابراین زمانی می‌توانیم درمان شویم که بستر مناسب و خواسته در ما به‌وجود بیاید و تقویت شود. وقتی شخصی به کنگره می‌آید و کلام راهنما درونش رسوخ می‌کند و احساس امید به او دست می‌دهد؛ ولی اگر زمین آماده نباشد، هر چه‌قدر کلام قوی باشد و ممکن است حرکت‌ها یا هاله‌ای در او به‌وجود بیاید؛ اما سریع محو می‌شود و اثر چندانی ندارد.

قیاس یکی از ابزارهای اصلی و مهم نفس‌اماره در انسان است و او را به‌طور کلی از مسیر حیات خودش گمراه می‌کند‌؛ چون ما به ظاهر می‌بینیم که عدالت برقرار نشده است. نیروهای تخریبی و بازدارنده منتظر فرصت هستند که انسان در مقوله قیاس قرار بگیرد و به نتیجه متناقض برسد. آن وقت نیروهای خودشان را به سمت انسان گسیل می‌کنند و اینجا است که انسان  «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا» می‌شود و دیگر اراده‌، عقل و حس دست او نیست؛ درحقیقت دروازه‌های شهر وجودی انسان باز شده است و نیروهای تخریبی در ذهن و کالبد انسان لانه می‌کنند و دیگر ذهن انسان در امن نیست؛ درواقع انسان می‌خواهد تمرکز کند؛ ولی نمی‌تواند. مسئله اصلی انرژی است و ما برای رسیدن به خواسته‌هایمان نیازمند انرژی هستیم و اگر این انرژی را از راه‌های اشتباه به‌دست بیاوریم؛ خیلی چیزها را از دست می‌دهیم. قطب‌های منفی برای این‌که بتوانند در یک سرزمین یا جایگاهی رشد کنند؛ یک شرط اساسی نیاز دارند که در آن سرزمین یا سیستم آگاهی و دانایی رشد نکند. اگر انسان این باور را در خودش حس کند که زمانی در یک کاری موفقیت می‌شود که بهای آن را پرداخت کرده باشد، آن وقت مسئله قیاس برایش منتفی می‌شود.

منبع: سی‌دی (قیاس) از استاد امین دژاکام
نویسنده، رابط خبری و ویرایش: همسفر طاهره رهجوی راهنما همسفر آرزو (عضو لژیون سردار)
ویراستاری و ارسال: همسفر مژگان رهجوی راهنما همسفر راضیه (لژیون سوم) دبیر سایت
همسفران نمایندگی جواد گلپایگان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .