English Version
This Site Is Available In English

قبل از ورود به کنگره فکر می‌کردم که می‌توانم یک‌شبه به همه چیز برسم

قبل از ورود به کنگره فکر می‌کردم که می‌توانم یک‌شبه به همه چیز برسم

چهاردهمین جلسه از دوره بیست‌و‌یکم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه همسفران آقا، نمایندگی پرستار، با استادی همسفر علیرضا، نگهبانی همسفر عادل و دبیری همسفر علیرضا، با دستور جلسه «وادی دوازدهم و تاثیر آن روی من» پنج‌شنبه 4 بهمن ۱۴۰۳، ساعت ۱۴ آغاز به کار نمود.
خلاصه سخنان استاد:

دوستان، علیرضا هستم، همسفر.
خدا را شاکرم و از نگهبان، دبیر، آقا محمد و آقا محمود تشکر می‌کنم که فرصت خدمت کردن را به من داده‌اند. دستور جلسه، وادی دوازدهم و تأثیر آن بر من که پیام آن می‌گوید «در آخر امر، امر اول اجرا می‌شود»، این موضوع دقیقاً همان چیزی است که من با آن مشکل داشته‌ام؛ مسئله زمان، حرکت، صبر و تحمل. من پیش از آنکه وارد کنگره شوم و سفر سیگار خود را آغاز کنم، با این مسائل کنار نمی‌آمدم و همیشه دوست داشتم هر فکری که به ذهنم می‌رسید، همان لحظه آن را انجام دهم.
به‌تدریج در جلسات کنگره شرکت کردم و بیشتر با مزایای آن آشنایی پیدا نمودم؛ در حالی که پیش از این نیز در کنگره حضور داشتم و با این مسائل آشنایی اندکی داشتم و اکنون بیشتر با آن‌ها آشنا شده‌ام. اکنون حسرت آن را می‌خورم که چرا زمانی که حدود شش سال پیش در کنگره حضور داشتم، این آموزش‌ها را به میزان بیشتری دریافت نکردم. آقای مهندس در این وادی دربارۀ تغییر، تبدیل و ترخیص سخن می‌گویند و احساس می‌کنم این دستور جلسه به صورت مستقیم به بخش تغییر و شخص من مربوط می‌شود.
انسان زمانی که می‌خواهد به مرحله تبدیل و ترخیص برسد، ابتدا باید مرحله سخت تغییر را بگذراند و زمانی می‌تواند از این مرحله بگذرد که به دانایی رسیده باشد و این دانایی از آموزش گرفتن از کنگره و درس گرفتن از مثلث‌هایی مانند مثلث دانایی مؤثر به دست می‌آید. انسان زمانی که بتواند اینها را انجام دهد و به آنها عمل کند، می‌تواند از مرحله تغییر بگذرد. من قبل از ورود به کنگره فکر می‌کردم که می‌توانم یک‌شبه به همه چیز برسم و تغییر یک‌شبه است، چون دانایی کافی را نداشتم.
زمانی که آموزش‌ها را دریافت کردم و جلوتر آمدم، دیدم که حال خوب هم وجود دارد و فقط حال بد نیست. می‌توانم همیشه در کنگره باشم و حال خوبی داشته باشم، ولی در بیرون از کنگره نمی‌توانم همیشه حال خوبی داشته باشم، چون نیروهای بازدارنده بسیار زیاد وجود دارند و ممکن است اتفاقات زیادی برای ما بیفتد. آقای مهندس مثالی می‌زنند که برای من خیلی جالب است، می‌گویند: «شما وقتی می‌خواهید خانه‌ای بسازید، باید کم‌کم آجرها را کنار هم بگذارید و پیش بروید تا آن ساختمان ساخته شود.» این مثال خیلی برای من جالب است. در سفر سیگاری که داشتم، من علاقه داشتم سه کار را همزمان با هم انجام دهم؛ تیراندازی کنم، در سر کار مشغول باشم و سفر کنم ولی ذهنم در یک جا متمرکز نبود.
زمانی که سفرم آغاز شد و در دوره سازگاری قرار داشتم، به این نتیجه رسیدم که نباید عجله کنم و باید صبر پیشه کنم تا بتوانم این مرحله را پشت سر بگذارم. هنگامی که در این مسیر صبر و تحمل کردم، به‌تدریج راه برایم هموار شد، مانند همان مثلث درمان که اضلاع آن روان، جسم و جهان‌بینی است. زمانی که سفر ترک سیگار را شروع کردم، جسم من به این شرایط عادت نداشت. در دوره سازگاری، جسمم تازه در حال بازگشت به حالت طبیعی خود بود و تازه متوجه شده بود که نیکوتین چیست، زیرا آدامس نیکوتین ۵۰ درصد از نیکوتین مورد نیاز را تأمین می‌کند.

برای من بسیار جالب بود که با دریافت آموزش‌های کنگره توانستم مهم‌ترین ضلع مثلث درمان، یعنی جهان‌بینی را به خوبی فرا بگیرم. چه بسا که پدرم زحمات بسیاری را متحمل شده‌اند. پدر و مادر من از اعضای کنگره بودند و راه را برای ورود من به کنگره هموار کردند. یکی از علل مهم ورود من به کنگره این بود که سختی‌های فراوانی را تجربه کرده بودم و انسان هنگامی که می‌خواهد به جایگاه مطلوبی در زندگی خود دست یابد، باید از بسیاری از چیزها در زندگی‌اش چشم‌پوشی کند.
به نظر من، کسانی که در کنگره حضور دارند و بر روی این صندلی‌ها نشسته‌اند، هم لیاقت این جایگاه را داشته‌اند و هم سختی‌های فراوانی را در زندگی خود تجربه کرده‌اند که اکنون در حال تجربۀ حال خوب و حضور در این فضا هستند. انسان زمانی می‌تواند به مرحلۀ ترخیص نائل شود که بتواند تمامی این موارد را به‌تدریج تحمل کند، صبر و تلاش ورزد تا این اتفاق برای او رخ دهد.
رشتۀ ورزشی اصلی من در کنگره، تیراندازی است و من با عشق و علاقه این رشته را دنبال می‌کنم و ادامه می‌دهم. می‌خواهم در این خصوص نیز مطالبی را بیان کنم. آقای امین، سی‌دی‌ای با عنوان «تیر و کمان» دارند. در دورانی که کشور چین در رشتۀ تیر و کمان در جایگاه نخست قرار داشت، ورزشکاران این‌گونه تمرین می‌کردند و عمل می‌نمودند که از نقطۀ صفر آغاز می‌کردند و گام‌به‌گام پیشرفت می‌کردند و هرگاه در هر مرحله تنشی ایجاد می‌شد، تیرانداز را به مرحلۀ نخست بازمی‌گرداندند و به او توصیه می‌کردند که دوباره شروع کند.
اما برای من در رشتۀ تیراندازی، پیش از دریافت آموزش‌ها، چنین بود که هرگاه در مسافت ۱۰ متر به وضعیت مطلوبی می‌رسیدم، تمایل داشتم به سرعت به مسافت ۵۰ متر بروم. اکنون که به فاصلۀ ۵۰ متری رسیده‌ام، با خود می‌گویم چه اشتباهی مرتکب شدم؛ چرا هنگامی که می‌خواستم این بنا را برپا کنم، آجرهای زیربنایی را به بهترین شکل ممکن در جای خود قرار ندادم. این موضوع برای من بسیار آموزنده بود. اکنون که آموزش‌ها را دریافت کرده‌ام، به این نتیجه رسیده‌ام که ای کاش این اتفاق زودتر برای من رخ می‌داد و من زودتر به این دانایی دست می‌یافتم و تیراندازی را از پایه به بهترین نحو ممکن آغاز می‌کردم. حضور من در کنگره به سبب خدمتی است که پدر و مادرم انجام داده‌اند و من نیز امیدوارم بتوانم همچون آنان در کنگره خدمت کنم.
ممنون که به صحبت‌های من گوش دادید.
در ادامه، انتخابات نگهبانی دوره‌ی جدید برگزار گردید و همسفر محمود به عنوان نگهبان دوره‌ی بیست‌ودوم انتخاب گردید.

تایپ، ویراستاری و بارگذاری: خدمت‌گزاران سایت همسفران آقا شعبه پرستار

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .