جلسه یازدهم از دوره سیودوم کارگاههای آموزشی عمومی کنگره ۶۰ نمایندگی خواجو با استادی راهنمای محترم؛ مسافرمهدی، نگهبانی؛ مسافر میثم و دبیری؛ مسافر فرهاد با دستور جلسه: "وادی دوازدهم و تأثیر آن روی من" روز پنجشنبه مورخ: 4 بهمنماه ۱۴۰۳ رأس ساعت ۱۶ آغاز بهکار نمود.
خلاصه سخنان استاد:
سلام دوستان مهدی هستم یک مسافر.
خوشحالم امروز توانستم بهواسطه جشن یکمینسال رهایی مسافر محمدرضا در این جلسه حضور پیدا کنم. اعتقادی که ما در کنگره60 داریم این است که حیات انسان از قانون اعداد پیروی میکند و در بین این اعداد، عددی قابلیت آن را دارد تا انسان را از جبههی تاریکی به جبههی روشنایی ببرد، مانند صندلیهایی که ما در کنگره بهروی آنها مینشینیم، شاید از نظر قیمتی بسیار ارزان باشند ولی از نظر ارزشی همان عددیاست که ما بهدنبال آن بودهایم تا فرصتی به انسان داده که بتواند خود را جذب یک نیروی قویتر کند، مانند؛ جذب شدن مولکولهای یک فلز در کنار هم که معدنها را بهوجود میآورد.
درکتاب 60 درجه زیر صفرآمده؛ حرکت از هرجا که شروع شود باید با تفکر و تعقل باشد تا به مرتفعترین قلهها برسد، این تفکر از بینش، آگاهی و جهانبینی سرچشمه میگیرد.
تفکر ما مانند؛ هواپیما و بینش و آگاهی ما مانند؛ باند پرواز میباشد، پس نوع تفکر و اندیشه ما در این موضوع بسیار مهم است.
در سیدی، (ابلیس) آمده؛ هرکس به منبع و مأخذ درون خود دست پیدا نکند نمیتواند حرکت کند پس ما باید، تفکر و بینشی صحیح داشته باشیم تا بتوانیم به سفر خود ادامه دهیم. یعنی؛ باید چیزی درون انسان باشد تا بتواند به آن دست پیدا کند.
وادی دوازده میگوید؛ صفتی یا تصویری درون انسان تعبیه شده تا بتوانیم به کمک آن از ضدارزشها دور شود. سفر اولی به راهنمایش میگوید من دچار وسوسه شدهام و این شخص آن تصویر یا صفت را درون خود نیافته است و درواقع؛ این تصویر سازیها میتواند هم مثبت و هم منفی باشد.
استاد امین میفرمایند؛ این تصویر سازیها هم میتواند بر اساس نیاز باشد هم بر اساس دوستداشتن و لذت بردن. اگر بر اساس نیاز حقیقی ما باشد القائاتی به ما میشود که در وادی دوازدهم آمده است و اگر نیمی از عالمبالا در جهت لذتجویی باشد القائاتی که به ما می شود نیمی از عالمزمینی میباشد. ما با عمل خود میدان و فضایی میسازیم که تعیین میکند، این القائات مثبت باشد یا منفی.
حال در کنگره قرار میگیریم و تصویرسازی را انجام میدهیم برای رسیدن به مفهوم وادی دوازده و لازمهی آن این است که باید در غالب زمان قرار بگیریم.
چیزی که اینجا بسیار مهم است قرار گرفتن در صراط مستقیم است و در این مسیر درد و رنج بسیاری وجود دارد.
مهمترین اصل در این وادی تحمل زمان و صبر است. بعضی مواقع یک سفر اولی تحمل و صبر این 10 ماه را برای درمان خود ندارد.
چه عاملی باعث میشود که ما انسان صبوری باشیم؟
بینشی که وادی دوازدهم به ما میدهد، در آخر امر، امر اول، اجرا میگردد.
خداوند امر به خلق انسان کرد. بهشت و جهنم را به او نشان داد و حرکت انسان را ترسیم کرد و پرسید، آیا میخواهید حرکت کنید؟ انسان با پذیرش و اختیار صد درصدی خود پا به این هستی گذاشت و این بینش بسیار بزرگی است.
وقتی به این بینش برسیم از مصیبتهای این مسیر گله و شکایت نمیکنیم. یعنی اگر کسی صبر نداشته باشد پدیده جبر را پیشرو میگیرد و فکر میکند همهچیز جبر است و با خود میگوید این من نیستم که باید اینجا باشم. نباید در این کشور به دنیا میآمدم، نباید مصرف کننده میشدم.
راهنما در کنگره همین تصویر را به ما میدهد، حتی وقتی در پله کم کردن دچار آسیب میشویم قطعا به نقطهای خواهیم رسید که آن نقطه، نقطه رهایی و حال خوش است.
جملهای از امیرالمومنین هست که میفرمایند: سه نوع صبر داریم.
1- صبر در مصیبت 2- صبر در اطاعت 3- صبر بر دوری از ضدارزشها.
صبر سوم مهمترین صبر است. یک سفر اولی هم باید همین مدل صبر را داشته باشد، یعنی صبر کند تا زمان دارویش برسد و درست مصرف کند. خداوند میفرماید: (ان الله یحب الصابرین) خداوند، صبرکنندگان را دوست دارد و کسانی که صبرمیکنند تحت حمایت آن نیرو قرار میگیرند و این مهم است که ما با تصور خودمان چه فرکانسی را به هستی میفرستیم. اگر یک نفر میخواهد سفرش را شروع کند، فرکانسی که باید بفرستد، فرکانس حالخوش است و رسیدن به یک نقطه آرامشبخش است و قطعا این فرکانس فرستاده میشود و طبق این فرکانس معلوم میشود که این القا مثبت باشد یا منفی، پس خودمان تعیین کنند.
به میزانی که شما تغییر میکنید، مراتب القاءتان هم تغییر میکند. یک موقع برای تبدیل شدن نیاز به بستر محبت داریم و تا این نیروی محبت نباشد یا نیاید هیچ تغییری در انسان صورت نمیگیرد و محبت جایگزین آن جاذبهها میشود. قویترین دارو برای یک انسان انسان دیگری است و این امر در کنگره در حال اجرا شدن است و ما با قدرت جمع یکنفر را احیا میکنیم و اگر کسی از این محبت استفاده کند میتواند از اضدادی که در وادی دوازدهم از آنها یاد میشود گذر کند و به نورالهی نزدیک شود و میتواند، صفات جدیدی در خود به وجود آورد.
قرآن در این مورد میفرماید: هیچ یک از شما نیست، مگر اینکه جهنم را تجربه کند. در واقع بذر بهشت در دوزخ کاشته میشود.
دستور جلسه دوم جشن تولد یکسال رهایی محمدرضا.
محمدرضا با انبوهی از مشکلات درونی و مشکلاتی که مصرف مواد برایش بهجود آورده بود، وارد کنگره شد و به این نتیجه رسید که باید صبر کند و صبر میوه ایمان است. اگر ما ایمان داشته باشیم، قطعا با صبر و استقامت به آرامش میرسیم و ماحصل این صبر کردن رسیدن به حالخوش و آرامش است. از نظر فرمانبرداری کاملا مطیع بود ولی از نظر جسمی پیشرفت چشمگیری نداشت. به خودش، همسفران او و راهنمای گروه خانواده این رهایی را تبریک عرض میکنم.
اعلام سفر مسافر محمد رضا:
انتیایکس مصرفی؛ شیره، قرص.
روش درمان؛ D.S.T. داروی درمان OT.
نام راهنما؛ مسافر مهدی. مدت سفر؛ 18 ماه و 7 روز.
مدت رهایی؛ 15 ماه. ورزش در کنگره؛ والیبال.
آرزوی مسافر محمد رضا:
آرزو میکنم همیشه بتوانم صادقانه خدمت کنم.
آرزوی همسفر عاطفه:
آرزو میکنم؛ خودم، مسافرم و تمام کسانی که آموزشها را میگیرند بتوانند در زندگی خود اجرایی کنند.
آرزوی همسفر امیرعلی:
آرزویم سخنی از استاد سردار میباشد: جلودار واقعی خداوندی است که ناممکنها را ممکن مینماید.
سخنان مسافر محمد رضا:
یکی از معجزاتی که در کنگره برایم اتفاق افتاد این بود که؛ تا 12 ماه فقط گریه میکردم و قادر به صحیت کردن نبودم. آنچه باور میکنی برایت اتفاق میافتد، مانند رهایی. تجربه من به سفر اولیها این است که؛ بیشتر از آنکه نان تلاش خودشان را بخورند، بیشتر نان صبرشان را بخورند. معمولاً یک مصرفکنند بیشتر رفیق دیگران است تا رفیق خود، کافیاست خودتان را دوست داشته باشید و حدود 10 الی 11 ماه صبر کنید تا به نتیجه برسید. راهش این است که با ورود به کنگره عهد و پیمان ببندیم، محکم بایستید تا رها شوید. تنها چیزی که بیشتر از OT به من کار داد نشستن در لژیون و گوش دادن به صحبتهای راهنما بود. تشکر میکنم از راهنمایان گرامی که اگر در هر زمینهای به مشکل برخورد میکردم با آنها صحبت میکردم و مرا راهنمایی میکردند. در پایان شعری را تقدیم تمام عزیزان میکنم؛
آسمان عشق را پرواز بیپایان خوش است/ با مگسها پر مزن جمع عقابان را خوش است
در عبور از عقبههای سخت چون ایوب باش/ صبر کن در این سفر وقت رسیدن را خوش است
یادمان باشد که معمار خرابی بودهایم/ تا بسازیم این بنا خار مغیلان خرا خوش است
کاروان شادی ابلیس دستش رو شده/ خَمرهای سر به مهر از عهد یاران را خوش است
گرچه سرما و زمستان جانمان در خاک کرد/ نور حق چون جان بگیرد نوبهاران را خوش است.
سخنان راهنمای همسفر زهرا:
سلام من هم خداوند را شاکر و سپاسگزارم و خوشحالم که در این تولد زیبا در جمع شما عزیزان هستم و تبریک عرض میکنم به آقای مهندس. انشاالله این عزیزان همیشه در راه کنگره قدم بگذارند. انسان برای اینکه علم و عملش منطبق باشد همیشه جوینده مطالب و دروس متعدد و غنی باشد و در این چهارچوب حرکت و سفر معنی پیدا میکند.
تنها توصیه که از دل وادی دوازدهم میتوانم به خانم عاطفه بکنم، این وادی برای هر انسان تکلیف را تعیین میکند و متوجه میشویم که از گفتن تا عمل کردن چقدر فاصله است.
نمونه بارز این جمله خود خانم عاطفه است که هر حرفی را میزد در انجام آن کوتاهی نمیکرد و با این عمل به وادی عشق و محبت نزدیک میشویم.
سخنان همسفر عاطفه:
دنیا همه هیچ و اهل دنیا همه هیچ/ ای هیچ برای هیچ بر هیچ مپیچ
دانی که پس از عمر چه ماند باقی/ مهر است و محبت است و باقی همه هیچ
سلام دوستان عاطفه هستم یک همسفر. برای لمس این لحظات و دقایق خدا را شکر میکنم.
از آقای مهندس، خانواده محترمشان و راهنمای محترمم تشکر میکنم.
بعد از 14 سال مصرف وارد کنگره شدیم و سفرشان 12 ماه طول کشید، خیلی در این سفر سختی کشید. آقای مهندس زیبا بیان میکنند؛ راهنما عشق خودش را بهرهجو در قالب آموزش صحیحی که به او میدهد ابراز میکند.
تایپ: مسافر نوید لژیون بیست و یکم
تنظیم و ارسال: مسافر محمد لژیون پانزدهم
نمایندگی خواجو
- تعداد بازدید از این مطلب :
247