جلسه دوم از دوره یازدهم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره۶۰ نمایندگی امام قلیخان با استادی راهنما مسافر رسول، نگهبانی مسافر محمد و دبیری مسافر حسین با دستور جلسه «وادی دوازدهم و تأثیر آن روی من و تولد یکمین سال رهایی مسافر علی» پنجشنبه 4بهمن۱۴۰۳ساعت ۱۶:۰۰ آغاز به کار کرد.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان رسول هستم مسافر
طبق معمول هر پنجشنبه ما دو دستور جلسه داریم دستور جلسه اول وادی دوازدهم و تاثیر آن روی من و در ادامه تولد یک سال رهایی مسافر علی عزیز است.
در ابتدای این وادی آقای مهندس در خصوص روز الست و پیمانی که انسان با خداوند بست صحبت میکنند و در ادامه دو مثلث را مطرح میکنند که مثلث اول شامل سه ضلع تغییر، تبدیل و ترخیص و مثلث دوم شامل سه ضلع احیاء، القاء و تحرک؛
در انتهای وادی در مییابیم که انسان دو راه بیشتر ندارد یا حرکت به سمت ارزشها و یا حرکت به سمت ضد ارزشها و میدانیم که غیر از این دو، مسیر میانبری قابل تصور نیست. حال این سوال پیش میآید که لغت امر به چه معنی است؟ امر به معنی فرمان و دستور میباشد و نمونه آن فرمان و دستوری است که در انتهای سفر اول برای تمامی مسافران صادر میگردد.
مطلبی که اینجا مطرح میگردد این است که در ضد ارزشها احیاء وجود دارد؟ یا به صورت شفاف آیا شخصی که مصرف کننده است برای او هم احیاء اتفاق میافتد؟ قطعاً خیر؛ زیرا شخصی که درگیر مصرف مواد مخدر است اصلاً زندگی و لذتهای زنده بودن را تجربه نمیکند و درکی از مفهوم زندگی ندارد. از سوی دیگر مثلث تغییر، تبدیل و ترخیص در زمینه ضد ارزشها نیز وجود دارد ولی مثلث احیاء، القاء و تحرک در ضد ارزشها فقط دو ضلع القاء و تحرک وجود دارد. القاء در ضد ارزشها مانند انتقال اطلاعات از شخصی به شخص دیگر است و تحرک در ضد ارزشها نیز شامل حرکت از نقطهای یا از نوع خاصی از مصرف به نوع دیگر یا مقدار دیگر میباشد. پس تنها چیزی که در ضد ارزشها نداریم زنده بودن و ضلع احیاء است.
تجربه ۳۰ سال مصرف و تخریب به من میگوید که به هیچ عنوان احیاء و زندگی در زمان مصرف وجود ندارد. پس بر اساس توضیحات بیان شده به این نتیجه میرسیم که ضلع احیاء تنها در مسیر ارزشها مطرح میگردد. انسانی که در مسیر ارزشها حرکت کند به صورت خودکار زنده میشود و این عملی است که دائم در کنگره شاهد آن هستیم که همان زنده کردن افراد مصرف کننده میباشد. به بیان دیگر میتوان گفت که همه ما در کنگره متولد شدهایم.
حال برای آنکه صحبتهایم را جمعبندی کنم نتایج زیر را از وادی دوازدهم بیان میکنم:
1-ضلع احیاء فقط در مسیر ارزشها اتفاق میافتد.
2-زمانی که ضلع احیاء شدن اتفاق بیفتد مثلث تغییر، تبدیل و ترخیص نیز اتفاق میافتد.
واما دستور جلسه دوم:
علی مصداق بارز ضربالمثلی است که میگوید: رنگین کمان پاداش کسی است تا پایان زیر باران بماند. زمانی که من لژیون دهم را تحویل گرفتم علی از اولین رهجوهایی بود که وارد لژیون شد. علی بسیار انسان مودب و باهوشی است و در طول سفر اول با موانع و گذرگاههای صعبالعبوری برخورد کرد.
وی با تخریب بسیار بالا وارد کنگره شد و مانند بسیاری همچون خود من در دریایی از شک و تردید غرق بود؛ ولی با وجود همه این مشکلات بسیار گوش به فرمان بود و حتی یک جلسه غیبت نداشت.
علی در واقع سه سفر انجام داد که این از معجزات کنگره میباشد. سفر اول درمان سیستم ایکس، سفر دوم ویلیام و سفر سوم تغذیه سالم؛ او قبل از شرکت در لژیونهای جونز، ۳۰ کیلو اضافه وزن داشت ولی اکنون به وزن استاندارد خود رسیده است. امیدوارم که در ادامه حضورش در کنگره، شاهد دریافت شال نارنجی راهنمایی برای ایشان باشیم.
آرزوی مسافر علی: تمام مصرفکنندگانی که پشت این در هستند بیایند و به حال خوش برسند.
خلاصه سخنان مسافر علی؛
خداوند را شاکر و سپاسگزارم که در این جایگاه قرار گرفتم و از راهنمای خوبم که به من کمک کرد تا به این جایگاه برسم، تشکر میکنم. بعضی از دوستان که در این جمع حضور دارند، کاملاً خبر دارند که من با چه حال آشفتهای به کنگره آمدم و سفرم را شروع کردم.
قبل از اینکه به کنگره بیایم وابستگی شدیدی به مواد مخدر داشتم و فکر میکردم هیچ چیزی نمیتواند مرا آرام کند؛ به همین دلیل همه نوع مواد مخدری مصرف میکردم، تا اینکه یک روز برادرم پیام کنگره۶۰ را به من داد و وارد کنگره شدم. پس از شروع سفر و انتخاب راهنما، همان روز خدمت راهنمای من تمام شد و با آقارسول آشنا شدم؛ همانطور که در کنگره میگویند تمام اتفاقات انسان بر اساس تقدیر است. در ابتدا خیلی ناامید بودم و به خود میگفتم که اینجا نیز به من کمکی نمیکند. چون پدر و مادرم را از دست داده بودم، سفرم کاملاً سخت شده بود و در زندگی مشکلات بسیاری داشتم. هرگاه که به آقارسول زنگ میزدم، با آغوشی باز پذیرای من بود و حق پدری به گردن من دارد.
در ابتدای سفرم چون انسانی ناامیدی بودم فقط با خودم میگفتم که بعد از گذشت ۳ یا ۴ ماه، دیگر به کنگره نمیروم و به برادرم میگویم که، دیدی اینجا هم به من کمکی نکرد! چون در انجیوهای دیگر همین کار را کرده و با شکست روبرو شده بودم، دیگر باور نداشتم؛ اما پس از گذشت ۶ماه، راهنمایم به من گفت که باید منظم سفر کنی، به همین دلیل شغلم را عوض کرده و فقط به درمانم فکر کردم. در همین حال دوستانی را دیدم که مانند من چند نوع مواد مصرف میکردند و به درمان رسیده بودند و همین دلیلی شد تا هدفم را مشخص کنم و با قدرت قدم برداشته و فقط به درمان فکر کنم.
خدا را شکر به این جایگاه رسیدم و حال پیامی که برای سفر اولیها دارم این است که من از راه دور و با مشکلات فراوان به کنگره۶۰ آمدم و با گوش به فرمان بودن به رهایی و حال خوش رسیدم. از دو خواهر و برادرم که در این مسیر به من کمک کردند و سنگ صبور من شدند و مانند پدر و مادر همیشه حامی من بودند سپاسگزارم و امیدوارم که در ادامه مسیر آنها را سربلند کنم.
یک تشکر ویژه هم از آقای مهندس دارم که اگر ایشان نبودند ما هم نبودیم. از راهنمای ویلیامم آقا میثم تشکر میکنم که در این مسیر به من کمک کردند تا همزمان با سفر ایکس، سفر ویلیامم را هم به اتمام برسانم. تشکر میکنم از همه دوستان لژیون10 که همراه من بودند و همیشه از آنها انرژی میگرفتم. یک تشکر هم از دوست و همراهم آقا مهرداد دارم که در تمام سختیها کنارم بود و به من دلداری و امیدواری میداد و در پایان از تمام شما که در این جشن شرکت کردید و به صحبتهای من گوش دادید صمیمانه تشکر مینمایم.
مرزبان کشیک: مسافر امیرمحمد
تقدیم به نگاه زیبایتان
گروه سایت نمایندگی امامقلیخان
- تعداد بازدید از این مطلب :
90