English Version
This Site Is Available In English

در هستی هیچ چیز یک شبه به وجود نمی‌آید

در هستی هیچ چیز یک شبه به وجود نمی‌آید

جلسه هفتم از دوره دهم سری کارگاه‌های آموزشی خصوصی کنگره ۶۰ ویژه مسافران نمایندگی دلیجان با استادی دیده‌بان مسافر کامران، نگهبانی مسافر علی و دبیری مسافر میلاد، با دستور جلسه:" وادی دوازدهم و تأثیر آن بر روی من"، روز چهارشنبه مورخ ۳ بهمن ماه ۱۴۰۳ در ساعت ۱۷ آغاز به کار نمود.

سخنان استاد:

سلام دوستان کامران هستم یک مسافر؛ بسیار خوشحال هستم که خداوند این توفیق را داد که امروز در خدمت شما عزیزان در نمایندگی خوب دلیجان باشم، از آقای مهندس و خانواده‌ایشان سپاسگزارم بابت بستر پربار و پر از رحمت و برکتی که فراهم شد تا تک تک ما در این مسیر زندگی‌هایمان به سامان برسد.

از اینکه در این نقطه از کشور کنگره نصیب و بهره ما شده است باید آقای مهندس را سپاسگزار باشیم و قدر بدانیم. آقای خدامی جمله قشنگی دارند، می‌ گویند: صندلی‌های زیادی از نظر جایگاه در دنیا وجود دارد اما گران‌ترین صندلی، صندلی کنگره است.

شاید کسی نتواند بهای این صندلی را بپردازد و واقعاً هم گران‌ترین صندلی، صندلی کنگره است. صندلی که نه تنها سلامتی را به ما برمی‌گرداند بلکه جایگاه ما در هستی را به ما بر می‌گرداند،‌امیدوارم قدرش را بدانیم و از این صندلی بهترین استفاده‌ها را ببریم. ما در زمانی داریم زندگی می‌کنیم که یک دانشمند بزرگ و عالم در مسیر ما قرار داده شده، بنابراین باید از لحظه لحظه کنگره استفاده کنیم.

آن‌هایی که خواهان تغییر باشند و بخواهند از شرایط اکنون فاصله بگیرند، افرادی که متوجه تاریکی‌های درونشان بشوند، این افراد وقتی در مسیر درست قرار می‌گیرند، تأکید هم می‌کنم «مسیر درست»، و بخواهند در این مسیر قرار بگیرند خداوند استاد هم به‌ایشان نشان خواهد داد.

اما انسانی که نخواهد از تاریکی خارج بشود اگر هزاران چراغ هم برایش روشن شود باز به بیراهه می‌رود، اگر هزاران استاد هم در مسیر راهش قرار بگیرد باز هم بیراهه می‌رود. پس «خواسته درونی»، برای تغییر و درمان بسیار مهم است. این خواست، به زبان نباید باشد و باید کاملاً قلبی باشد. انسان باید حاضر باشد و آماده باشد که برای رسیدن به این خواسته هر بهایی را بپردازد؛ اگر نیاز است مسیر‌های طولانی در این را طی شود باید آن را برود، باید تمام اولویتش را درمان بگذارد، باید همه سختی‌های راه را به جان بخرد، امروز همه ما مشکل داریم، همه کرایه خانه دارند، همه در زندگی مسائلی دارند، بنابراین شرایط برای همه ما یکسان است ولی کسی که در کنگره قدم می‌گذارد باید زوم و تمرکزش و اولویتش روی درمان باشد.

این شخص باید برای خواسته‌اش بجنگد نه اینکه کنگره برایش زنگ تفریح باشد، باید واقعاً از همه چیز زندگیش بزند. من زمان درمان از شهرکرد به اصفهان می‌رفتم و ۱۰۰ کیلومتر راه را طی می‌کردم. موقعی هم که به کنگره آمدیم ۳، ۴ نفر بیشتر در کنگره نبودند، نه الگویی بود که آن باور و اطمینان از درمان را پیدا کنیم و وادی‌ها هم تا وادی ششم آقای مهندس بیشتر صحبت نکرده بودند.

من ۲۰ سال مواد مخدر سنتی مصرف کردم و هر سال ۵ الی ۶ بار برای ترک اقدام می‌کردم که با انواع روش‌ها و با هر شکلی مواد را کنار بگذارم. به غیر از روش urd همه روش‌ها را تجربه کردم. واقعاً خواسته داشتم و از شرایطی که بودم راضی نبودم. می‌دیدم که همه چیز در زندگی هست به جز من. بچه‌ها بزرگ می‌شدند و من هیچ تصویری از پدر شدن نداشتم.

هیچ تصویری از فرزندان و خانواده‌ام نیز نداشتم، حتی اگر کنارشان هم بودم انگار نبودم چون در دنیای نئشگی خود غرق بودم تا اینکه کنگره معرفی شد. صحبت‌ها برایم بسیار جذاب بود چون متفاوت بود با آن چیزی که در بیرون از کنگره صحبت می‌شد. بیرون از کنگره صحبت از ترک سه روزه بود، صحبت از قطع کردن، اراده داشتن، غیرت داشتن، جایگزین‌هایی مثل متادون و این موارد بود. هیچ پروتکلی هم وجود نداشت.

مثلاً می‌پرسیدیم چطور استفاده کنیم؟ می‌گفتند هر وقت خمار شدی استفاده کن. یک مصرف‌کننده هم که همیشه دائم الخمار است و از ترس خماری همیشه خودش را پر می‌کند، ما هم مثل نقل و نبات متادون را می‌خوردیم. با چه بدبختی برای گرفتن داروی گیاهی به خوزستان رفتم، فقط برای اینکه رفع خماری کنم با اینکه نمی‌دانستم چه چیز در این محصول وجود دارد و بعد‌ها متوجه شدم که ترکیبات آن قرص‌های مختلف بوده است. همه این‌ها را گفتم که بگویم از شرایط خودم اصلاً راضی نبودم.

اولین جذابیت کنگره برای من این بود که گفت اعتیاد یک شبه به وجود نیامده است که شما بخواهید آن را یک شبه درمان کنید. در ۵ سال اول مصرف احساس خماری نداشتم، در سال ۶۹ زمانی که به خواستگاری رفتم چند روز قبل مصرفم را قطع کردم و رفتم آزمایش دادم خواستگاری هم رفتم بدون حتی یک خمیازه این کار انجام شد.

در ۵ سال اول مصرف کوچک‌ترین خماری نداشتم و فرایند اعتیاد من ۱۰ سال طول کشید و بعد از ۱۰ سال کاملاً جدی شد. دیدم راست می‌گویند، هیچ کدام از ما در روز‌های اول چندین ساعت مشغول به مصرف نبودیم.

همه از مقدار خیلی کم شروع کردیم و این من را خیلی به فکر انداخت که درست است من یک شبه مصرف‌کننده نشده‌ام. در کنگره متوجه شدم که بدن من یک بدن بسیار هوشمند است، بدنی که اگر یک میکروب وارد آن شود شاید تا هفته‌ها یا ماه‌ها بدن را تحت تأثیر خودش قرار دهد، حالا من که سلول‌های بدنم در خمر و اعتیاد‌زاده شده است، سلول‌هایی که در اعتیاد از بین رفته و در اعتیاد‌زاده شده‌اند، حالا من چگونه می‌خواهم یک شبه این فرآیند را اصلاح کنم؟ خب مشخص است که بدن نمی‌تواند تحمل کند و دچار مشکل می‌شود. همه‌ی ما این مشکلات را سه روز اول می‌دیدیم. یادم می‌آید بی‌خوابی‌های طولانی در روز‌های اول ترک‌هایم داشتم که تا ساعت ۴ صبح ستاره میشمردم.

دم صبح یکی دو ساعت می‌خوابیدم، خمار هم نبودم و این فقط به واسطه عکس‌العمل‌های آشکار نبود، همه‌ی این‌ها تمام شده بود، دکتر هم بسیار تعریف و تمجید می‌کرد و برای رفع بی‌خوابی قرص می‌داد. در کنگره متوجه شدم که ریشه تمام این موارد به دلیل عدم کارکرد درست سیستم شبه افیونی جسم بود و اگر این سیستم راه‌اندازی نشود دنیا برای انسان جهنم است.

تمام مشکلاتی که در گذشته برای من به وجود آمد مربوط به زمانی بود که ترک کردم چون تعادل لازم و کافی را نداشتم. در شرایط جهنمی به سر می‌بردم و قادر به ارتباط با دیگران و انجام کار نبودم. زمانی که در کنگره درمان شدم متوجه شدم تمام مشکلاتی که قبلاً داشتم را اکنون ندارم. انسان‌ها به این فکر نمی‌کنند که اگر مشکل را درست حل نکنیم و اگر از تاریکی درست عبور نکنی، تاریکی همراه تو خواهند بود، قدرتمندتر هم خواهد شد اگر این مشکل را درست حل نکنی تبدیل به مشکل بزرگتری خواهد شد. الان کسانی را در کنگره داریم که ۲۰ سال است ترک سقوط آزاد کرده بودند و به اعتراف خودشان در این ۲۰ سال خمار بوده‌اند فقط برای اینکه زور میزدند که مصرف نکنند.

ولی زندگی از دستشان خارج شده بود و مشکلات زیادی پیدا کرده بودند. شاید به این موضوع فکر نمی‌کنند که مشکلاتی که امروز برایشان به وجود آمده به دلیل ترک ناگهانی مواد مصرفی‌شان بوده است که یک دفعه آن را قطع کرده‌اند. می‌خواهد به زور از بدنش کار بکشد، بدن با او راه نمی‌آید. می‌خواهد مشکلاتش را حل کند توانایی لازم را ندارد.

آقای مهندس دقیقاً روی نقطه کلیدی و اساسی دست گذاشتند و گفتند باید صورت مسأله اعتیاد حل شود و این سیستم باید بازسازی و راه‌اندازی شود. تا زمانی که این سیستم راه‌اندازی نشود درمان صورت نگرفته است و شخص همچنان خمار خواهد بود. با صورت مسأله اعتیاد این مسیر و این راه حل شد و این امر آخری بود که باید اجرا می‌شد. امر آخری که همه ما رای آن به کنگره می‌آییم. یکی از ویژگی‌های کنگره این است که در آخر امر مواد را از انسان می‌گیرد. شما با خواسته درمان وارد کنگره می‌شوید اما هیچکس به شما نمی‌گوید که موادت را قطع کن.

که این هم تفاوت اساسی کنگره با جا‌های دیگر است که می‌گوید موادت را استفاده کن. در آخر امر می‌آید مواد را از شما می‌گیرد و آن را قطع می‌کند و بر همین اساس می‌آید و برای شخص برنامه تعریف می‌کند. ما یک سری قوانین در هستی داریم که نوشته شده و این قوانین لازم الاجرا است و اجرا هم می‌شود، مثل قوانین کشوری، اجتماعی و... ولی یک سری قوانین نانوشته هم داریم، که تمام مسائل هستی از این قوانین پیروی می‌کنند؛ مثل «قانون تکامل»؛ هر چیزی در هستی برای اینکه به تکامل برسد باید یک فرایندی را طی کند. در هستی چیزی یک شبه به وجود نمی‌آید. به صورت تمثیل هم آمده است که وقتی خداوند می‌خواست هستی را خلق کند آن را در ۶ روز خلق کرد، یعنی خداوند هم که قدرت مطلق است این فرایند را انجام می‌دهد. برای به دست آوردن یک محصول گندم نیز باید تمام فرایند زمانی آن و اقداماتی که باید در طی این زمان انجام شود طی شود، یک شبه اتفاق نمی‌افتد. فرایند تولد یک نوزاد ۹ ماه اتفاق می‌افتد. فرایند تولید یک نان، فرایند تولید یک قورمه سبزی همه این‌ها زمان می‌برد. در هستی چیزی در یک طرفةالعینی به وجود نمی‌آید که شما بخواهی آن را یک شبه به وجود‌آورید.

باید فرایند خودش را طی کند. در بیماری‌ها هم ما این قضیه را داریم. در بیماری‌هایی که قابلیت درمان را دارد پزشک فقط شرایط درمان را فراهم می‌کند، دارو شرایط را برای درمان آن بیماری فراهم می‌کند ولی درمان را جسم انجام می‌دهد. یک عضوی از بدن بریده می‌شود، پزشک بخیه می‌زند، اما این بدن است که فرایند جوش دادن آن عضو را انجام می‌دهد. در فرایند درمان ما باید شرایط مناسب را فراهم کنیم تا درمان اتفاق بیافتد. پا می‌شکند، فرد باید به پزشک مراجعه کند و نگوید که خودش جوش می‌خورد، درست است که جوش می‌خورد اما کج جوش می‌خورد. در همه بیماری‌ها ما این قانون را داریم. اما متأسفانه در درمان بیماری اعتیاد همه می‌خواهند سریع اعتیاد را از بدن شخص خارج کنند و به همین دلیل است که موفقیتی هم در آن اتفاق نمی‌افتد.

مسأله مهمی که ما در این وادی داریم زمان است. چرا ما زمان را متوجه نمی‌شویم و آن را خیلی مفت و رایگان از دست می‌دهیم؟ به خاطر اینکه بی‌زمانی را تجربه نکرده‌ایم. زمان فاکتوری در هستی است که ضدی ندارد و مربوط به خداوند است و به خاطر همین است که ما نمی‌توانیم درکش کنیم. چه کسی این زمان را متوجه می‌شود و این زمان را می‌فهمد؟ فردی که روی تخت بیمارستان است و دارد از این جهان انتقال پیدا می‌کند و پزشک به او می‌گوید تو تنها یک روز دیگر وقت داری.

آن یک روز را چطور زندگی می‌کند؟ هر لحظه‌اش برای او هزار ثانیه می‌شود و ما متأسفانه قدر این امر مهم را نمی‌دانیم. خیلی راحت و ارزان آن را می‌فروشیم. قدر لحظه‌هایمان را نمی‌دانیم چون بی‌لحظگی را تجربه نکرده‌ایم. یک لحظه فکر کنید کسانی را که الان در کنارتان دارید را یک ساعت دیگر ندارید، چکار می‌کنید؟

و همه ما یک روز به این مسأله می‌رسیم که حتماً باید از آن عبور کنیم آن وقت شاید بهتر مفهوم زمان را بفهمیم. زمان در زمین یک موضوع بسیار اساسی است. همه مسائل در هستی برای اینکه به تکامل برسند قضیه تغییر، تبدیل و ترخیص در آن‌ها اعمال شده است. برای ما هم در زمین این قضیه بسیار مهم است که انسانی که می‌خواهد به خواسته‌هایش در زمین برسد، باید از این مثلث تغییر، تبدیل و ترخیص پیروی کنند. اگر ما آرام آرام شرایط را برای تبدیل آماده نکنیم و یک شبه بخواهیم تبدیل شویم، به غیر از گیر و گرفتاری و مشکلات، هیچ چیزی عاید ما نمی‌شود. یا تبدیل به موجودی می‌شویم که ناقص است، مثل نوزادی که زود به دنیا می‌آید و مشکلات خاص خودش را دارد، یا اینکه اگر از زمان لازم بگذرد مشکلات دیگری را به وجود می‌آورد. اگر دقت کنید آقای مهندس روی یکی از پله‌هایش در درمان ۵۳ روز باقی می‌ماند، آنجا استادشان به‌ایشان می‌گوید درنگی که به درازا بینجامد، نتیجه خوبی نمی‌دهد. میوه اگر بر درخت بماند از بین می‌رود. آنجا اشاره می‌کنند که هر فرایندی در زمان خودش باید انجام شود.

درمان اعتیاد ۱۰ ماه است. اگر از فرایند خودش خارج شود آن نتیجه خوب را نمی‌دهد. اگر کمتر هم باشد باز همینطور است. کنگره شرایط را آماده کرده است. تمام اصولی که راهنما‌ها آموزش می‌دهند، تمام باید‌ها و نباید‌ها، قوانینی که در کنگره وضع شده است، همه و همه برای این است که شما شرایط را فراهم کنید برای این است که آن اتفاق در جسم بیفتد و سیستم بدن، سیستم شبه افیونی راه‌اندازی شود. ما اگر هر یک از این موارد را نادیده بگیریم و از آن راحت رد بشویم، بدانیم که داریم به همان سیستم شبه افیونی آسیب وارد می‌کنیم. باید دقیقاً فرمانبردار راهنما باشیم؛ کسی که این راه را رفته است و می‌گوید کامران پایت را اینجا بگذار، قدم بعدی را آنجا بگذار، اینطور حرکت کن. راهنما دارد مسیر درست درمان را برای تو تعریف می‌کند ولی خودت باید این مسیر را طی کنی، راهنما دیگر با تو نمی‌آید.

شما باید برای رسیدن به خواسته‌تان آن مسیر و قوانینی که گفته شده است را مو به مو اجرا کنی تا در نهایت آن امر اولی که به خاطرش وارد کنگره شدی محقق شود وگرنه چیزی به جز خواب و خیال نیست. سعی، تلاش همراه با مسیر درست در زندگی، این سعی و تلاش و مسیر درست در زندگی است که ما را در هر مسأله‌ای در زندگی موفق می‌کند. ‌امیدوارم همه ما از قوانینی که در کنگره برای تغییر مسیر زندگی تعریف شده است توجه کنیم و استفاده کنیم و قدر راهنما‌ها را بدانیم که بدون چشم داشت و منت خدمت می‌کنند و به ما کمک می‌کنند که از گذرگاه‌های سخت عبور کنیم تا با کمترین آسیب و کنش به مقصد برسیم. سپاسگزارم از اینکه به صحبت‌های من گوش کردید.

 

تایپ عکس و ارسال خبر: مرزبان خبری

نمایندگی دلیجان

ویژه ها

دیدگاه شما





0 دیدگاه

تاکنون نظری برای این مطلب ارسال نشده است .