حس ناامیدی یکی از مخربترین احساسات است که میتواند انسان را از هر حرکتی باز دارد. شیطان از این حس بهعنوان ابزاری قدرتمند برای انحراف انسانها استفاده میکند. وقتی فرد ناامید میشود، از تلاش دست میکشد و هیچ اقدامی برای بهبود یا تغییر شرایط نمیکند. حتی یک فرد بیمار میتواند با امیدواری خود را بهبود دهد، اما اگر ناامید شود، بهسوی نابودی گام برمیدارد.
آثار و نوشتهها باید بهگونهای باشند که ارزش واقعی خود را برای بیداری انسانها نشان دهند و آنها را به مسیر درست هدایت کنند. بهعنوان مثال، کتاب «عبور از منطقه۶۰ درجه زیر صفر» که تا کنون ۷۰ بار چاپ شده و هر بار ۱۰هزار نسخه منتشر شده است، یا کتاب «عشق، چهارده وادی برای رسیدن به خود » که به چاپ ۳۷ رسیده، تأثیر قابلتوجهی بر افرادی که با مشکلات اعتیاد دستوپنجه نرم میکنند، داشتهاند. فردی که «کتاب عبور از منطقه ۶۰ درجه زیر صفر» را میخواند، خود را در شخصیتهای آن میبیند و میتواند الگویی برای تغییر پیدا کند.
حسها نقش اساسی در زندگی انسان دارند. حس ششم، که میان پنج حس درونی و پنج حس بیرونی ارتباط برقرار میکند، میتواند در مواقع بحرانی انسان را نجات دهد. بهعنوان مثال، ممکن است در خانه باشید و حسی به شما بگوید که بیرون بروید و سپس متوجه شوید که سقف خانه فرو ریخته است. این حس ششم است که شما را از خطر نجات میدهد.
ما نمیتوانیم حس موجودات دیگر مانند زنبورها یا پروانهها را درک کنیم، زیرا همنام آنها نیستیم. هر موجودی چیزی را میجوید که همنام خود باشد. بدون حس، هیچ حرکتی صورت نمیگیرد، چه در ظاهر و چه در باطن. برای انجام هر کاری، باید حسی در آن زمینه وجود داشته باشد؛ از حس گرسنگی گرفته تا حس مالاندوزی، ورزش کردن و غیره. مرکز این حسها را میتوان قلب در نظر گرفت.
الهام نیز به دو نوع مثبت و منفی تقسیم میشود. اگر هدفتان درمان و کمک به دیگران باشد، الهام مثبت است؛ اما اگر از دانش خود برای ساخت بمب میکروبی استفاده کنید، این القای منفی است. کسی که در تاریکی زندگی میکند، معمولاً الهامات منفی دریافت میکند. مثلاً فردی که مواد مخدر مصرف میکند، دائماً بهدنبال تنوع و افزایش مصرف است.
برای دستیابی به یک نتیجه مشخص، باید به تعریف روشنی از موضوع برسیم. ارزش هر علم به عمل آن است. اگر به علم عمل شود و نتیجه مثبت دهد، آنگاه ارزشمند است. درمان اعتیاد نیز شامل سه بخش جسم، روان، و جهانبینی است و باید روی هر سه بخش کار کرد. ما پنج حس درونی داریم که قابلمشاهده نیستند و پایه حرکات ما هستند. حسها غیرقابل دیدن هستند و همنام خود را میجویند.
تمام حرکات انسان بر پایه حس استوار است. بعضی افراد با کوچکترین حرفی ناراحت و عصبانی میشوند، درحالیکه برخی دیگر با گذشت و آرامش از کنار مسائل عبور میکنند. وقتی انسان عصبانی میشود، ضریب هوشی او بهشدت کاهش مییابد؛ از ۱۲۰ به ۴۰، که حتی از یک فرد کودن هم کمتر است.
از زمان خلقت حضرت آدم، مسئله اعتیاد بهاشتباه تعریف شده است. درمان واقعی اعتیاد زمانی محقق میشود که یک فرد هروئینی حتی در کنار مواد، وسوسه مصرف نداشته باشد. اعتیاد درواقع جایگزینی مواد مخدر بیرونی بهجای مواد مخدر درونی است و باید ابتدا راهحل درمانی مناسب پیدا شود تا به نتیجه برسیم.
در نهایت، میتوان نتیجه گرفت که حسهایی مانند ناامیدی، تنفر، و طمع تعیینکننده مسیر زندگی ما هستند. برای حل هر مسئلهای باید نکات کلیدی آن بهوضوح مشخص شوند، وگرنه نمیتوان به نتیجهای دست یافت.
منبع: سیدی خشم(مهندس حسین دژاکام)
نویسنده: راهنمای تازهواردین همسفر زهرا
ویرایش و ارسال: همسفر لیلا دبیر سایت
همسفران نمایندگی محمدیپور قم
- تعداد بازدید از این مطلب :
11